Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (27 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
exteriorization
U
صورت خارجی دادن به
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
epitomised
U
صورت خارجی به چیزی دادن
epitomises
U
صورت خارجی به چیزی دادن
epitomising
U
صورت خارجی به چیزی دادن
epitomize
U
صورت خارجی به چیزی دادن
epitomized
U
صورت خارجی به چیزی دادن
epitomizes
U
صورت خارجی به چیزی دادن
epitomizing
U
صورت خارجی به چیزی دادن
incarnate
U
صورت خارجی دادن
Other Matches
incarnations
U
صورت خارجی
imbody
U
صورت خارجی
incarnation
U
صورت خارجی
materialises
U
صورت خارجی بخود گرفتن
materialised
U
صورت خارجی بخود گرفتن
materialising
U
صورت خارجی بخود گرفتن
materialized
U
صورت خارجی بخود گرفتن
materializing
U
صورت خارجی بخود گرفتن
materializes
U
صورت خارجی بخود گرفتن
materialize
U
صورت خارجی بخود گرفتن
bused
U
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
buses
U
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bussing
U
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
busses
U
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bus
U
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
busing
U
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bussed
U
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
highway
U
باس ای که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل خارجی منتقل میکند
highways
U
باس ای که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل خارجی منتقل میکند
bussed
U
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bussing
U
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
busing
U
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
busses
U
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
buses
U
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bus
U
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bused
U
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
formation
U
سازمان دادن نیرو تشکیل دادن صورت بندی
positive externalities
U
صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
dynamically
U
اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا
dynamic
U
اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا
effectuate
U
انجام دادن صورت دادن
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
exterior angle
U
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
impurity
U
جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
external symbol dictionary
U
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
actualize
U
صورت دادن
implement
U
صورت دادن
carry out
U
صورت دادن
carry into effect
U
صورت دادن
to put in to shape
U
سر و صورت دادن
carry ineffect
U
صورت دادن
put into effect
U
صورت دادن
put inpractice
U
صورت دادن
make something happen
U
صورت دادن
put ineffect
U
صورت دادن
actualise
[British]
U
صورت دادن
transfiguring
U
تغییر صورت دادن
transfigured
U
تغییر صورت دادن
furbishes
U
صورت تازه دادن به
furbishing
U
صورت تازه دادن به
transfigure
U
تغییر صورت دادن
furbished
U
صورت تازه دادن به
organises
U
سرو صورت دادن
organising
U
سرو صورت دادن
organize
U
سرو صورت دادن
organizes
U
سرو صورت دادن
organizing
U
سرو صورت دادن
to give an examination
U
صورت امتحان دادن
transfigures
U
تغییر صورت دادن
furbish
U
صورت تازه دادن به
outwork
U
استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
foreign exchange
U
پول خارجی ارز خارجی
idealized
U
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealize
U
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
exteriorize
U
بصورت فاهرفهمیدن یا فهاندن صورت فاهر یا وجودخارجی دادن
idealised
U
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealizing
U
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealizes
U
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealising
U
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealises
U
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
bind
U
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
binds
U
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
duble option
U
خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول
wilson
U
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies
U
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
pans
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan-
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
exchanged stabilization fund
U
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
overflow
U
بررسی پرچم سرریز در صورت رخ دادن سرریز
islamize
U
بصورت اسلامی در اوردن صورت اسلامی دادن به
overflowed
U
بررسی پرچم سرریز در صورت رخ دادن سرریز
overflows
U
بررسی پرچم سرریز در صورت رخ دادن سرریز
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
scrolls
U
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
shift keys
U
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift key
U
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
scroll
U
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom
U
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
back berm
U
سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
abextra
U
خارجی
outsider
U
خارجی
extraneous
U
خارجی
exogenous
U
خارجی
exosphere
U
خارجی
exoteric
U
خارجی
outsiders
U
خارجی
outsides
U
خارجی
gringos
U
خارجی
oversea
U
خارجی
gringo
U
خارجی
outboard
U
خارجی
outward
U
خارجی
peripheral
U
خارجی
outside
U
خارجی
international line
U
خط خارجی
outer
U
خارجی
externals
U
خارجی
exteriors
U
خارجی
extra
U
خارجی
extras
U
خارجی
external
U
خارجی
extern
U
خارجی
exterior
U
خارجی
alien
U
خارجی
extra-
U
خارجی
foreign
U
خارجی
exotic
U
خارجی
aliens
U
خارجی
outer fix
U
رمپ خارجی
faces
U
نمای خارجی
outer connection
U
اتصال خارجی
outboard profile
U
نیمرخ خارجی
external store
U
انباره خارجی
facade
U
نمای خارجی
face
U
نمای خارجی
external pressure
U
فشار خارجی
external operation
U
عملیات خارجی
external menory
U
حافظه خارجی
exteroceptive
U
محرک خارجی
external memory
U
حافظه خارجی
concrete object
U
عین خارجی
external load
U
بار خارجی
facades
U
نمای خارجی
fanades
U
نمای خارجی
external reference
U
مرجع خارجی
external reference
U
ارجاع خارجی
external transaction
U
معاملات خارجی
external storage
U
حافظه خارجی
negative externalities
U
زیانهای خارجی
external storage
U
انباره خارجی
external sort
U
جورکردن خارجی
external security
U
امنیت خارجی
strange
U
خارجی غریبه
strangest
U
خارجی غریبه
external reperence
U
ارجاع خارجی
landfall
U
بویه خارجی
outer planets
U
سیارات خارجی
renvoi
U
تبعیدشخص خارجی
external thread
U
دنده خارجی
angle of emergence
U
زاویه خارجی
slough
U
پوسته خارجی
foreign national
U
ملیت خارجی
externalities
U
اثرات خارجی
superior conjunction
U
مقارنه خارجی
superior planets
U
سیارههای خارجی
guests
U
انگل خارجی
overseas trade
U
معاملات خارجی
foreign exchange
U
پول خارجی
foreign exchange
U
تعویض خارجی
externalities
U
پی امدهای خارجی
apophyge
U
منحنی خارجی
apophysis
U
منحنی خارجی
external variable
U
متغیر خارجی
apothesis
U
منحنی خارجی
spillover benefits
U
منافع خارجی
spillover costs
U
هزینههای خارجی
spillover effects
U
اثرات خارجی
arris
U
زاویه خارجی
guest
U
انگل خارجی
overseas agent
U
نماینده خارجی
externalization
U
خارجی کردن
foreign national
U
تبعه خارجی
outside view
U
منظره خارجی
outside diameter
U
قطر خارجی
outside cause
U
علت خارجی
actine
U
قسمت خارجی
acrotic
U
بیرونی خارجی
outside caliper
U
کولیس خارجی
outness
U
کیفیت خارجی
external symbol
U
علامت خارجی
outside power
U
جریان خارجی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com