Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
non-starter
U
طرحی که انجام نمیشود
non-starters
U
طرحی که انجام نمیشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the law does not apply to him
U
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
ich nographic
U
طرحی
schematic
U
طرحی
to suggest a plan
U
طرحی راپیشنهادکردن
proposal
U
پیشنهاد
[برنامه ای یا طرحی]
configural scoring
U
نمره گذاری طرحی
project method
U
روش اموزش طرحی
pursuance of a plan
U
اجرای نقشه یا طرحی
crutch
U
طرحی در فرش چینی
To implement a project.
U
طرحی را پیاده کردن
to mark out one's course
U
طرحی برای رویه خود ریختن
ichnographic
U
وابسته به طراحی یازمینه سازی طرحی
projective
U
طرحی ایجاد شده بوسیله انعکاس یاتصویر
K-plan
U
[طرحی به شکل اچ انگلیسی در خانه های سبک الیزابت]
Elibilinde
U
[طرحی ترکی در گلیم بافی که نمادی از یک انسان و حالت دست به کمر وی را نشان می دهد.]
linking
U
طرحی که به شما امکان درج داده از یک برنامه کاربردی به دیگری می دهید با کمک تابع OCE
fat is insoluble in water
U
چربی در اب حل نمیشود
The door is jammed.
در باز نمیشود.
he takes no notice of it
U
ملتفت نمیشود
non placer
U
موافقت نمیشود
scattered design
U
طرح افشان
[طرحی مخلوط و پرکار از انواع نگاره ها که بسیار پر کار بوده و تمام فضاهای متن فرش را می پوشاند.]
leakage
U
به خزانه وارد نمیشود
exclusive
U
آنچه شامل نمیشود
indelible pencil
U
مدادی که خط ان پاک نمیشود
impossible to get hold of
U
نمیشود گیر آورد
leakages
U
به خزانه وارد نمیشود
The window is jammed.
پنجره باز نمیشود.
that does not f.
U
این دلیل نمیشود
oil is immiscible with water
U
روغن با اب امیخته نمیشود
no two leaves are identical
U
دو برگ یکی نمیشود
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
the law is not retrospective
U
قانون عطف به ماسبق نمیشود
no pay nowork
U
پول ندهندکار هم کرده نمیشود
law fallen into desuetude
U
قانونی که دیگر اجرا نمیشود
confedration of states
U
دولت جدیدی تشکیل نمیشود
He is not to be relied upon.
U
نمیشود به او
[مرد]
اتکا کرد.
fails
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
qui facit per alium facit perse
U
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
like a duck takes the water
[Idiom]
U
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
fair words butter no parsnips
U
به حلواحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
ignorance of the law is no defence
U
جهل به قانون دفاع محسوب نمیشود
mistake of law is no defence
U
اشتباه حکمی دفاع محسوب نمیشود
fine words butter no parsnips
U
بحلوابحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
no pains no gains
U
نابرده رنج گنج میسر نمیشود
inactive
U
آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
automated
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
book message
U
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
acid fast
U
دارای لکه هایی که بااسید زائل نمیشود
blind hole
U
سوراخ چمن که از فاصله معین دیده نمیشود
an impersonal deity
U
خدایی که هرگز مجسم بصورت شخص نمیشود
failures
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failure
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
non sequitur nonsensical
U
نتیجه غیر منطقی بر نمیاید این دلیل نمیشود
crush hat
U
کلاه نمدی نرم که ازله شدن خراب نمیشود
prize courts
U
به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
variables
U
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
maskable
U
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
variable
U
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
gurantee
U
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robots
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robot
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
luggable
U
کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
morganatic marriage
U
عروسی یکی از بزرگان بازنی که ازطبقات پست که باشوهرخودهم پایه نمیشود
inactive
U
پنجرهای که نمایش داده میشود ولی در حال حاضر استفاده نمیشود
detect
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
homosphere
U
قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
detecting
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
full
U
که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
fullest
U
که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
detects
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detected
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
scratch one's back
<idiom>
U
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
baseband
U
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
base band
U
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
blind keyboard
U
صفحه کلیدی که خروجی آن نشان داده نمیشود ولی مستقیماگ روی نوار یا دیسک مغناطیسی ضبط میشود
reactive mode
U
حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
simple design
U
طرف کف ساده
[هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
upward compatible
U
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
jaggies
U
لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
no show
U
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
dead time
U
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
the law is not retroactive
U
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
junk
U
پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
idle
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
cisc
U
مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
discretionary
U
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
garbage
U
سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود
it is impossible to live there
U
نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
queries
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
rigid
U
دیسک مغناطیسی محکم که داده بسیار بیشتری از فلاپی دیسک را میتواند ذخیره کند و از دیسک درایو حذف نمیشود
peripheral
U
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
hyphen
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
continue
U
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
continues
U
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
compensating port
U
مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
externals
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
mission , oriented
U
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
softer
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softest
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
republic
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
contiguous zone
U
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
voluntary manslaughter
U
قتل غیر عمد با سوء نیت نسبی عبارت از حالتی است که قاتل در اثر غلبه هیجان و غلیان احساسات مرتکب قتلی شودکه در ان رکن عمد به طورکامل موجود نیست و در عین حال قتل غیر عمد هم محسوب نمیشود
terminuse ad quem
U
انجام
fulfilment
U
انجام
execution
U
انجام
fulfillment
U
انجام
accomplishment
U
انجام
performances
U
انجام
performance
U
انجام
completion
U
انجام
enforcement
U
انجام
implement
U
انجام
at last
U
سر انجام
implemented
U
انجام
sequel
U
انجام
implementing
U
انجام
achievements
U
انجام
implements
U
انجام
transaction
U
انجام
achievement
U
انجام
consummation
U
انجام
sequels
U
انجام
end all
U
انجام
effectuation
U
انجام
commissions
U
انجام
commissioning
U
انجام
compietion
U
انجام
commission
U
انجام
implementation
U
انجام
implementation
U
انجام
honored
U
انجام تعهد
fulfills
U
انجام دادن
non performance
U
عدم انجام
fulfils
U
انجام دادن
accomplishes
U
انجام دادن
accomplish
U
انجام دادن
accomplishing
U
انجام دادن
honoring
U
انجام تعهد
honors
U
انجام تعهد
pays
U
انجام دادن
fulfilling
U
انجام دادن
fulfilled
U
انجام دادن
fulfil
U
انجام دادن
processing of the order
U
انجام سفارش
performs
U
انجام دادن
performed
U
انجام دادن
put on
U
انجام دادن
perform
U
انجام دادن
performable
U
انجام دادنی
char
U
انجام دادن
paying
U
انجام دادن
pay
U
انجام دادن
honour
U
انجام تعهد
honoured
U
انجام تعهد
parform
U
انجام دادن
honouring
U
انجام تعهد
honours
U
انجام تعهد
stand to
U
انجام دادن
chars
U
انجام دادن
charring
U
انجام دادن
actualize
U
به انجام رساندن
finalization
U
انجام رسانی
carry out
U
انجام دادن
repeat
U
باز انجام
effecting
U
انجام دادن
effected
U
انجام دادن
effect
U
انجام دادن
effectual
U
انجام شدنی
repetitions
U
باز انجام
repetition
U
باز انجام
feasance
U
انجام کار
out and out
U
انجام شده
out-and-out
U
انجام شده
executable
U
انجام پذیر
for doing it
U
برای انجام ان
do up
U
انجام دادن
manipulation
U
انجام با مهارت
from a to izzard
U
از اغاز تا انجام
completion of a contract
U
انجام یک قرارداد
from beginning to end
U
ازابتداتا انجام
successful
U
نیک انجام
chare
U
انجام دادن
from first to last
U
ازاغازتا انجام
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com