English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
a special menu U صورت غذای مخصوص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
speciality of the house U غذای مخصوص طبخ منزل
set menu U صورت غذای هر روزه
lotions U محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotion U محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
fall back U دستورات و توابع دادههای موقت مخصوص که در صورت خطا یا خرابی استفاده میشود
maintenance U قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
teletext U روش ارسال متن و اطلاعات در یک سیگنال تلویزیون معمولی به صورت رشته بیت سری که با استفاده از کدگشای مخصوص قابل نمایش است
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
attribute U مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attributes U مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attributing U مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
dish of the day U غذای روز
health food U غذای سالم
plant food U غذای گیاه
antipasto U غذای اشتهااور
shore dinner U غذای دریایی
potluck U غذای مختصر
dinette U غذای گرم
cornmeal U غذای ذرت
chicken feed U غذای جوجه
luncheons U غذای مفصل
meats U غذای اصلی
sweetmeat U غذای شیرین
sop U غذای مایع
meat U غذای اصلی
sops U غذای مایع
restorative food U غذای مقوی
luncheon U غذای مفصل
seafood U غذای دریایی
spirilual nutriment U غذای روحانی
plant food U غذای گیاهی
junk foods U غذای ناسالم
junk food U غذای ناسالم
health foods U غذای سالم
birdseed U غذای پرندگان
entree U غذای اصلی
stinkpot U غذای بدبو
when in season U غذای فصل
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
chopsuey U نوعی غذای چینی
Frozen meat ( food ) . U گوشت ( غذای ) یخ زده
Oily skin (food). U پوست ( غذای ) چرب
Good wholesome food . U غذای سالم وکامل
chow mein U نوعی غذای چینی
boarded U غذای روی میز
board U غذای روی میز
gastronomist U متخصص غذای لذیذ
stenophagous U غذای محدود خوار
fondu U نوعی غذای سویسی
debilitant U غذای ضعیف کننده
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
food container U فرف غذای قابل حمل
That was a very good meal. غذای خیلی خوبی بود.
sloshing U غذای چسبناک مشروب لزج
bakemeat U شیرینی اردی غذای پخته
slosh U غذای چسبناک مشروب لزج
sloshes U غذای چسبناک مشروب لزج
baked meat U شیرینی اردی غذای پخته
to toy with one's food U با غذای خود بازی کردن
Rice is a wholesome food . U برنج غذای کاملی است
progressive cookery U پخت تدریجی غذای یکان
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
agape U غذای سبک پس ار جشنی در کلیسا [دین]
underfeed U غذای غیر کافی خوردن یا دادن
mawkish U حالت تهوع نسبت به غذای بدمزه
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> U غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
casserole U نوعی غذای مرکب از گوشت وارد
entremets U غذای لذید اضافه بر برنامه معمولی
casseroles U نوعی غذای مرکب از گوشت وارد
ravioli U نوعی غذای ایتالیایی از گوشت و نشاسته
succotash U غذای مرکب از لوبیا ومغزذرت پخته
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
The food was not fit to eat. U غذای ناجوری بود ( قابل خوردن نبود )
I revisited her recipe. U من دستور کار [غذای] او [زن] را دوباره بکار بردم.
for half board U برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
slopping U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
He warned he would go on a termless hunger strike. U او [مرد] هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
broth U غذای مایعی مرکب از گوشت یاماهی وحبوبات وسبزیهای پخته
slopped U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slop U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
puffs U دود ویا بخار قسمت پف کرده جامه زنانه غذای پف دار
puffing U دود ویا بخار قسمت پف کرده جامه زنانه غذای پف دار
puff U دود ویا بخار قسمت پف کرده جامه زنانه غذای پف دار
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
munchies [Colloquial] U غذای برای ریز ریز خوردن [مانند تخمه یا پسته]
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
hunger strikes U اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
hunger strike U اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
franc U حق مخصوص
vest pocket U مخصوص
favourites U مخصوص
extra special U مخصوص
francs U حق مخصوص
particular U مخصوص
favourite U مخصوص
favorites U مخصوص
franchise U حق مخصوص
franchises U حق مخصوص
particulars U مخصوص
special U مخصوص
specifics U مخصوص
specific U مخصوص
especial U مخصوص
game U کامپیوتر مخصوص
densities U جرم مخصوص
specific gravity U ورن مخصوص
specific search U شناسایی مخصوص
specific resistivity U مقاومت مخصوص
favourite or vor U ویژه مخصوص
favorite U مخصوص سوگلی
idiosyncrasies U حال مخصوص
valetdechambre U پیشخدمت مخصوص
special corrections U تصحیحات مخصوص
habiliments U لباس مخصوص
specially U مخصوص خاص
density U جرم مخصوص
unit weight U وزن مخصوص
heavy duty U مخصوص کارسنگین
heavy-duty U مخصوص کارسنگین
general U معمولی و نه مخصوص
generals U معمولی و نه مخصوص
dry gap bridge U پل مخصوص اب بریدگی
special drawing right U حق برداشت مخصوص
g man U بازرس مخصوص
idiosyncrasy U حال مخصوص
parts peculiar U قطعات مخصوص
bluck density U وزن مخصوص
selective signalling U ارتباط مخصوص
specific weight U وزن مخصوص
special damage U خسارت مخصوص
terminologies U اصطلاح مخصوص
resistivity U مقاومت مخصوص
exempted station U یکان مخصوص
specific gravities U ورن مخصوص
specific gravities U وزن مخصوص
maid in waiting U پیشخدمت مخصوص
aides-de-camp U اجودان مخصوص
special passport U پاسپورت مخصوص
aide-de-camp U اجودان مخصوص
special U مخصوص خاص
bolt U پیچ مخصوص قفل کردن در
idiocrasy U حالت مخصوص
idoneous U مختص مخصوص
terminology U اصطلاح مخصوص
special services U خدمات مخصوص
built in jack U جک مخصوص نصب
special session U جلسه مخصوص
proper U مخصوص مقتضی
specific gravity U وزن مخصوص
specific capacity U فرفیت مخصوص
low resistivity U مقاومت مخصوص کم
specific energy U انرژی مخصوص
marque U علامت مخصوص
chorea U تشنج مخصوص
aide de camp U اجودان مخصوص
Afro pick شانه مخصوص فر
deffered maintenance U نگهداری مخصوص
marque U مدل مخصوص
special sheaf U مروحه مخصوص
special troops U یکانهای مخصوص
specifics U مخصوص معین
specific U مخصوص معین
spud U تیشه مخصوص کندن یخ
cuisse U زره مخصوص ران
built up edge U لبه مخصوص نصب
red carpet U علامت پذیرایی مخصوص
crewel U نخ تابیده مخصوص قلابدوزی
chancels U جای مخصوص کشیش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com