English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
conservationist U طرفدارحفظ منابع طبیعی
conservationists U طرفدارحفظ منابع طبیعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
exhaustable resources U منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
resource endowment U منابع طبیعی
natural sources U منابع طبیعی
natural resources U منابع طبیعی
depletion U کاهش منابع طبیعی
conservation U حفظ منابع طبیعی
renewable resources U منابع تهی ناپذیر منابع تجدیدشدنی منابع قابل تجدید
physiographic U وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
naturalism U فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
feelings indigenous to man U احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
resources U منابع
sources U منابع
resource allocation U تخصیص منابع
allocation of resources U تخصیص منابع
resource deallocation U بازستانی منابع
resource sharing U اشتراک در منابع
revenue sources U منابع درامد
scarce resources U منابع کمیاب
overhead U منابع حاشیهای
fixed inputs U منابع ثابت
fixed resources U منابع ثابت
control of resources U کنترل منابع
complementary resources U منابع مکمل
allotment U منابع اختصاصی
allotments U منابع اختصاصی
sourcing U منابع یابی
sources law U منابع حقوق
human resources U منابع انسانی
unused resources U منابع بیکار
meaner U منابع درامد
meanest U منابع درامد
mean U منابع درامد
control of resources U نظارت بر منابع
economic resources U منابع اقتصادی
military resources U منابع نظامی
software resources U منابع نرم افزار
misallocation of resources U تخصیص نادرست منابع
nonrenewable resources U منابع تمام شدنی
hardware resources U منابع سخت افزاری
sourcing of suppliers U یافتن منابع فروش
exhaustable resources U منابع تمام شدنی
optimum allocation of resources U تخصیص مطلوب منابع
inputs U عوامل تولید منابع
conservation programs U برنامههای حفافت منابع
resources U منابع اماد ذخایر
unused resources U منابع استفاده نشده
efficient allocation of resources U تخصیص کارای منابع
gathered U دریافت داده از منابع مختلف
water utilization project U پروژه بهره برداری از منابع اب
gather U دریافت داده از منابع مختلف
mobility U انتقال اسان منابع تولید
nonrenewable resources U منابع غیر قابل تجدید
production resource planning U برنامه ریزی منابع تولید
economic mobilization U بسیج منابع اقتصادی باصرفه
irm U Resourese Informationمدیر منابع اطلاعاتی anager
complexity U اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار
complexities U اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار
collections U عمل دریافت داده از منابع مختلف
collection U عمل دریافت داده از منابع مختلف
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
babbled U اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babbles U اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
resource U تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
babble U اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
departmental LAN U چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
inducing U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
dowse U پی بردن به وجوداب یا منابع دیگر زیرزمینی بوسیله گمانه
available U لیست حافظه اختصاص داده نشده و منابع در سیستم
induced U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induce U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induces U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
overhead U منابع انسانی و اقتصادی که درپشتیبانی غیر مستقیم یکانهابه کار می رود
dynamically U سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
size U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
allocation U سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند
dynamic U سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
sizes U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
permission U اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
allocations U سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند
interference U اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
optical U اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری
allocations U برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
resource leveling U زمان بندی فعالیت ها بازمان شناور به منطور بهینه سازی بهره گیری از منابع
allocation U برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
language U دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
jobs U دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
jcl U دستوری که مشخصات را شرح میدهد و نیز منابع لازم برای انجام کار توسط کامپیوتر
languages U دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
unique U مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
job U دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
uniquely U مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
shares U سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
shared U سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
System Monitor U امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
share U سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
TDS U سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
server U که به کاربر امکان دستیابی به فایلهای کامپیوتر دیگر و وسایل جانبی روی شبکه میدهد به صورتی که گویی منابع محلی هستند
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
SMB U که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
resource U یکی از دو انشعاب فایل . شاخه منبع حاوی منابع مورد نیاز فایل است
mobilization base U حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
share U سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
shares U سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
shared U سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
scheduler U امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
naturals U طبیعی
natural right U حق طبیعی
silvan U طبیعی
natural bridge U پل طبیعی
natural U طبیعی
home born U طبیعی
homebred U طبیعی
crude copper U مس طبیعی
physical U طبیعی
innate U طبیعی
natural foundation U پی طبیعی
indigenous U طبیعی
normal U طبیعی
metaphisical U غیر طبیعی
preternatural U غیر طبیعی
in situ U در جای طبیعی
natural recharge U تغذیه طبیعی
phenomenon U اثر طبیعی
natural sciences U علوم طبیعی
asphaltite U قیر طبیعی
matten of course U چیز طبیعی
matter of course U چیز طبیعی
natural reserves U ذخائر طبیعی
natural resin U صمغ طبیعی
pozzolan earth U سیمان طبیعی
natrual cement U سیمان طبیعی
natural silk U ابریشم طبیعی
natural ventilation U تهویه طبیعی
natural vibration U نوسان طبیعی
natural year U سال طبیعی
naturalistic observation U مشاهده طبیعی
debris U مانده طبیعی
supernatural U فوق طبیعی
supernatural U ماوراء طبیعی
preternatural U مافوق طبیعی
natively U بطور طبیعی
native language U زبان طبیعی
natural purification U پالایش طبیعی
natural products U مواد طبیعی
natural frequency U فرکانس طبیعی
galenite U سرب طبیعی
natural group U گروه طبیعی
natural habitat U بوم طبیعی
natural language U زبان طبیعی
natural law U حقوق طبیعی
natural logarithm U لگاریتم طبیعی
natural easement U حق ارتفاق طبیعی
natural disaster U حوادث طبیعی بد
natural disaster U بلایای طبیعی
bees wax U موم طبیعی
natural economy U اقتصاد طبیعی
continuous climbing U صعود طبیعی
natural frequency U بسامد طبیعی
emmetropia U بینایی طبیعی
emmetropis U بینایی طبیعی
eupnoea U تنفس طبیعی
natural excitation U تحریک طبیعی
natural erosion U فرسایش طبیعی
natural ground U زمین طبیعی
crude gas U گاز طبیعی
natural endowments U موهبت طبیعی
natural endowment U موهبت طبیعی
au naturel U بحالت طبیعی
natural bed U بستر طبیعی
natural asphalt U قیر طبیعی
immanent justice U عدالت طبیعی
natural persons U اشخاص طبیعی
full scale U اندازه طبیعی
natural asphalt U اسفالت طبیعی
natural phenomena U اثار طبیعی
in vivo U در محیط طبیعی
inartificial U طبیعی غیرصنعتی
natural agents U عوامل طبیعی
natural person U شخص طبیعی
natural order U نظم طبیعی
natural magnet U مغناطیس طبیعی
natural monopoly U انحصار طبیعی
guardian by nature U قیم طبیعی
natural competition U رقابت طبیعی
natural number U عدد طبیعی
natural capacity U فرفیت طبیعی
hevea rubber U لاستیک طبیعی
natural rubber U لاستیک طبیعی
asphaltic bitumen U قیر طبیعی
natural obstacle U مانع طبیعی
apparence U شباهت طبیعی
natural abundace U فراوانی طبیعی
so matic U طبیعی جسمی
full-size U اندازه طبیعی
full size U اندازه طبیعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com