Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
achievable
<adj.>
U
صورت پذیر
contrivable
<adj.>
U
صورت پذیر
doable
<adj.>
U
صورت پذیر
feasible
<adj.>
U
صورت پذیر
makable
[spv. makeable]
<adj.>
U
صورت پذیر
makeable
<adj.>
U
صورت پذیر
manageable
<adj.>
U
صورت پذیر
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
صورت پذیر
practicable
<adj.>
U
صورت پذیر
executable
<adj.>
U
صورت پذیر
workable
<adj.>
U
صورت پذیر
makable
<adj.>
U
صورت پذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
practicable
U
صورت پذیر عبور کردنی
electronically programmable
U
برنامه پذیر به صورت الکترونیکی
pracitcable
U
قابل اجرا صورت پذیر
Other Matches
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
reparable
U
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
mixable
U
امیزش پذیر امتزاج پذیر
ascendible
U
تفوق پذیر فراز پذیر
educable
U
تربیت پذیر تعلیم پذیر
educatable
U
تربیت پذیر تعلیم پذیر
repairable
U
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
ascendable
U
تفوق پذیر فراز پذیر
adaptable organism
U
موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
adjustable wheel
U
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom
U
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
basics
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
pi acceptor
U
پی پذیر
cleavable
U
رخ پذیر
solvable
U
حل پذیر
pliable
U
خم پذیر
soluble
U
حل پذیر
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
programmable read only memory
U
حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
educable
U
اموزش پذیر
sequacious
U
نصیحت پذیر
doughface
U
تلقین پذیر
despicable
U
نکوهش پذیر
reclaimable
U
ادعا پذیر
protractile
U
امتداد پذیر
proton acceptor
U
پرتون پذیر
protean
U
شکل پذیر
distensible
U
انبساط پذیر
proprotionable
U
تناسب پذیر
vulnerable
U
اسیب پذیر
semi solvable
U
نیم حل پذیر
interchangeably
U
بطورتبادل پذیر
reducible
U
تقلیل پذیر
revocable
U
ابطال پذیر
resolvable
U
تفکیک پذیر
electron acceptor
U
الکترون پذیر
remediable
U
گزیر پذیر
remediable
U
چاره پذیر
remediable
U
درمان پذیر
rotatable
U
چرخش پذیر
regulable
U
تنظیم پذیر
extendible
U
کشش پذیر
peaceable
U
اشتی پذیر
refutable
U
تکذیب پذیر
reflexible
U
انعکاس پذیر
shapeable
U
شکل پذیر
stretchiest
U
کشش پذیر
vanquishable
U
شکست پذیر
vacillatory
U
تغییر پذیر
deformable
U
دگردیس پذیر
tuneable
U
تنظیم پذیر
tunably
U
تنظیم پذیر
retractable
U
انکار پذیر
demurrable
U
اعتراض پذیر
denominable
U
تسمیه پذیر
tunable
U
تنظیم پذیر
depreciable
U
استهلاک پذیر
transmutable
U
دگرگونی پذیر
destructible
U
انهدام پذیر
tranformable
U
دگرگونی پذیر
deductible
U
مالیات پذیر
vicissitudinous
U
تحول پذیر
visitable
U
دیدار پذیر
criticizable
U
انتقاد پذیر
stretchier
U
فراخی پذیر
stretchier
U
کشش پذیر
extendable
U
توسعه پذیر
lowest common denominators
U
مردم پذیر
lowest common denominator
U
مردم پذیر
divisible
U
بخش پذیر
deceivable
U
فریب پذیر
decidable
U
تصمیم پذیر
weariless
U
خستگی نا پذیر
bearable
U
تحمل پذیر
wallydraigle
U
تاثیر پذیر
voidable
<adj.>
U
بطلان پذیر
trainable
U
تربیت پذیر
changeable
U
تغییر پذیر
tensible
U
کشش پذیر
teachable
U
تعلیم پذیر
susceptible of change
U
تغییر پذیر
superimposable
U
انطباق پذیر
subjugable
U
تسخیر پذیر
subduable
U
تسخیر پذیر
transferable
U
انتقال پذیر
disintegrable
U
تجزیه پذیر
disputable
U
اعتراض پذیر
stainable
U
لکه پذیر
spottable
U
لکه پذیر
spoilable
U
فساد پذیر
available
U
دسترس پذیر
terminable
<adj.>
U
فسخ پذیر
differentiable
U
تشخیص پذیر
trainable
U
فرهیخت پذیر
passive
U
کنش پذیر
passives
U
کنش پذیر
dilatable
U
اتساع پذیر
disciplinable
U
تعلیم پذیر
thinkable
U
اندیشه پذیر
thermosetting
U
سختی پذیر
disciplinable
U
انضباط پذیر
testable
U
شهادت پذیر
testable
U
ازمون پذیر
dissoluble
U
تجزیه پذیر
inoculable
U
تلقیح پذیر
incompressible
U
تراکم نا پذیر
impressible
U
تاثیر پذیر
improvably
U
اصلاح پذیر
improvable
U
بهبود پذیر
soluble
U
انحلال پذیر
flammable
U
اشتعال پذیر
indissoluble
U
تجزیه نا پذیر
inexhaustible
U
خستگی نا پذیر
inflammable
U
اشتعال پذیر
inflammable
U
التهاب پذیر
excitable
U
تحریک پذیر
incondensable
U
ناچگال پذیر
increasable
U
افزایش پذیر
adaptable
U
انطباق پذیر
infusible
U
گداز نا پذیر
inflamable
U
اشتعال پذیر
adaptable
U
وفق پذیر
tolerable
U
مدارا پذیر
inextensible
U
تمدید نا پذیر
tolerable
U
تحمل پذیر
inexpugnable
U
شکست نا پذیر
permeable
U
رطوبت پذیر
indocile
U
تعلیم نا پذیر
conceivable
U
امکان پذیر
indemonstrable
U
اثبات نا پذیر
irritable
U
تحریک پذیر
healable
U
درمان پذیر
shock absorbers
U
ضربه پذیر
fissionable
U
شکافت پذیر
fissile
U
شکاف پذیر
reversible
U
واگشت پذیر
figurable
U
شکل پذیر
inevitable
U
چاره نا پذیر
reversible
U
برگشت پذیر
avoidable
U
اجتناب پذیر
curable
U
علاج پذیر
permeable
U
نشت پذیر
shock absorber
U
ضربه پذیر
glass jaw
U
بوکسوراسیب پذیر
generable
U
زایش پذیر
gaugeable
U
پیمایش پذیر
fusible
U
گداز پذیر
exceptionable
U
اعتراض پذیر
impressionable
U
اثر پذیر
impressionable
U
تاثر پذیر
reactive
U
واکنش پذیر
flxible
U
خمش پذیر
applicable
U
کاربرد پذیر
flexible cable
U
کابل خم پذیر
applicable
U
کاربست پذیر
permeable
U
نفوذ پذیر
irremeable
U
برگشت نا پذیر
vulnerable
U
زخم پذیر
pilable
U
انحنا پذیر
exepandable
U
بسط پذیر
expandable
U
بسط پذیر
pervious
U
نفوذ پذیر
perturbable
U
اشوب پذیر
palpable
U
پرماس پذیر
tangible
U
پرماس پذیر
tangibly
U
پرماس پذیر
perfectible
U
کمال پذیر
penetrable
U
رخنه پذیر
passible
U
فساد پذیر
partible
U
بخش پذیر
executable
U
اجرا پذیر
placable
U
دلجویی پذیر
endurable
U
تحمل پذیر
sufferable
U
تحمل پذیر
enumerable
U
شمارش پذیر
terminable
<adj.>
U
بطلان پذیر
evadable
U
طفره پذیر
sensitive
U
نفوذ پذیر
evitable
U
اجتناب پذیر
executable
U
انجام پذیر
precipitable
U
تعلیق پذیر
plunderable
U
چپاول پذیر
placative
U
تسکین پذیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com