Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
deflection
U
ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
deflections
U
ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
place kick
U
توپ را از روی زمین با پا بطرف دروازه زدن
it pleased him to go
U
خوش داشت که برود خوشش می امدکه برود
i advised him to go there
U
به صلاح او دانستم که برود مصلحت دیدم که برود
to face somebody
[something]
U
چهره خود را بطرف کسی
[چیزی]
گرداندن
provided he goes at once
U
بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
impact ionization
U
ایونیزاسیون ضربهای یونیزاسیون ضربهای
team handball court
U
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout
U
پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
skyward
U
بطرف اسمان بطرف بالا
kick save
U
نجات دروازه با پای دروازه بان
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
tricrotism
U
نبض سه ضربهای ضربان نبض بطور سه ضربهای
goal judge
U
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
elements
U
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
element
U
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
let him go
U
برود
print
U
برود
printed
U
برود
prints
U
برود
tell him to go
U
بگویید برود
let him go
U
بگذارید برود
he insists on going
U
اصراردارد که برود
he is not willing to go
U
نیست برود
he refused to go
U
نخواست برود
it is necessary for him to go
U
باید برود
he was made to go
U
او را وادارکردند برود
he refused to go
U
حاضر نشد برود
he is indisposed to go
U
مایل نیست برود
in order that he may go
U
برای اینکه برود
he was signalled to go
U
باو اشاره شد که برود
he durst not go
U
جرات نکرد که برود
i made him go
U
او را وادار کردم برود
he did not d. to go
U
جرات نکرد که برود
it is necessary for him to go
U
لازم است برود
he was motioned to go
U
باو اشاره شد که برود
he needs must go
U
ناچار باید برود
show someone the door
<idiom>
U
خواستن از کسی که برود
none but the old shold go
U
کسی مگربزرگان برود
goalpost
U
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalposts
U
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
it is necessary for him to go
U
براو واجب است که برود
out of sigt out of mind
U
از دل برود هر انکه از دیده برفت
out of sight out of mind
U
از دل برود هر انچه از دیده برفت
Seldom seen soon forgotten .
<proverb>
U
از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
Long absent, soon forgotten.
<proverb>
U
از دل برود هر آنکه از دیده برفت.
dare he go?
U
ایا جرات دارد برود
sticker
[guest]
U
مهمانی که نمی خواهد برود
overland mail
U
پستی که از راه خشکی برود
He will not sleep in a place which can get wt unde.
<proverb>
U
جایى نمى خوابد که آب زیرش برود .
liberty man
U
ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
Why did you let it slip thru your fingers ? Why did you lose it for nothing ?
U
چرا گذاشتی مفت ومسلم از دستت برود
Those who lose must step out.
U
هر که سوخت (باخت ) باید از بازی بیرون برود
humpty dumpty
U
کسی یاچیزی که یکباربزمین افتداز میان برود
I am counting(relying) on you, dont let me down.
U
روی تو حساب می کنم نگذار آبرویم برود
He cannot sit up, much less walk
[ to say nothing of walking]
.
U
او
[مرد]
نمی تواند بنشیند چه برسد به راه برود.
You cannot make a crab walk straight .
<proverb>
U
نمى توان خرچنگ را واداشت منظم و صاف راه برود .
action
U
که باعث میشود نشانه گر به میله عمل در بالای صفحه برود
jump instruction
U
موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
actions
U
که باعث میشود نشانه گر به میله عمل در بالای صفحه برود
dicrotism
U
دو ضربهای
posttraumatic
U
پس ضربهای
traumatic
U
ضربهای
He is absolutely determined to go and there's just no reasoning with him.
U
او
[مرد]
کاملا مصمم است برود و باهاش هیچ چک و چونه نمیشه زد.
thresholds
U
سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
threshholds
U
سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
threshold
U
سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
ball back
U
ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
impluse contact
U
کنتاکت ضربهای
impluse current
U
جریان ضربهای
impluse detector
U
اشکارسازجریان ضربهای
sambon kumite
U
مبارزه سه ضربهای
impluse distortion
U
اعوجاج ضربهای
impluse function
U
تابع ضربهای
impluse switch
U
تکمه ضربهای
pulsating load
U
بار ضربهای
impulsive force
U
نیروی ضربهای
impluse breakdown
U
شکست ضربهای
implusing signal
U
سیگنال ضربهای
impact exitation
U
تحریک ضربهای
impluse exitation
U
تحریک ضربهای
implusive excitation
U
تحریک ضربهای
shock excitation
U
تحریک ضربهای
impluse sender
U
مولد ضربهای
impact force
U
نیروی ضربهای
impluse voltage
U
فشار ضربهای
impluse switch
U
کلید ضربهای
impluse tachometer
U
تاکومتر ضربهای
shock concrete
U
بتن ضربهای
impact printer
U
چاپگر ضربهای
impulse turbine
U
توربین ضربهای
impulse discharge
U
تخلیه ضربهای
whipping
U
حرکت ضربهای
impluse generator
U
مولد ضربهای
impact strength
U
استحکام ضربهای
detonations
U
انفجار ضربهای
detonation
U
انفجار ضربهای
impluse wave
U
موج ضربهای
impluse inertia
U
لختی ضربهای
impact load
U
بار ضربهای
batch mixer
U
مخلوط کن ضربهای
mach wave
U
موج ضربهای
shock wave
U
موج ضربهای
shock waves
U
موج ضربهای
tricrotic
U
نبض سه ضربهای
drop test
U
ازمایش ضربهای
transient voltage
U
ولتاژ ضربهای
australian crawl
U
کرال دو ضربهای
percussion press
U
پرس ضربهای
partial products
U
حاصل ضربهای جز
ippon kumite
U
مبارزه تک ضربهای
percussion welding
U
جوشکاری ضربهای
strode analysis
U
تحلیل ضربهای
to ask somebody out
U
از کسی پرسیدن که آیا مایل است
[با شما]
بیرون برود
[جامعه شناسی]
levo
U
بطرف چپ
in
U
بطرف
in-
U
بطرف
at
U
بطرف
into
U
بطرف
impluse voltage test
U
ازمایش فشار ضربهای
impluse test
U
ازمایش فشار ضربهای
impluse voltage cascade
U
ابشار فشار ضربهای
mach line
U
موج ضربهای ضعیف
impluse turbine
U
توربین فشار ضربهای
daisy wheel printer
U
چاپگر اصلی ضربهای
impluse current generator
U
مولد جریان ضربهای
normal shock wave
U
موج ضربهای عمود
impluse circuit
U
مدار جریان ضربهای
impluse breakdown voltage
U
فشار شکست ضربهای
oblique shock wave
U
موج ضربهای مایل
impact transducer
U
مبدل فرایندهای ضربهای
impluse protective level
U
سطح فشار ضربهای
impluse voltage stress
U
تنش فشار ضربهای
impluse sound level
U
سطح صوت ضربهای
wavelet
U
موج ضربهای کوچک
impluse voltage generation
U
تولید فشار ضربهای
percussion riveter
U
پرچ کننده ضربهای
jar ramming method
U
روش ضربهای قالبریزی
jia ippon kumite
U
مبارزه ازاد تک ضربهای
tensile impact test
U
ازمایش کشش ضربهای
detached shock wave
U
موج ضربهای منفصل
impluse withstand voltage
U
فشار ضربهای ایستا
pusher type furnace
U
کوره نوع ضربهای
joint
U
مفصل اتصال ضربهای
pulsed resistance welding
U
جوشکاری مقاومتی ضربهای
impact crusher
U
سنگ شکن ضربهای
impluse voltage generator
U
مولد فشار ضربهای
atop
U
بطرف بالا
toward
U
بطرف نسبت به
frontward
U
بطرف جلو
homeward
U
بطرف منزل
orient
U
بطرف خاوررفتن
apporro
U
بطرف جلو
aport
U
بطرف چپ کشتی
upward
U
بطرف بالا
edgewise
U
بطرف لبه
upgrading
U
بطرف بالا
forwards
U
بطرف جلو
abaft
U
بطرف عقب
downwards
U
بطرف پائین
heavenward
U
بطرف اسمان
cephalad
U
متمایل بطرف سر
upgraded
U
بطرف بالا
dorsad
U
بطرف پشت
upgrade
U
بطرف بالا
without
U
بطرف خارج
to
U
بطرف روبطرف
upwards
U
بطرف بالا
to win over to one's side
U
بطرف خوداوردن
earthward
U
بطرف زمین
on
U
بعلت بطرف
earthwards
U
بطرف زمین
eastwards
U
بطرف مشرق
to the east of
U
بطرف مشرق
with
U
بطرف درجهت
coastwards
U
بطرف ساحل
coastward
U
بطرف ساحل
cityward
U
بطرف شهر
frontwards
U
بطرف جلو
upgrades
U
بطرف بالا
mesail
U
بطرف وسط
orients
U
بطرف خاوررفتن
mesal
U
بطرف وسط
orienting
U
بطرف خاوررفتن
mediad
U
بطرف وسط
homes
U
بطرف خانه
onwards
U
بطرف جلو
home
U
بطرف خانه
edgeways
U
بطرف جلوباشد
pakkorro
U
بطرف بیرون
manward
U
بطرف انسان
riverward
U
بطرف رودخانه
rearward
U
بطرف عقب
hig low jack
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را جا می گذارد
bank shot
U
ضربهای که به دیوار بخورد و برگردد
impluse response
U
رفتار در مقابل فشار ضربهای
tricrotic
U
ضربان نبض بطورسه ضربهای
impluse voltage test technipue
U
روش ازمایش فشار ضربهای
counts
U
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
counted
U
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
count
U
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com