Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lunger
U
ضربت زننده جهش کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
concussive
U
ضربت زننده صدمه زننده
swatter
U
ضربت سخت زننده
out flanking
U
دور زننده احاطه کننده جناح
tickler
U
بهم زننده تحریک کننده قمقمه کوچک
strangleholds
U
ضربت یاتماس خفه کننده
stranglehold
U
ضربت یاتماس خفه کننده
bump
U
ضربت ضربت حاصله دراثر تکان سخت
shocked
U
ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shocks
U
ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shock
U
ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
whacks
U
صدای ضربت ضربت
whack
U
صدای ضربت ضربت
repercussive
U
پس زننده
scabrous
U
زننده
staring
U
زننده
starring
U
زننده
knocker
U
زننده
tarts
U
زننده
tart
U
زننده
knockers
U
زننده
squalid
U
زننده
pungent
U
زننده
pit a pat
U
زننده
striker
U
زننده
striking
U
زننده
vile
U
زننده
wetter
U
نم زننده
repeller
U
زننده
strikingly
U
زننده
bitten
U
زننده
clappers
U
کف زننده
clapper
U
کف زننده
nippy
U
زننده
loathful
U
زننده
acrimonious
U
زننده
vilest
U
زننده
biting
U
زننده
loathsome
U
زننده
viler
U
زننده
strikers
U
زننده
nasty
U
زننده
beater
U
زننده
mordant
U
زننده
stinking
U
زننده
repellent
U
زننده
forbidding
U
زننده
nastier
U
زننده
applauder
U
کف زننده
nasties
U
زننده
poignant
U
زننده
prickling
U
زننده
acrid
U
زننده
shuffler
U
زننده
garish
U
زننده
nastiest
U
زننده
unlovely
U
زننده
hideous
U
زننده
repellents
U
زننده
water repellent
U
پس زننده اب
percutient
U
زننده
odoriferous
U
زننده
nauseam
U
زننده
pinching
U
زننده
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
trudger
U
قدم زننده
kicker
U
زننده ضربه با پا
howler
U
جیغ زننده
crying
U
جار زننده
bubblier
U
جوش زننده
pacer
U
گام زننده
bubbliest
U
جوش زننده
napper
U
چرت زننده
flagellator
U
شلاق زننده
germinant
U
جوانه زننده
flagellator
U
تازیانه زننده
flogger
U
تازیانه زننده
garishly
U
بطور زننده
galssy
U
بی نور زننده
repulsive
U
زننده تنفراور
tacker
U
کوک زننده
knotter
U
گره زننده
tacker
U
میخ زننده
pricker
U
سیخ زننده
inveigler
U
گول زننده
lasher n
U
سد شلاق زننده
puddler
U
بهم زننده
gasper
U
نفس زننده
flogger
U
زننده شلاق
pertubative
U
برهم زننده
gaunt
U
زننده بی ثمر
fizzy
U
جوش زننده
sharp
U
زننده زیرک
shackler
U
بخو زننده
calumniator
U
افترا زننده
calumnious
U
تهمت زننده
strider
U
گام زننده
catterer
U
چهچه زننده
bubbly
U
جوش زننده
revolting
U
بهم زننده
picky
U
ضربه زننده
accusers
U
تهمت زننده
sharpest
U
زننده زیرک
sharps
U
زننده زیرک
pickiest
U
ضربه زننده
slumberer
U
چرت زننده
sourish
U
به ترشی زننده
gaunt
U
زننده ساختن
staring red
U
قرمز زننده
accusant
U
تهمت زننده
acrimoniousness
U
سخن زننده
appellant
U
تهمت زننده
scintillating
U
جرقه زننده
shouter
U
فریاد زننده
pickier
U
ضربه زننده
beater
U
کتک زننده
accuser
U
تهمت زننده
ad nauseam
U
بسیار زننده
scarifier
U
تیغ زننده
malodor
U
بوی زننده
harshest
U
ناگوار زننده
harsher
U
ناگوار زننده
harsh
U
ناگوار زننده
spicily
U
بطور زننده
libellant
U
تهمت زننده
libelant
U
تهمت زننده
repugnant
U
تنفرانگیز زننده
disturber
U
برهم زننده
dozer
U
چرت زننده
howlers
U
جیغ زننده
estimator
U
تخمین زننده
scintillant
U
جرقه زننده
coruscant
U
برق زننده
callers
U
صدا زننده
glares
U
روشنایی زننده
seasoner
U
ادویه زننده
glared
U
روشنایی زننده
seasoner
U
چاشنی زننده
cornerman
U
زننده کرنر
glare
U
روشنایی زننده
caller
U
صدا زننده
scintillator
U
جرقه زننده
repulsively
U
بطور زننده یا دافع
invection
U
سخن سخت زننده
trusser
U
چوب بست زننده
hydromancer
U
تفال زننده بوسیله اب
pungently
U
بطور زننده یا تند
incisive speech
U
سخن تند یا زننده
poignantly
U
بطور تیزیا زننده
inoffensively
U
بی انکه زننده باشد
fetid
U
دارای بوی زننده
mawkish
U
بطور زننده احساساتی
boiling
U
جوش زننده خشمناک
indign
U
زننده بدون استحقاق
luridly
U
کم رنگ وپریده زننده
lurid
U
کم رنگ وپریده زننده
sewer
U
اگو بخیه زننده
rankly
U
بطور زننده یابدبو
stenches
U
بوی زننده تعفن
stench
U
بوی زننده تعفن
fulsome
U
زننده اغراق امیز
reddish
U
مایل بسرخی زننده
rakish
U
فاجر جلف و زننده
sewers
U
اگو بخیه زننده
greeny
U
بسبزی زننده سبزفام
loathly
U
زننده بطور نفرت انگیز
pranks
U
شوخی زننده تزئین کردن
inside of the foot kick
U
بغل پای ضربه زننده
prank
U
شوخی زننده تزئین کردن
prankster
U
کسیکه شوخی زننده کند
pranksters
U
کسیکه شوخی زننده کند
sharp tongued
U
بکار برنده سخنان زننده
stirring
U
بهم زننده هیجان اور
smacking
U
سیلی زننده خوش طعم
nippingly
U
بطور زننده یا طعنه امیز
compound riposte
U
ضد حمله با یک یا دو حرکت گول زننده
wheeler
U
دور زننده چرخ دار
deceptive
U
گول زننده فریب امیز
smacker
U
سیلی زننده خوش طعم
harsh color
U
رنگ تند و ناملایم و زننده
broiler
U
بهم زننده جوجه یا پرنده کبابی
fanner
U
قرقی یا باز کوچک باد زننده
volleyer
U
زننده توپ در هوا قبل ازبرخورد با زمین
bat
U
ضربت
slaps
U
ضربت
whang
U
ضربت
thump
U
ضربت
canvassed
U
ضربت
canvasses
U
ضربت
canvassing
U
ضربت
hew
U
ضربت
canvass
U
ضربت
hewed
U
ضربت
jar
U
ضربت
hewing
U
ضربت
hews
U
ضربت
thumped
U
ضربت
thumping
U
ضربت
bats
U
ضربت
slapped
U
ضربت
thwacking
U
ضربت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com