English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
zonation U طرز پخش و انتشارموجودات در مناطق جغرافیایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
submarine sanctuaries U مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
reserved area U مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
true convergence U سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
geographic reference U سیستم مختصات جغرافیایی سیستم شبکه بندی جغرافیایی
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
true origin U نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
arid erosion U فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
tropical U مناطق حاره
hazardous locations U مناطق خطر
cultivated areas U مناطق مزروعی
arctic regions U مناطق قطبی
association areas U مناطق ارتباطی
avernus U مناطق جهنمی
color zones U مناطق گیرنده رنگ
pantropical U واقع در مناطق حاره
havens U مناطق امن دریایی
cateran U اهل مناطق مرتفع
hinterlands U مناطق داخلی کشور
pantropic U واقع در مناطق حاره
humid tropics U مناطق حاره مرطوبی
hinterland U مناطق داخلی کشور
geographic U جغرافیایی
underdeveloped areas U مناطق عقب مانده و کم پیشرفت
culturing U عوارض شهری مناطق شهرنشین
cultures U عوارض شهری مناطق شهرنشین
culture U عوارض شهری مناطق شهرنشین
gap filler U رادارمخصوص پوشش مناطق باز
geographical mile U مایل جغرافیایی
geographical mile U میل جغرافیایی
geographical poles U قطبهای جغرافیایی
geographical longitude U طول جغرافیایی
placename U نام جغرافیایی
geographical latitude U عرض جغرافیایی
geographic coordinates U مختصات جغرافیایی
geographical meridian U خط طول جغرافیایی
geographic map U نقشه جغرافیایی
easting U طول جغرافیایی
land map U نقشه جغرافیایی
gazetteer U فرهنگ جغرافیایی
geographic equator U استوای جغرافیایی
biogeographic U زیست جغرافیایی
latitude U عرض جغرافیایی
true north U شمال جغرافیایی
true bearing U سمت جغرافیایی
true convergence U انحراف جغرافیایی
true heading U سمت جغرافیایی
longitudes U طول جغرافیایی
latitudes U عرض جغرافیایی
longitude U طول جغرافیایی
rain forest U جنگل انبوه مناطق گرم و پرباران
poaches U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
liberated U مناطق ازاد شده ازاشغال دشمن
poach U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
havens U مناطق امن از نظر عبور و مروردریایی
true course U سمت مسیر جغرافیایی
parrallels of latitude U مدارات عرض جغرافیایی
Longitude and latitude. U طول وعرض جغرافیایی
georef grid U مختصات جغرافیایی جهانی
latitudinal U وابسته بعرض جغرافیایی
military area U حوزه جغرافیایی نظامی
colatitude U متمم عرض جغرافیایی
cartogram U نقشه اماری جغرافیایی
grids U شبکه بندی جغرافیایی
co latitude U متمم عرض جغرافیایی
grid U شبکه بندی جغرافیایی
difference in easting U اختلاف طول جغرافیایی
longitudinal U وابسته بطول جغرافیایی
geographical meridian U نصف النهار جغرافیایی
latitudinarian U وابسته بعرض جغرافیایی
geocentric latitude U عرض جغرافیایی زمینی
true azimuth U سمت حقیقی گرای جغرافیایی
topology U مکان شناسی وضعیت جغرافیایی
localities U محل مخصوص مکان جغرافیایی
locality U محل مخصوص مکان جغرافیایی
exfiltration U خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
terai U کلاه لبه پهن نمدی سفیدپوستان مناطق حاره
williwa U وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
maritime aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
coverage index U کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
jaywalker U پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
jaywalkers U پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
isobars U خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
isobar U خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
true course U سمت حرکت جغرافیایی ناو یاهواپیما
aba U مقیاس اندازه گیری عرض جغرافیایی
isobare U خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
chorographic U وابسته بنقشه برداری جغرافیایی از ناحیهای
boundary disclaimer U نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
supertropical bleach U نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
chorography U نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
time zone U منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zones U منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
automatic terminal information service U ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
variations U زاویه افقی بین امتدادمغناطیسی محل و نصف النهارهای جغرافیایی
geocoding U روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
variation U زاویه افقی بین امتدادمغناطیسی محل و نصف النهارهای جغرافیایی
model geometric U یک قسمت یا یک ناحیه جغرافیایی که روی یک سیستم گرافیکی کامپیوترطراحی و در یک پایگاه ذخیره شده است
routing indicator U گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
geopolitic U علمی که روابط بین موقعیت جغرافیایی سرزمینها را باپیدایش و نابودی قدرتهای بزرگ و امپراطوریها مطالعه میکند
polar regions U مناطق قطبی زمین سرزمینهای قطبی
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Brontide U نوعی صدا [صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
turtle border U حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
tree of life U درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
Kurdish rug U فرش کردی [مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
anthropography U علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
square design U طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
filikli U [نوعی فرش با پرز بلند و نسبتا زبر و خشن و بیشتر از جنس پشم بز که در مناطق عشایری ترکیه و آذربایجان شوروی بافته شده، گره ها بدور نخ تار زده شده و کل فرش پس از اتمام بافت رنگرزی می شود.]
Zipper selvage U حاشیه زیپ شکل [در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
cable weft U پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
difference in northing U اختلاف عرض جغرافیایی اختلاف عرض
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com