English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clothes line U ضبه زدن و انداختن حریف
clothes lines U ضبه زدن و انداختن حریف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
strip U کشیدن یا انداختن توپ از دست حریف
tackle U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackled U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackles U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
bring down U به زمین انداختن حریف انداختن شکار
Other Matches
underhook U گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
head and arm U هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
horrified U بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard U بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrify U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifies U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifying U بهراس انداختن به بیم انداختن
steer roping U کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
let down U پایین انداختن انداختن
challenger U حریف
opponents U حریف
opponent U حریف
d. cut d. U حریف
matches U حریف
challengers U حریف
foe U حریف
foes U حریف
adversarial U حریف
match U حریف
rivalled U حریف
adversary U حریف
competitor U حریف
rivaling U حریف
rivaled U حریف
rival U حریف
competitors U حریف
adversaries U حریف
rivalling U حریف
rivals U حریف
charges U حمله به حریف
charge U حمله به حریف
end U زمین حریف
victims U حریف ضعیف
away U زمین حریف
victim U حریف ضعیف
targetted U سینه حریف
dropped U جاگذاشتن حریف
targetting U سینه حریف
drop U جاگذاشتن حریف
adversaries U حریف کشتی
deliver a series of blows U بمباران حریف
sell a dummy U فریفتن حریف
dropping U جاگذاشتن حریف
downfield U زمین حریف
he was too much for me U من حریف او نبودم
ends U زمین حریف
jacks of all trades U همه فن حریف
jack of all trades U همه فن حریف
shadowing U چسبیدن به حریف
shadow U چسبیدن به حریف
shadowed U چسبیدن به حریف
ended U زمین حریف
shadows U چسبیدن به حریف
target U سینه حریف
playing the man U بازی با حریف
opponents U حریف طرف
swingman U همه فن حریف
opponent U حریف طرف
i cannot manage him U حریف او نمیشوم
drops U جاگذاشتن حریف
copings U حریف شدن
copes U حریف شدن
head butt U با سر به حریف زدن
adversary U حریف کشتی
cope U حریف شدن
targeting U سینه حریف
targeted U سینه حریف
razzle dazzle U فریفتن حریف
coped U حریف شدن
targets U سینه حریف
drop U پشت سر گذاشتن حریف دو
kukutsu dachi U ایستادن در مقابل حریف
dropped U پشت سر گذاشتن حریف دو
clinch U بغل کردن حریف
burns U امتیاز گرفتن از حریف
circle dodge U گریز از حریف در مسیرمنحنی
marks U نشانه کردن حریف
cut down U زمین زدن حریف
dropping U پشت سر گذاشتن حریف دو
dribbling U رد کردن توپ از حریف
dribbles U رد کردن توپ از حریف
dribbled U رد کردن توپ از حریف
dribble U رد کردن توپ از حریف
drops U پشت سر گذاشتن حریف دو
mark U نشانه کردن حریف
burn U امتیاز گرفتن از حریف
jink U فریب دادن حریف
to stand up to one's opponent U با حریف روبرو شدن
kin geri U لگد به بیضه حریف
go behind U به پشت حریف رفتن
deceive U فریب دادن حریف
put the ball on the floor U رد کردن توپ از حریف
utility U ذخیره همه فن حریف
personal foul U خطای بدنی به حریف
assault U حمله بدنی به حریف
assaulted U حمله بدنی به حریف
assaults U حمله بدنی به حریف
pattern offense U موضعگیری در برابر حریف
outclass U شکست فاحش حریف
outclassed U شکست فاحش حریف
outclasses U شکست فاحش حریف
outclassing U شکست فاحش حریف
they are well matched U حریف یکدیگر هستند
outroll U شکست دادن حریف
lapped U رسیدن به حریف جلویی
lap U رسیدن به حریف جلویی
hinders U مانع حریف شدن
deceived U فریب دادن حریف
deceives U فریب دادن حریف
hindering U مانع حریف شدن
deceiving U فریب دادن حریف
hindered U مانع حریف شدن
sparring partner U حریف مشت بازی
blocks U سدکردن غیرمجاز حریف
hinder U مانع حریف شدن
blocked U سدکردن غیرمجاز حریف
block U سدکردن غیرمجاز حریف
shut down U شکست دادن حریف
stomach throw U افکندن حریف از پشت
outplay U بازی بهتر از حریف
deciding U نزدیک به دروازه حریف
intercepting U قطع پاسکاری حریف
intercepts U قطع پاسکاری حریف
assorted U همه فن حریف همسر
scout U ارزیابی حریف اینده
scouted U ارزیابی حریف اینده
scouts U ارزیابی حریف اینده
action on the blade U تماس با شمشیر حریف
back sacrifice throw U افکندن حریف ازپشت
clinching U بغل کردن حریف
clinches U بغل کردن حریف
clinched U بغل کردن حریف
manage a person U حریف کسی شدن
intercepted U قطع پاسکاری حریف
unanswered U همردیف نبودن حریف
He is jack of all trades . he can cope with any thing . U همه فن حریف است
draw U رویارویی دو حریف در اغار
draws U رویارویی دو حریف در اغار
onside U پا به توپ در زمین حریف
bluff U حریف را از میدان درکردن
bluffed U حریف را از میدان درکردن
bluffing U حریف را از میدان درکردن
intercept U قطع پاسکاری حریف
bluffs U حریف را از میدان درکردن
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
shoulder block U سد کردن حریف با ضربه شانه
holding and hitting U گرفتن حریف و ضربه زدن
outside hook U فت پا و بهم زدن تعادل حریف
shut out U مانع پیروزی حریف شدن
simple leg ride U شگک خراب کردن حریف
squeezing U سد کردن مدافع حریف با دونفر
out of distance U دور بودن شمشیرباز از حریف
interference U سد کردن غیرمجاز راه حریف
squeeze U سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezed U سد کردن مدافع حریف با دونفر
shut off U بهم زدن نقشه حریف
squeezes U سد کردن مدافع حریف با دونفر
hip rool U تاباندن حریف از روی باسن
hinders U جلوگیری از ضربه زدن حریف
handing U میلههای تسخیرشده حریف در پایان
bait the hole U گول زدن مدافع حریف
blank U ممانعت از امتیاز گیری حریف
blankest U ممانعت از امتیاز گیری حریف
box out U موضعگیری بین حریف و سبد
win by retirement U پیروزی با کنار رفتن حریف
unlap U یک دور به حریف نزدیکتر شدن
trompement U گریز شمشیرباز از ضربه حریف
dummies U گول زدن حریف در تجمع
hand U میلههای تسخیرشده حریف در پایان
bootleg U نوعی حمله با فریفتن حریف
dummy U گول زدن حریف در تجمع
hindering U جلوگیری از ضربه زدن حریف
hooking U سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
hindered U جلوگیری از ضربه زدن حریف
hinder U جلوگیری از ضربه زدن حریف
slash U چرخاندن چوب به طرف حریف
slashed U چرخاندن چوب به طرف حریف
slashes U چرخاندن چوب به طرف حریف
underdogs U فرصت برد به حریف ندادن
underdog U فرصت برد به حریف ندادن
parried U دفع کردن حمله حریف
gang tackle U با چند بازیگر حریف را فروداوردن
slashing U چرخاندن چوب به طرف حریف
parry U دفع کردن حمله حریف
finger hold U خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
parries U دفع کردن حمله حریف
double touch U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com