Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hibernicism
U
ضرب المثل یا گفتار ایرلندی ملیت ایرلندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
irish woman
U
زن ایرلندی
Irishwoman
U
زن ایرلندی
Irishwomen
U
زن ایرلندی
irish bridge
U
پل ایرلندی
paddy
U
ایرلندی
paddies
U
ایرلندی
irish man
U
ایرلندی
irish gaelic
U
ایرلندی
Irish
U
ایرلندی
hibernian
U
ایرلندی زبان
shamrock
U
شبدر ایرلندی
shamrocks
U
شبدر ایرلندی
milesian
U
مرد ایرلندی
Irishmen
U
مرد ایرلندی
Irishman
U
مرد ایرلندی
bogtrotter
U
باطلاق کردیعنی ایرلندی
pot(heen
U
ویسکی قاچاقی ایرلندی
eric
U
خون بهای ایرلندی
Cashel
U
[استحکامات دفاعی ایرلندی]
hurler
U
بازیگر هاکی ایرلندی
kil
U
حجره راهب ایرلندی
irishize
U
ایرلندی ماب کردن
irish terrier
U
سگ کوچک ایرلندی ازنژاد تریر
rapparee
U
سرباز اجیر و سیار ایرلندی
kern
U
پیاده سبک اسحله ایرلندی روستایی
og
U
الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
irishism
U
عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
ceilidh
U
مهمانیهمراهبا رقصو آواز اسکاتلندیو ایرلندی
irish coffee
U
قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
cottier
U
روستایی ایرلندی که کلبهای اجاره کرده است
clochan
U
[ساختمان مدور ایرلندی که شبیه کندوی زنبور عسل بود.]
nationallism
U
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
nationalities
U
ملیت
nationality
U
ملیت
supranational
U
مافوق ملیت
nationalism
U
ملیت ناسیونالیزم
foreign national
U
ملیت خارجی
citizenship
[status of a citizen]
U
ملیت
[حقوق]
[سیاست]
nationality
[citizenship]
U
ملیت
[حقوق]
[سیاست]
nationalised
U
دارای ملیت کردن
nationalises
U
دارای ملیت کردن
nationalising
U
دارای ملیت کردن
nationalize
U
دارای ملیت کردن
nationalizes
U
دارای ملیت کردن
nationalizing
U
دارای ملیت کردن
what is your nationality
U
ملیت شما چیست از کدام ملت هستید
like
U
فی المثل
vide
U
فی المثل
liked
U
فی المثل
likes
U
فی المثل
to wit
U
فی المثل
reasonable of average wage fair
U
اجرت المثل
sooth
U
ضرب المثل
bywords
U
ضرب المثل
fair equivalent remuneration
U
اجرت المثل
quit rent
U
اجرت المثل
remunerations
U
اجرت المثل
remuneration
U
اجرت المثل
byword
U
ضرب المثل
wise saw
U
ضرب المثل
proverb
U
ضرب المثل
proverbs
U
ضرب المثل
proberbial
U
وابسته بضرب المثل
to become a byword
U
ضرب المثل شدن
anecdotes
U
امثال ضرب المثل
anecdote
U
امثال ضرب المثل
to become a proverb
U
ضرب المثل شدن
his generosity was proverbial
U
دهش او ضرب المثل
maximal
U
وابسته به ضرب المثل
saw
U
لغت یا جمله ضرب المثل
he is a p for foolishness
U
درحماقت ضرب المثل است
saws
U
لغت یا جمله ضرب المثل
sawing
U
لغت یا جمله ضرب المثل
sawed
U
لغت یا جمله ضرب المثل
gnomic
U
شامل پند و ضرب المثل
speeches
U
گفتار
speech
U
گفتار
word
U
گفتار
sermon
U
گفتار
sermons
U
گفتار
worded
U
گفتار
taciturn
U
کم گفتار
Only dead fish swim with the flow
[stream]
.
<proverb>
U
در زندگی باید بجنگیم.
[ضرب المثل]
proverbially
U
بشکل ضرب المثل بطور مشهور
he was wise to a proverb
U
در خرمندی ضرب المثل شده بود
prolegomenon
U
پیش گفتار
labiophobia
U
گفتار هراسی
organs of speech
U
اندامهای گفتار
anthotaxy
U
گفتار در ارایش گل
therology
U
گفتار در پستانداران
speech recogintion
U
تشخیص گفتار
subvocal speech
U
گفتار ناملفوظ
inner speech
U
گفتار درونی
part of speech
U
بخش گفتار
speech therapy
U
گفتار درمانی
ventriloquism
U
گفتار بطنی
jargon
U
گفتار نامفهوم
digital speech
U
گفتار دیجیتالی
claver
U
گفتار بیهوده
articles
U
مقاله گفتار
article
U
مقاله گفتار
areology
U
گفتار در بهرام
front matter
U
پیش گفتار
haplology
U
هجااندازی در گفتار
saying
U
گفتار مشهور
sayings
U
گفتار مشهور
inarticulation
U
گفتار ناشمرده
hysterology
U
گفتار در زهدان
forewords
U
پیش گفتار
foreword
U
پیش گفتار
logopedics
U
گفتار درمانی
apophthegm
U
گفتار لب و کوتاه
Money doesn't bring
[buy]
happiness.
<proverb>
U
پول خوشبختی نمی آورد.
[ضرب المثل]
gaffe
U
اشتباه در گفتار یاکردار
prefaced
U
اغاز پیش گفتار
preface
U
اغاز پیش گفتار
gaffes
U
اشتباه در گفتار یاکردار
prologue
U
مقدمه پیش گفتار
prologues
U
مقدمه پیش گفتار
voice grade channel
U
کانال ارسال گفتار
prefaces
U
اغاز پیش گفتار
hygrology
U
گفتار در رطوبت هوا
leprology
U
گفتار در برص یا پیسی
pharyngology
U
گفتار در گلوگاه و ناخوشیهای ان
ovology
U
گفتار در پیدایش تخم
pedologia
U
گفتار بچه گانه
posology
U
گفتار در مقادیر داروها
barylalia
U
گفتار بیخ حلقی
prologize
U
پیش گفتار گفتن
prologuize
U
پیش گفتار گفتن
barbaralalia
U
گفتار پریشی لهجهای
sarcology
U
گفتار در ماهیچه هاوگوشتهای تن
acyrology
U
انشاء و گفتار غلط
methodology
U
گفتار در روش واسلوب
uraniscolalia
U
گفتار پریشی کامی
prefacing
U
اغاز پیش گفتار
methodologies
U
گفتار در روش واسلوب
A guilty conscience needs no accuser.
<proverb>
U
کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند.
[ضرب المثل]
Excuses always proceed from a guilty conscience.
<proverb>
U
کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند.
[ضرب المثل]
A fair face may hide a foul heart.
<proverb>
U
از ظاهر کسی نمی شود به باطنش پی پرد.
[ضرب المثل]
He who excuses accuses himself.
<proverb>
U
کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند.
[ضرب المثل]
All show and no substance.
<proverb>
U
از ظاهر کسی نمی شود به باطنش پی پرد.
[ضرب المثل]
Appetite comes with eating.
<proverb>
U
با پیش رفت فعالیت تمایل افزایش می یابد.
[ضرب المثل]
Hunger is the best sauce.
<proverb>
U
گشنگی بهترین خوشمزه کننده غذا است.
[ضرب المثل ]
articulation
U
تلفظ شمرده طرز گفتار
simile
[rhetorical figure of speech]
U
تشبیه
[استعاره ]
[گفتار لفظی]
gravitas
U
موقع سنجی و خوش طبعی در گفتار
embarrassing clanger
[British E]
U
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
gaffe
U
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
swan song
U
واپسین عمل یا اثر یا گفتار صدای قو
faux pas
U
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
oratorio
U
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
oratorios
U
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
mind your p's and qs
U
در گفتار و کردار خود بهوش باشید
hydrology
U
گفتار درچگونگی ابهای روی زمین
embarrassing blunder
U
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
isoperimetry
U
گفتار در شکل هایی که محیط هاشان برابر است
worid
U
کلمه لغت لفظ الفاظ واژه سخن گفتار حرف
isagogics
U
گفتار در تاریخ ادبی کتاب مقدس و شرح گرداوری یاالهام شدن موادان
When it rains, it pours
<idiom>
U
بدشانسی وقتی که می آید پشت سر هم می آید.
[ضرب المثل]
It doesn't matter where you get your appetite as long as you eat at home.
<proverb>
U
بیرون ما را به اشتها می آورند اما در خانه غذا می خوریم.
[ضرب المثل بیشتر مربوط به سکس تا غذا]
use and occupation
U
عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
ethnogeny
U
گفتار در پیدایش نژادها مبحث مبادی نژادها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com