English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bill of materials U صورت حساب مواد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
reckoning U تصفیه حساب صورت حساب
reckonings U تصفیه حساب صورت حساب
charge and discharge statements U حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
check register U بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
account U حساب صورت حساب
the bill U صورت حساب
statements U صورت حساب
statement U صورت حساب
certificate of expenditure U صورت حساب
invoicing U صورت حساب سیاهه
The bill, please. لطفا صورت حساب.
invoice U صورت حساب سیاهه
statement U افهار صورت حساب
statements U افهار صورت حساب
bank statement U صورت حساب بانکی
invoiced U صورت حساب سیاهه
bank statements U صورت حساب بانکی
invoices U صورت حساب سیاهه
facture U فاکتور صورت حساب
the a invoice U صورت حساب ضمیمه
final invoice U صورت حساب نهایی
pick up the tab <idiom> U صورت حساب کسی را پرداختن
expense accounts U صورت هزینه حساب خرج
proforma U صورت حساب فروش کالا
expense account U صورت هزینه حساب خرج
LCD U کریستال مایع که در صورت اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتهای مچی به ماشین حساب و سایر صفحات دیجیتال به کار می رود
adder U مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adders U مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
ptomaine U مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
fullest U مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full U مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
durable material U مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate U مواد فرانشت شده مواد مترشحه
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
reckon U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckons U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckoned U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
equity accounts حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
overdrawn account U حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
clearance U تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
capitalized expense U هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
To bring someone to account. کسی را پای حساب کشیدن [حساب پس گرفتن]
dye-stuff U ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
magnaflux U نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
To cook the books. U حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
enzyme U مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzymes U مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
privilege U دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
he calcn lates with a U اوبادقت حساب میکند اودرست حساب میکند
no year oppropriation U حساب تامین اعتبار باز حساب باز
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
provisions U مواد
materials U مواد
material U مواد
supplies U مواد
insulating material U مواد عایق
feed stock U مواد اولیه
insulating compound U مواد عایق
instructional material U مواد اموزشی
dissolved solids U مواد محلول
cryptomaterial U مواد رمز
instruction material U مواد درسی
fine aggregate U مواد ریز
inorganic materials U مواد غیرالی
fission products U مواد اتمی
fatigue of material U فرسودگی مواد
off the shelf U مواد در دسترس
indirect materials U مواد غیرمستقیم
explosive ordnance U مواد منفجره
intromission U مواد الحاقی
composite material U مواد مرکب
acetone bodies U مواد استونی
active material U مواد عامل
cohesive materials U مواد چسبنده
alluvial deposit U مواد رسوبی
coherent materials U مواد چسبنده
backing material U مواد محافظ
excess stock U مواد اضافی
fertile meterial U مواد بارخیز
supplies officer U مسئول مواد
direct material U مواد مستقیم
glacial drift U مواد یخرفته
organic compound U مواد آلی
cohesive material U مواد چسبا
bill of materials U فهرست مواد
print U مواد چاپی
colorant U مواد رنگی
bill of material U فهرست مواد
printed U مواد چاپی
balsamic materials U مواد بلسانی
organic compound U مواد شیمیایی
defense articles U مواد پدافندی
sealing compound U مواد ضد نشت
fixed material U مواد پایدار
washing agent U مواد شوینده
raw material U مواد خام
testing of materials U ازمایش مواد
petroleum U مواد نفتی
prints U مواد چاپی
suspended load U مواد غوطه ور
substitute material U مواد جانشینی
magnetic materials U مواد مغناطیسی
assets U مواد لازم
joint filler U مواد درزبندی
joint filling compound U مواد درزبندی
joint sealing material U مواد درزبندی
lubricants U مواد روغنی
raw materials U مواد اولیه
material costs U هزینههای مواد
nutrition U مواد غذائی
raw materials U مواد خام
explosives U مواد سوزا
materials handling U جابجایی مواد
lubricant U مواد روغنی
mineral U مواد معدنی
operating supplies U مواد کمکی
organic materials U مواد الی
overburden U مواد رویی
proteins U مواد سفیدهای
letter press U مواد چاپی
protein U مواد سفیدهای
maintenance materials U مواد تعمیرات
medics U مواد دارویی
material balance U موازنه مواد
material control U کنترل مواد
producer's goods U مواد تولیدی
fixes U مواد مخدره
printed matter U مواد چاپی
fix U مواد مخدره
jointing material U مواد پرکننده
practice material U مواد تمرینی
materials management U مدیریت مواد
purview U مواد اساسی
acaricide U مواد کنه کش
muffling material U مواد میرایی
oddments U مواد گوناگون
materials requisition U درخواست مواد
accessory substances U مواد فرعی
radioactive material U مواد رادیواکتیو
miscellaneous provisions U مواد متفرقه
stocks U مواد ذخیره
qualifying clauses U مواد اصلاحی
natural products U مواد طبیعی
narcotic drugs U مواد مخدر
materials transfer notes U دستورانتقال مواد
herbicide U مواد ضد رویش گیاه
drug trafficker U قاچاقچی مواد مخدر
coagulase U مواد منعقد کننده
petrolum chemicals U مواد شیمیایی نفتی
fissionable material U مواد شکافت پذیر
drug trafficking U قاچاق مواد مخدر
coated materials U مواد اغشته شده
cloud attack U تک شیمیایی با مواد سمی
ferriferous U دارای مواد اهنی
drug addiction U اعتیاد به مواد مخدر
medicals U مواد دارویی و پزشکی
materials utilisation control U کنترل بکارگیری مواد
fine aggregate U مواد دانه ریز
materials transfer notes U برگه انتقال مواد
high explosive U مواد منفجره قوی
unadulterated U بدون مواد خارجی
materials returned note U برگه مواد برگشتی
materials utilisation control U کنترل مصرف مواد
petrochemicals U مواد شیمیایی نفتی
commodities U مواد اولیه متاع
exhausted materials U مواد تمام شده
article U بصورت مواد در اوردن
supplies U مواد وتجهیزات لازم
articles U بصورت مواد در اوردن
curds U مواد معلقدر شیر
bunkers U مخزن مواد اولیه
nonferrous U بدون مواد اهنی
neurodynamic substances U مواد پویاساز اعصاب
pyrotechnics U مواد اتش زنه
consumable stores U مواد فاسد شدنی
durable material U مواد با عمر زیاد
Adulterated foodstuff. U مواد غذایی تقلبی
offal U مواد زائد لاشه
dyestuff U مواد رنگی و رنگرزی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com