Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
private member's bill
U
طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private member's bills
U
طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private members' bills
U
طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
House of Representatives
U
مجلس نمایندگان
chamber of deputies
U
مجلس نمایندگان
lobby
U
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbies
U
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbied
U
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
aerocartograph
U
وسیله تهیه نقشه از روی عکس هوایی
religiosity
U
مجلس عبادت مجلس مذهبی
briefed
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
deputation
U
هیات نمایندگان
delegation
U
هیات نمایندگان
envoyship
U
نمایندگان سیاسی
deputations
U
هیات نمایندگان
delegations
U
هیات نمایندگان
press gallery
U
لژ نمایندگان مطبوعات
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
diplomatic bady
U
هیات سیاسی نمایندگان
diplomatic corps
U
هیات نمایندگان سیاسی
delegacy
U
نماینده هیئت نمایندگان
corps diplomatique
U
هئیت نمایندگان سیاسی
diplomatic body
U
هیات نمایندگان سیاسی
purveyed
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
caucuses
U
نمایندگان حزب کارگر درپارلمان یا انجمن
caucus
U
نمایندگان حزب کارگر درپارلمان یا انجمن
franchisede i'hotel
U
مصونیت محل اقامت نمایندگان خارجی
straight ticket
U
اخذ رای دستجمعی برای نمایندگان یک حزب
righted
U
شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
righting
U
شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
right
U
شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain
U
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
outputs
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
devices
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
purvey
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
monrovia powers
U
اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable
U
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post
U
ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshakes
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable
U
قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
legislature
U
مجلس
session
U
مجلس
mandates
U
مجلس
mandating
U
مجلس
mandated
U
مجلس
sessions
U
مجلس
to hold a meeting
U
مجلس
convocation
U
مجلس
mandate
U
مجلس
houses
U
مجلس
comitia
U
مجلس
housed
U
مجلس
parliament
U
مجلس
parliaments
U
مجلس
house
U
مجلس
convocations
U
مجلس
legislatures
U
مجلس
assembly
U
مجلس
cycle
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycles
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
demand
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
touches
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
dangerous goods by road agreement
U
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
phase
U
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phases
U
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phased
U
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
tranship
U
نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری
proceedings of the parliament
U
مذاکرات مجلس
Eucharist
U
مجلس سپاسگزاری
congress
U
انجمن مجلس
proces verbal
U
صورت مجلس
processionize
U
صورت مجلس
Eucharists
U
مجلس سپاسگزاری
an act of parliament
U
قانون مجلس
commemorations
U
مجلس تذکر
commemoration
U
مجلس تذکر
statehouses
U
مجلس ایالتی
House of Representatives
U
مجلس مبعوثان
prorogation of parliament
U
تعطیل مجلس
statehouse
U
مجلس ایالتی
commemorating
U
مجلس یاداوری
responsions
U
مجلس منافره
congresses
U
انجمن مجلس
consmtituent assembly
U
مجلس موسسان
constituent assembly
U
مجلس موسسان
membership of the parliament
U
وکالت مجلس
european essembly
U
مجلس اروپا
federal council
U
مجلس متحده
levee
U
مجلس پذیرایی
legislative assembly
U
مجلس قانونگذاری
parliamentary
U
هواخواه مجلس
general assembly
U
مجلس عوام
ecclesia
U
مجلس سیاسی
national assembly
U
مجلس ملی
councils
U
شورا مجلس
commemorate
U
مجلس یاداوری
commemorated
U
مجلس یاداوری
consultative assembly
U
مجلس شورا
commemorates
U
مجلس یاداوری
songfest
U
مجلس اواز
option of meeting place
U
خیار مجلس
council
U
شورا مجلس
obit
U
مجلس ترحیم
house of assembly
U
مجلس ایالتی
to open parliament
U
مجلس را گشودن
Senate
U
مجلس سنا
speaker of parliament
U
رئیس مجلس
Upper Houses
U
مجلس سنا
Upper Houses
U
مجلس لردها
Upper House
U
مجلس سنا
Upper House
U
مجلس لردها
candidate
U
کاندیدای مجلس
candidates
U
کاندیدای مجلس
orgies
U
مجلس عیش
wassail
U
مجلس میخواری
the fifteenth parliament
U
مجلس پانزدهم
House of Lords
U
مجلس اعیان
House of Commons
U
مجلس مبعوثان
assemblyman
U
عضو مجلس
Member of Parliament
U
وکیل مجلس
scenography
U
مجلس سازی
assemblymen
U
عضو مجلس
Member of Parliament
U
نماینده مجلس
ball
U
مجلس رقص
Members of Parliament
U
نماینده مجلس
Members of Parliament
U
وکیل مجلس
the parliament is sitting
U
مجلس منعقداست
House of Commons
U
مجلس عوام
formal dance
U
مجلس رقص
cross bench
U
نیمکت بیطرفان در مجلس
assemblyman
U
عضو مجلس قانونگذاری
bicameral
U
دارای دو مجلس مقننه
rigsdag
U
مجلس قانونی دانمارک
councilor
U
عضو مجلس شورا
curia
U
مجلس سنای روم
the bill got throught the majlis
U
لایحه از مجلس گذشت
got through (the bill got through the ma
U
لایحه از مجلس گذشت
floor leader
U
رهبر فراکسیونهای مجلس
federal council
U
مجلس دولت متحده
parliamentary session
U
دوره اجلاسیه مجلس
commemorations
U
مجلس یاجشن یادبود
funerals
U
مجلس ترحیم وتذکر
funeral
U
مجلس ترحیم وتذکر
To pass a bI'll through parliament .
U
لایحه یی را از مجلس گذراندن
To jazz up the party .
U
مجلس را گرم کردن
to open parliament
U
مجلس راافتتاح کردن
assemblymen
U
عضو مجلس قانونگذاری
senator
U
نماینده مجلس سنا
senator
U
عضو مجلس سنا
commemoration
U
مجلس یاجشن یادبود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com