English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
stock in trade U موجودی کالای مغازه
finish stock U موجودی کالای ساخته شده
inventory U صورت دارایی موجودی
To take an invevtory. U صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
the free list U صورت کالای بی گمرک
earmarked stock U موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stockade U جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockades U جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stock evaluation U بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
perpetual inventory U فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
labeled cargo U کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
transcribed U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
stock U موجودی موجودی کالا
stocked U موجودی موجودی کالا
annual U سالیانه
yearly U سالیانه
annum U سالیانه
annually U سالیانه
annuals U سالیانه
growth ring U دایره سالیانه
yearly allowance U مقرری سالیانه
year to year fluctuation U نوسانات سالیانه
annuity U مستمری سالیانه
per annum U هر سالی سالیانه
annual report U گزارش سالیانه
anniversaries U سوگواری سالیانه
anniversary U سوگواری سالیانه
yearly instalmernts U اقساط سالیانه
annuallyy U هر ساله سالیانه
annual training U اموزش سالیانه
p.a U مخفف سالیانه
annual payment U پرداخت سالیانه
annual precipitation U بارندگی سالیانه
annual payment U قسط سالیانه
quinquagenary U پنجاهمین جشن سالیانه
mass book U کتاب نماز سالیانه
annual payment factor U ضریب بازپرداخت سالیانه
miaasl U کتاب نماز سالیانه
octingentenary or octocen U هشتصدمین جشن سالیانه
anniversaries U جشن سالیانه عروسی
annuality factor U ضریب مستمر سالیانه
annual general meeting U مجمع عمومی سالیانه
anniversary U جشن سالیانه عروسی
annual food plan U برنامه غذایی سالیانه
annual general inspection U بازدید عمومی سالیانه
annuitant U گیرنده مستمری سالیانه
annals U وقایع سالیانه سالنامه
annuity U حقوق یا مقرری سالیانه گذراند
periodic stock check U کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
rentlen U دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
annual average score U میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
peter penny U زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
parentalia U جشن سالیانه بافتخار نیاکان و مردگان
peter pence U زکات سالیانه که پیشتربه پاپ میداند
quater cent nary U جشن سالیانه چهارصدمین سال گردش
to settle an a U برای کسی مقر ری سالیانه معین کردن
wet year U سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
encaenia U جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
isothermal line U خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
national educational computing conferenc U جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
isotherm U خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
withholding taxes U مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding tax U مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
special degration U نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
holding U موجودی
balance in hand U موجودی
stocked U موجودی
stock U موجودی
repertoire U موجودی
minimum stock level U موجودی
assets U موجودی
supplies U موجودی
storing U موجودی
store U موجودی
stock U موجودی ذخیره
supplying U موجودی لزوم
supplying U موجودی جایگیرموقتی
stock valuation U ارزیابی موجودی
stock U موجودی انبار
supply U موجودی جایگیرموقتی
supply U موجودی لزوم
supplied U موجودی جایگیرموقتی
supplied U موجودی لزوم
stock check U کنترل موجودی
stock control U کنترل موجودی
stock U به موجودی افزودن
stock audit U حسابرسی موجودی
stocked U موجودی ذخیره
valuation of stock U ارزیابی موجودی
stocked U به موجودی افزودن
fund U موجودی دارائی
surplus stock U موجودی اضافی
surplus stock U موجودی مازاد
fund U موجودی سرمایه
funded U موجودی دارائی
funded U موجودی سرمایه
stock taking U رسیدگی به موجودی
stock record U سابقه موجودی
stocked U موجودی انبار
inventories U موجودی کالا
inventory U موجودی کالا
active stock U موجودی فعال
inventory U لیست موجودی
inventory U فهرست موجودی
warehouse stock U موجودی انبار
stock adjustment U تطبیق موجودی
exhaust bin level U اتمام موجودی
idle stock U موجودی بی مصرف
cycle stock U موجودی فعال
inventory management U مدیریت موجودی
inventory discrepancy U اختلاف موجودی
inventory control U کنترل موجودی
instruction repertoire U موجودی دستورالعمل
danger warning level U حداقل موجودی
quick assets U موجودی نقدشو
safety stock U موجودی تضمینی
financial assets U موجودی مالی
excess stock U موجودی مازاد
exhaust bin level U فاقد موجودی
reserve stock U موجودی ذخیره
complete inventory U موجودی کامل
consumable stock U موجودی مصرفی
stock accounting U حسابداری موجودی
out of stock;ex stock U از موجودی یاذخیره
buffer stock U موجودی احتیاطی
business inventories U موجودی تجاری
stock adjustment U تعدیل موجودی
buffer stock U موجودی ذخیره
capital stock U موجودی سرمایه
continuous inventory U موجودی مستمر
stock account U حساب موجودی
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
inventory reconciliation U تطبیق اسناد موجودی
cyclical stock check U کنترل موجودی دورهای
stock control U کنترل موجودی انبار
stock U موجودی کالا ذخیره
inventory U ذخیره موجودی اماد
maximum stock U حداکثر موجودی انبار
stock talking U سیاهه برداری از موجودی
liabilities U تعهد موجودی بانکی
stockage U وسایل موجودی در انبار
stock handling cost U هزینه جابجایی موجودی
stocked U موجودی کالا ذخیره
liability U تعهد موجودی بانکی
raw material stock U موجودی مواد اولیه
raw stock U موجودی مواد خام
portfolio U موجودی اوراق بهادار
wardrobes U اشکاف موجودی لباس
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
safety stock U موجودی ذخیره انبار
base stock control U کنترل موجودی مبنا
portfolios U موجودی اوراق بهادار
spares stock U موجودی لوازم یدکی
continuous stock control U کنترل مستمر موجودی
continuous stock taking U رسیدگی مستمر موجودی
wardrobe U اشکاف موجودی لباس
assets U موجودی شخص ورشکسته
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
dead stock U موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
perpetual stock record U سابقه دائمی موجودی انبار
transfer of portfolio U انتقال موجودی اوراق بهادار
fast moving stock U موجودی که به سرعت کاهش می یابد
intermediate stock U موجودی کالاهای درحال ساخت
appreciations U افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciation U افزایش ارزش دارایی و موجودی
finished goods stock U موجودی کالاهای تمام شده
out of stock <adj.> U غیر موجودی کالا [در انبار]
stockholders U صاحب موجودی ذخیره نگهدار
supplied U تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplying U تامین موجودی عرضه نمودن
supply U تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplied U تامین موجودی عرضه نمودن
supply U تامین موجودی عرضه نمودن
stockholder U صاحب موجودی ذخیره نگهدار
stock control U کنترل وسفارش موجودی انبار
supplying U تکمیل کردن موجودی ذخیره
inventory reconciliation U تطابق موجودی با دارایی یکان
warehouse refusal U اعلام عدم موجودی کالا درانبار
amphibious vehicle availability table U جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
yields U قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
portfolio entry U قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
yielded U قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com