Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to vouch for any one's honesty
U
ضمانت درستی کسی را کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pecuniary liability
U
ضمانت ضمانت جبران خسارت
line up
<idiom>
U
به درستی میزان کردن
track
U
دنبال کردن یک مسیر به درستی
tracked
U
دنبال کردن یک مسیر به درستی
tracks
U
دنبال کردن یک مسیر به درستی
sponsoring
U
ضمانت کردن
answering
U
ضمانت کردن
guarantee
U
ضمانت کردن
sponsors
U
ضمانت کردن
answer
U
ضمانت کردن
sponsor
U
ضمانت کردن
answered
U
ضمانت کردن
vouch for
U
ضمانت کردن
guarantees
U
ضمانت کردن
vouch
U
ضمانت کردن
answers
U
ضمانت کردن
insure
U
ضمانت کردن
guaranteed
U
ضمانت کردن
warrants
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrant
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranting
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted
U
ضمانت کردن مجوز
stand surety for a person
U
ضمانت کسی را کردن
warrant
U
ضمانت کردن مجوز
act as surety
U
کفالت یا ضمانت کردن
warrants
U
ضمانت کردن مجوز
to stand surety for any one
U
ضمانت کسیرا کردن
bail
U
تضمین ضمانت کردن
warrent
U
ضمانت یاتعهد کردن
warranting
U
ضمانت کردن مجوز
guaranteed
U
ضمانت نامه تضمین کردن
sanction
U
ضمانت اجرایی معین کردن
guaranty
U
تضمین ضمانت یا تعهد کردن
guarantee a contract
U
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
guarantee
U
ضمانت نامه تضمین کردن
sanctions
U
ضمانت اجرایی معین کردن
sanctioning
U
ضمانت اجرایی معین کردن
guarantees
U
ضمانت نامه تضمین کردن
sanctioned
U
ضمانت اجرایی معین کردن
to check off
U
رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
vouch
U
ضمانت کردن مسئول واقع شدن
to pass one's word for another
U
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
preciseness
U
درستی
justly
<adv.>
U
به درستی
duly
<adv.>
U
به درستی
rightfully
<adv.>
U
به درستی
correctly
<adv.>
U
به درستی
fidelity
U
درستی
correctness
U
درستی
exactness
U
درستی
validity
U
درستی
soundness
U
درستی
accuracy
U
درستی
rightly
<adv.>
U
به درستی
properly
<adv.>
U
به درستی
uprightness
U
درستی
integrality
U
درستی
trueness
U
درستی
rightfulness
U
درستی
rightness
U
درستی
justness
U
درستی
integrity
U
درستی
exactitude
U
درستی
justly
U
به درستی
correctitude
U
درستی
aright
<adv.>
U
به درستی
genuineness
U
درستی
legitimacy
U
درستی
straightness
U
درستی
imprecision
U
نا درستی
precision
U
درستی
validation
U
تنفیذ درستی
to verifty a staement
U
درستی ونادرستی
damchi
U
راستی و درستی
truth value
U
ارزش درستی
truth table
U
جدول درستی
truths
U
درستی صداقت
approximately
U
تقریبا به درستی
honestly
U
از روی درستی
truth
U
درستی صداقت
propriety of behaviour
U
درستی رفتار
the a of a trans lation
U
درستی ترجمه
justice
U
درستی دادگستری
honesty
U
درستکاری درستی
rectitude
U
راستی درستی
to foel
U
حال درستی نداشتن
functions
U
انجام عمل به درستی
bona fide
U
به طور جدی به درستی
accuracy
U
درجه دقت درستی
in the wrong
<idiom>
U
اشتباه ،درستی حقیقت
functioned
U
انجام عمل به درستی
function
U
انجام عمل به درستی
uprightaess
U
درستی راستی عدالت
guarantee
U
ضمانت
sponsorship
U
ضمانت
warranties
U
ضمانت
guaranteed
U
ضمانت
guaranty
U
ضمانت
pledge
[archaic]
[guaranty]
U
ضمانت
warranty
U
ضمانت
guaranty
U
ضمانت
guarantee
U
ضمانت
gurantee
U
ضمانت
bail
U
ضمانت
guarantees
U
ضمانت
mainprise
U
ضمانت
warrant
U
ضمانت
warranting
U
ضمانت
suretyship
U
ضمانت
warranty
U
ضمانت
sponsion
U
ضمانت
warrants
U
ضمانت
sponsored by
U
به ضمانت
bond
U
ضمانت
warranted
U
ضمانت
accurately
U
به درستی و بدون هر گونه خطا
cynic
<adj.>
U
بدگمان نسبت به درستی ونیکوکاری بشر
He seems to be an honest man.
U
آدم درستی بنظرمی آید
true false test
U
ازمایش درستی ونادرستی چیزی
Veitch diagram
U
نمایش گرافیکی جدول درستی
truth table
U
جدول درستی جذول صحت
guarantors
U
ضمانت کننده
fiduciary bond
U
ضمانت شرافتی
sanctioning
U
ضمانت اجرا
joint and several guarantee
U
ضمانت تضامنی
guarantor
U
ضمانت کننده
sanction
U
ضمانت اجرا
pledges
U
وثیقه ضمانت
responsibilities
U
ضمانت جوابگویی
sanctioned
U
ضمانت اجرا
pledged
U
وثیقه ضمانت
responsibility
U
ضمانت جوابگویی
sanctions
U
ضمانت اجرا
bilable
U
ضمانت بردار
pledging
U
وثیقه ضمانت
irrepleviable
U
ضمانت برندار
irreplevisable
U
ضمانت برندار
bank guarantee
U
ضمانت بانکی
express warranty
U
ضمانت صریح
pecuniary liability
U
ضمانت پولی
bondholder
U
ضمانت دار
assurance
U
ضمانت وثیقه
assurances
U
ضمانت وثیقه
bond
U
پیوستگی ضمانت
limplied warranty
U
ضمانت ضمنی
bail bond
U
ضمانت نامه
suretyship
U
عقد ضمانت
warranty
U
ضمانت نامه
upon bail
U
بقیه ضمانت
warranties
U
ضمانت نامه
contract guarantee
U
ضمانت قرارداد
guarantee period
U
دوره ضمانت
bonded
U
ضمانت شده
bank bond
U
ضمانت بانکی
pledge
U
وثیقه ضمانت
bailable
U
قابل ضمانت
letter of indemnity
U
ضمانت نامه
guaranty
U
ضمانت نامه
Are we on the right road for ... ?
آیا ما در جاده درستی برای ... هستیم؟
to prove a will
U
درستی و اعتباروصیت نامهای را محقق نمودن
cynical
<adj.>
U
بدگمان نسبت به درستی ونیکوکاری بشر
cynically
U
بدگمان نسبت به درستی ونیکوکاری بشر
it is not protected by sanctions
U
ضمانت اجرایی ندارد
the watch is warranted
U
ضمانت شده است
bailment
U
رهایی به قید ضمانت
board exchange warranty
U
ضمانت تعویض برد
guarantees
U
شخص ضمانت شده
bank guarantee
U
ضمانت نامه بانکی
to go bail for any one
U
ضمانت کسی راکردن
able to justify bail
U
قادر به تقبل ضمانت
guarantee
U
شخص ضمانت شده
sanctioning
U
ضمانت اجرایی قانون
i guarantee his appearance
U
من ضمانت می کنم که حاضرشود
sanctions
U
ضمانت اجرایی قانون
sanction
U
ضمانت اجرایی قانون
guaranteed
U
شخص ضمانت شده
to bail out
U
با ضمانت از زندان دراوردن
joint bond
U
تعهد یا ضمانت مشترک
sanctioned
U
ضمانت اجرایی قانون
timed
U
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
time
U
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
times
U
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
tender guarantee
U
ضمانت شرکت در مزایده یامناقصه
tender bonds
U
ضمانت نامههای مناقصه یامزایده
wage
U
ضمانت حسن انجام کار
average bond
U
ضمانت نامه جبران خسارت
bid bond
U
ضمانت شرکت در مناقصه یا مزایده
performance guarantee
U
ضمانت حسن انجام کار
sanction
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioning
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
waged
U
ضمانت حسن انجام کار
sanctioned
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctions
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
pledgor
U
دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
wages
U
ضمانت حسن انجام کار
open credit
U
اعتبار بدون ضمانت نامه
waging
U
ضمانت حسن انجام کار
repayment guarantee
U
ضمانت استرداد پیش پرداخت
pledgeor
U
دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com