English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
nosology U طبقه بندی بیماریها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
international classification of U طبقه بندی بین المللی بیماریها
Other Matches
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
classifications U طبقه بندی رده بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
bracket U طبقه بندی
taxonomies U طبقه بندی
low grade U کم طبقه بندی
taxonomy U طبقه بندی
assortments U طبقه بندی
grading U طبقه بندی
assortment U طبقه بندی
denominations U طبقه بندی
classifications U طبقه بندی
classification U طبقه بندی
stratification U طبقه بندی
typification U طبقه بندی
sorting U طبقه بندی
systemization U طبقه بندی
division U طبقه بندی
denomination U طبقه بندی
divisions U طبقه بندی
unclassified U طبقه بندی نشده
rug classification U طبقه بندی فرش
standardization U همگونی طبقه بندی
vendor rating U طبقه بندی فروشندگان
unclassified U بدون طبقه بندی
layer U طبقه بندی کردن
layers U طبقه بندی کردن
classifiable U قابل طبقه بندی
classification U طبقه بندی پیام
classification chart U نمودار طبقه بندی
classification of aggregate U طبقه بندی خاکدانه ها
classification of soil U طبقه بندی خاک
classificatory U مربوط به طبقه بندی
computer classifications U طبقه بندی کامپیوتر
harmonic proportion U طبقه بندی متناسب
harmonic division U طبقه بندی متناسب
taxonomist U متخصص طبقه بندی
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
systemize U طبقه بندی کردن
secret U طبقه بندی سری
secrets U طبقه بندی سری
classifying U طبقه بندی کردن
classify U طبقه بندی کردن
classifies U طبقه بندی کردن
categorize U طبقه بندی کردن
service rating U طبقه بندی پرسنلی
categorized U طبقه بندی کردن
route classification U طبقه بندی جاده ها
job classification U طبقه بندی شغل
job classification U طبقه بندی شغلی
nondescript U غیرقابل طبقه بندی
suborder U طبقه بندی فرعی
classifications U طبقه بندی پیام
categorised U طبقه بندی کردن
speed rate increment U طبقه بندی سرعت
map classification U طبقه بندی نقشه ها
market grades and grading U طبقه بندی بازار
categorises U طبقه بندی کردن
categorising U طبقه بندی کردن
pigeonhole U طبقه بندی کردن
soil class U طبقه بندی خاک
categorizing U طبقه بندی کردن
zootaxy U طبقه بندی جانوران
graduating U طبقه بندی کردن
budget classification U طبقه بندی بودجه
to categorize U طبقه بندی کردن
aggroup U طبقه بندی کردن
classified U طبقه بندی شده
graduate U طبقه بندی کردن
accounting classification U طبقه بندی حساب
graduates U طبقه بندی کردن
categorizes U طبقه بندی کردن
classified advertisement آگهی طبقه بندی شده
class U طبقه بندی کردن رده
restrict U بازداشت طبقه بندی مدارک
restricting U بازداشت طبقه بندی مدارک
classified items U اماد طبقه بندی شده
classified items U اقلام طبقه بندی شده
classified material U مدارک طبقه بندی شده
restricted data U اطلاعات طبقه بندی شده
glossography U طبقه بندی و شرح زبانها
integrade U [طبقه بندی داخلی کردن]
classing U طبقه بندی کردن رده
restricts U بازداشت طبقه بندی مدارک
classed U طبقه بندی کردن رده
brussels nomenclature U طبقه بندی تعرفه برکسل
coinage U طبقه بندی بهای مسکوک
intergrade U طبقه بندی داخلی کردن
classes U طبقه بندی کردن رده
topsecret U طبقه بندی به کلی سری
classification yard line U سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
army genetal classification test U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
label U برچسب زدن طبقه بندی کردن
accountable cryptomaterial U مدارک و وسایل طبقه بندی شده
agct U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
access to classified material U دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
systematist U متخصص فائده سازی و طبقه بندی
labels U برچسب زدن طبقه بندی کردن
assort U طبقه بندی کردن مناسب بودن
labelled U برچسب زدن طبقه بندی کردن
labeling U برچسب زدن طبقه بندی کردن
taxon U واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
reserve on board U مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
stapled U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
age grouping U طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
staple U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapling U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
unified soil classification system (uscs U نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
unit citation U جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
phytography U طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
hydrotherapy U استفاده علمی اب دردرمان بیماریها
indexed U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
concurrently U مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
groups U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
aeromedicine U قسمتی از طب که دربارهء بیماریها و اختلالات ناشی از پرواز گفتگو میکند
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
faulted U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
fault U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
sort U دسته کردن طبقه بندی کردن
grade U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
resorts U جدا کردن طبقه بندی کردن
sorted U دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts U دسته کردن طبقه بندی کردن
resorted U جدا کردن طبقه بندی کردن
resort U جدا کردن طبقه بندی کردن
grades U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
types U ماشین کردن طبقه بندی کردن
break down U تجزیه کردن طبقه بندی کردن
typed U ماشین کردن طبقه بندی کردن
type U ماشین کردن طبقه بندی کردن
entresol U طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
standardised U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
lower classes U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower class U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate U آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. U ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
stratify U طبقه طبقه کردن
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineament U طرح بندی صورت بندی
lineaments U طرح بندی صورت بندی
wording U جمله بندی کلمه بندی
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
transparently U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load U بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
stepless U بی طبقه
storey=story U طبقه
story=storey U طبقه
stratum U طبقه
grades U طبقه
pigeonhole U طبقه
two storeyed U دو طبقه
grade U طبقه
bed U طبقه ته
story U طبقه
classing U طبقه
range U طبقه
classes U طبقه
ranged U طبقه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com