Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
under arm low return
U
ضربه کوتاه پایین دست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
uppercut
U
ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
uppercuts
U
ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
Other Matches
short lunge
U
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
downward stroke
U
ضربه رو به پایین
down stroke
U
ضربه رو به پایین
downward travel
U
ضربه رو به پایین
drive
U
ضربه از پایین
drives
U
ضربه از پایین
downstroke
U
ضربه درجهت پایین
downstroke
U
ضربه بطرف پایین
under arm stroke
U
ضربه پایین دست
chip shot
U
ضربه کوتاه
low browed
U
پایین افتاده دارای سردر کوتاه
naeryo jireugi
U
ضربه دست پایین رونده
under arm clear
U
ضربه بلند از پایین دست
jab kick
U
ضربه انحرافی کوتاه
duck hook
U
ضربه پیچدار کوتاه
fats
U
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fatter
U
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fat
U
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fattest
U
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
under arm net shot
U
ضربه کوتاه از نزدیک تور
boom vang
U
طناب کوتاه وصل به پایین تیرتا عرشه قایق
low blow
U
ضربه بوکس خطا به پایین تراز کمر
chippie
U
ضربه کوتاه هوایی که به سوراخ میافتد
chop
U
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chopped
U
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
gimme
U
ضربه اهدایی به حریف روی چمن کوتاه گلف
squib kick
U
ضربه کوتاه با پا که به اسانی به دست تیم حریف نیفتد
crosscourt shot
U
ضربه کوتاه به دیوار مقابل که به طرف دیگر زمین اسکواش بیافتد
chopped
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chop
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
surge
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
depresses
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
depress
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul
U
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
down
U
سوی پایین بطرف پایین
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
crosser
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
short quard
U
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick
U
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
hurdle step
U
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
short
U
پایین تر
bottom
U
پایین
lower most
U
پایین تر
tailwater
U
پایین اب
bal
U
از مچ پا به پایین
sub-
U
یا پایین تر
beneath
U
پایین
subatmospheric
U
پایین تر از جو
down
U
پایین
beneath
U
پایین تر
submiss
U
پایین
lower
U
پایین
subteen
U
پایین تر از سن 31
vide infara
U
پایین
bottoms
U
پایین
shortest
U
پایین تر
shorter
U
پایین تر
dowm
U
پایین
flat
U
پایین
neath or neath
U
پایین تر
below
U
پایین
lower
U
پایین تر
hypogenous
U
پایین رو
lowered
U
پایین تر
down stairs
U
پایین
hereafter
<adv.>
U
در پایین
neath or neath
U
پایین
lower limit
U
حد پایین
hereinafter
[formal]
<adv.>
U
در پایین
thereinafter
[archaic or formal]
<adv.>
U
در پایین
below
<adv.>
U
در پایین
shitu
U
پایین
underneath
U
پایین
lowers
U
پایین تر
lowering
U
پایین تر
de-
U
پایین
infara
U
پایین تر
further down
U
پایین تر
infara
U
پایین
low
U
پایین
low level
U
پایین
flattest
U
پایین
low energy
U
انرژی پایین
low frequency
U
فرکانس پایین
face down feed
U
خورد رو به پایین
the lower world
U
جهان پایین
shut
U
پایین اوردن
go dan barai
U
رد کردن از پایین
the masses
U
دستههای پایین تر
low altitude
U
ارتفاع پایین
downtrend
U
سیربطرف پایین
downward compatibility
U
سازگارمتمایل به پایین
downward movement
U
حرکت رو به پایین
shuts
U
پایین اوردن
alow
U
روبه پایین
downward swing
U
نوسان رو به پایین
shutting
U
پایین اوردن
submaxilla
U
ارواره پایین
lee
U
پایین باد
down current
U
جریان رو به پایین
downward compatible
U
سازگار رو به پایین
go down
U
پایین رفتن
lower bound
U
کران پایین
low wing
U
بال پایین
catabatic
U
پایین اینده
subordinating
U
فرعی پایین تر
res
U
noitaloseR پایین
down draft
U
جریان رو به پایین
subordinates
U
فرعی پایین تر
subordinated
U
فرعی پایین تر
subordinate
U
فرعی پایین تر
infrahuman
U
پایین تر از انسان
decurrent
U
پایین افتاده
desceht
U
پایین امدن
dim light
U
نور پایین
breast
U
نورد پایین
pushdown
U
پایین فشردنی
depressions
U
پایین دادن
depression
U
پایین دادن
bate
U
پایین اوردن
hereinbelow
U
در پایین این
low activity
U
فعالیت پایین
hereinbelow
U
ازاین پایین تر
downmost
U
پایین ترین
download
U
بارگیری پایین
push down stack
U
پایین فشردنی
bottom up
U
از پایین به بالا
look down
U
پایین امدن
bottommost
U
پایین ترین
downfield
U
میدان پایین
let down
U
پایین کردن
downfeed
U
تغذیه رو به پایین
disrate
U
پایین اوردن
downward
U
پایین زیرین
low pass
U
پایین گذر
lower most
U
پایین ترین
lower threshold
U
استانه پایین
up and down
U
بالا و پایین
to sink in the scale
U
پایین رفتن
lowermost
U
پایین ترین
lowpass
U
پایین گذار
feet
U
پایین دامنه
low
U
پایین ضعیف
low
U
پایین اهسته
lower mast
U
دکل پایین
top down
U
از بالا به پایین
lower limit
U
کران پایین
beneath
U
از زیر پایین تر از
comedown
U
پایین رفتن
to look down
U
پایین امدن
low resolution
U
تفکیک پایین
low resolution
U
وضوح پایین
to reach down
U
پایین اوردن
to set down
U
پایین اوردن
lower classes
U
طبقه پایین
lower class
U
طبقه پایین
top-down
U
از بالا به پایین
nutant
U
پایین افتاده
nutate
U
پایین افتادن
oars down
U
پارو پایین
descends
U
پایین امدن
on the down grade
U
پایین رونده
descend
U
پایین امدن
overhand
U
از پایین ببالا
uoppon pyon soon koot
U
کف دست پایین
downstream
U
پایین رود
downstream
U
پایین دست
prolapsus
U
پایین افتادگی
mean low water
U
اب پایین میانگین
prolapse
U
پایین افتادن
prolapse
U
پایین افتادگی
neath or neath
U
پایین زیرین
nether world
U
جهان پایین
undermost
U
پایین ترین
degrade
U
پایین دادن
degrades
U
پایین دادن
lowest
U
پایین ترین
to get down
U
پایین رفتن
nether
U
واقع در پایین
to bring down
U
پایین اوردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com