English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
syntactic U طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
syntactical U طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hypotaxis U رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
taxeme U کوچکترین قسمت صرف ونحوی کلمه
grammaticize U به ایین دستوردراوردن صرف ونحوی کردن
selection rules U قواعد گزینش
physically U با قواعد طبیعی
regvlarity U مطابقه با قواعد
precendence rules U قواعد تقدم
hund rules U قواعد هوند
fleming's rules U قواعد فلمینگ
commutation rules U قواعد جابجایی
rules U قواعد بازی
rules of football U قوانین یا قواعد فوتبال
rules for forming plurals U قواعد جمع بندی
phonetically U از روی قواعد صدا
inference rule U قواعد استنتاج [منطق]
dialectically U مطابق قواعد منطق
formats U قواعد دقیق دستورات و آرگومان ها
transformation rule U قواعد استنتاج [منطق] [ریاضی]
geometrize U از روی قواعد هندسی کارکردن
rule of inference, U قواعد استنتاج [منطق] [ریاضی]
formats U قواعد دستورات زمان اسمبلی
format U قواعد دقیق دستورات و آرگومان ها
geometrize U با قواعد هندسی درست کردن
format U قواعد دستورات زمان اسمبلی
illegal U دستور برنامهای که در قواعد زیان نباشد
lawmerchant U قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
grammatical U صرف و نحوی مطابق قواعد دستور
pedantry or pedantism U پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
disassemble U ارسال دستورات کد ماشین به قواعد اسمبلی
Pay attention to the house rules [hazard statements] . U توجه بکنید به قواعد جایگاه [اظهارات خطر] .
extending U روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
double standard U قواعد تبعیض امیز وسخت گیرمخصوصا نسبت بجنس زن
extends U روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
extend U روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
grammatical error U استفاده نادرست از قواعد زمان برنامه نویسی کامپیوتر
IMA U سازمان تخصصی که حاوی موضوعاتی مثل قواعد زبان
propriety U قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
inferences U مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
inference U مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
illegal U دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
ingradient U جز جز ترکیبی
agglutinative U ترکیبی
combinational U ترکیبی
trivalence U سه ترکیبی
synthetical U ترکیبی
synthesic U ترکیبی
combinative U ترکیبی
combinatorial U ترکیبی
combinatory U ترکیبی
synthetic U ترکیبی
composite casting U ترکیبی
trivalency U سه ترکیبی
infix notation U روش قواعد برنامه نویسی کامپیوتر که عملگرها درون عملوندها هستند مثل D-C یا x+y
formatter U سخت تافزار یا نرم افزاری که متن را طبق قواعد مشخصی مرتب میکند
composite video U تصویر ترکیبی
composite symbol U علامت ترکیبی
composite metal U فلز ترکیبی
turboramjet U ترکیبی از توربوجت و رم جت
elective affinity U میل ترکیبی
synthetic method U روش ترکیبی
parathesis U ترکیبی بی تغییر
syntactical analysis U تحلیل ترکیبی
mixed strategy U استراتژی ترکیبی
mixed glue U چسب ترکیبی
mixed cell refernce U ارجاع سل ترکیبی
semisynthetic U نیمه ترکیبی
sequential storage U انباره ترکیبی
shapeliness U خوش ترکیبی
syntax error U اشتباه ترکیبی
ordinal number U عدد ترکیبی
combination tone U صوت ترکیبی
combination bands U نوارهای ترکیبی
ingredient U جزء ترکیبی
diphthongs U صدای ترکیبی
combination influence U عامل ترکیبی
affinities U میل ترکیبی
affinity U میل ترکیبی
mixes U مخلوط ترکیبی
diphthong U صدای ترکیبی
combinational circuit U مدار ترکیبی
mix U مخلوط ترکیبی
ingredients U جزء ترکیبی
diatessaron U ترکیبی ازچهار دارو
histamine U ترکیبی بفرمول 3N9H5C
hemiterpene U ترکیبی بفرمول 8H5C
hydrogen bombs U بمب ترکیبی اتمی
hydrogen bomb U بمب ترکیبی اتمی
multiplex U تسهیم مخابره ترکیبی
chemical affinity U میل ترکیبی شیمیایی
ctd U سند حمل ترکیبی
ct U حمل و نقل ترکیبی
feasion U بمب ترکیبی اتمی
Borromini capital U [نوعی سر ستون ترکیبی]
combined transport document U اسناد حمل ترکیبی
compound leverage floor jack U اهرم بالابر ترکیبی
combined transport U حمل و نقل ترکیبی
biotechnology U ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
contraction parry U ترکیبی ازدفاع ساده وچرخشی
basophil U میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
combined transport operator U عامل حمل و نقل ترکیبی
cob U [ترکیبی از خاک رس، ریگ، شن و کاه و آب]
mixed column line chart U نمودار ستونی- خطی ترکیبی
mixed column line graph U نمودار ستونی- خطی ترکیبی
cto U عامل حمل ونقل ترکیبی
lattin U ترکیبی مانند فلز برنج
latten U ترکیبی مانند فلز برنج
hexahydrate U ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد
fiata combined transport bill of lading U بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
basophile U میل ترکیبی شدیدبا موادقلیایی
deoxidize U از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
ketol U ترکیبی مرکب ازالکل و استون
carbide U ترکیبی از کربن و چند عنصرفلزی
protocol U ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
protocols U ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
iodoform U ترکیبی از ید که برای گندزدایی و مانند انهابکارمیبرند
soft return U فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
BPP U هشت بیت برای ترکیبی از رنگها
BPP U چهار بیت برای ترکیبی از رنگها
military testament U وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
to orient compound U نسبت اجزای ترکیبی را بایکدیگر تعیین کردن
silicone U ترکیبی الی بفرمول Sio2R شبیه کتون
cannon U [ترکیبی از سبک های امپراتوری ناپلئون و فدرال]
She has long and shapely legs . U ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
protoxide U ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
polyene U ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
consolute U ترکیبی از دو یا چند مایع که بر هر نسبتی در یکدیگر حل شوند
monad U ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
chloramine U هرنوع ترکیبی که دارای ازت و کلر باشد
information U داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی
phrenologically U ازروی علم براهین جمجمه موافق قواعد این علم
restatement of the law U مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
fbl U lading of bill combinedtransport FIATA بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
octad U جسم بسیط یا ذرهای که قوه ترکیبی ان برابر است با8واحد
distemper U ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
dual U دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
opalite U ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
technocracies U حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracy U حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
large model U مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
card U ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
cards U ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
Composite Order U [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
polyamide U پلی امید ترکیبی شامل چند گروه امید
acid diluent ترکیبی که با قلم زنی سطح فلز باعث اتصال بهتر لایه های پرداخت با سطح فلزمیشود
musicom U یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
combination device U ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
compound weave U بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
mixd weave U بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
synthetic resins U صمغهای مصنوعی صمغهای ترکیبی
synthetic oils U روغنهای مصنوعی روغنهای ترکیبی
colour U دو بیت برای چهار رنگ و هشت بیت برای ترکیبی از رنگهاست
colours U دو بیت برای چهار رنگ و هشت بیت برای ترکیبی از رنگهاست
times U روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
timed U روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
time U روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
gold washing U شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
Afshan [all-over pattern] U طرح افشان [با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
element U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com