English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The plan is now in action ( underway ) . U طرح اکنون بمرحله عمل درآمده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
played out <idiom> U خسته ،از پا درآمده
This tape has just come out. U این نوار تازه درآمده
spun wool U [پشم ریسیده شده و بصورت نخ درآمده]
transitionary U وابسته بمرحله تغییریاانتقال
finalising U بمرحله نهایی رساندن
finalize U بمرحله نهایی رساندن
finalized U بمرحله نهایی رساندن
finalizes U بمرحله نهایی رساندن
finalizing U بمرحله نهایی رساندن
finalises U بمرحله نهایی رساندن
finalised U بمرحله نهایی رساندن
transitional U وابسته بمرحله تغییریاانتقال
preoperative U وابسته بمرحله پیش از عمل
semifinalist U کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
roving U نخ نیم تاب [نخی که از حالت فتیله درآمده و در مرحله قبل از تبدیل شدن به نخ باشد.]
nap side U خواب فرش [با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
at the present moment U اکنون
for the present U اکنون
at the moment U اکنون
at present U اکنون
present U اکنون
presenting U اکنون
at present U اکنون
now U اکنون
presents U اکنون
presented U اکنون
not now or ever U نه اکنون و نه در آینده
now f.it U اکنون دیگراغازکنیم
the present and the past U اکنون و گذشته
We just received word that . . . U هم اکنون اطلاع رسید که …
You are free to go now. U اکنون آزادید بروید.
here U در این موقع اکنون
he is now at rest U اکنون اسوده است
it is quite another story now U اوضاع اکنون دگرگون
i am busy at the moment U اکنون کار دارم
they sing small now U اکنون دیگر صداشان در نمیاید
i now know the v of exercise U اکنون قدر ورزش را میفهمم
guilder U نام سکه زرهلندی که اکنون درکارنیست
we are now quits U اکنون با هم برابر شدیم دیگرحسابی نداریم
guilders U نام سکه زرهلندی که اکنون درکارنیست
present work U عملیاتی که اکنون انجام شده است
at this time <adv.> U درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا]
at this stage <adv.> U درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا]
I never saw anything like it. U من تا اکنون هرگز چنین چیزی را ندیده ام.
fragment U [فرشی که در طول زمان بصورت تکه تکه درآمده باشد. باستان شناسان با مطالعه همین تکه ها عمر فرش، قدمت رنگرزی، نوع طرح و محل بافت را ارزیابی می کنند.]
iguanodon U سوسمار بزرگ گیاه خوار که اکنون بشکل سنگواره دیده میشود
koh i noor U کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
phyrgian cap U یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
now that you know the way.... U اکنون که راه را یاد گرفتید حال که راه را بلدهستید.......
saddle cover U رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
coronation carpet U فرش تاجگذاری [این فرش که منصوب به اصفهان می باشد در قرن هفدهم میلادی جهت تاجگذاری فردریک پنجم در دانمارک بافته شده و اکنون نیز در موزه سلطنتی دانمارک نگهداری می شود]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com