Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inventory
U
صورت اموال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
appropriation bill
U
صورت ضبط اموال
Other Matches
community property
U
اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
chattels
U
اموال
things
U
اموال
cattles
U
اموال
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
tangible property
U
اموال عینی
state property
U
اموال عمومی
distrain
U
ضبط اموال
fungible
U
اموال مثلی
property officer
U
افسر اموال
tangible property
U
اموال ملموس
financial property
U
اموال پولی
separate estate
U
اموال شخصی زن
installation property
U
اموال قسمت
user
U
انتفاع از اموال
users
U
انتفاع از اموال
property book
U
دفتر اموال
chattel
U
اموال منقول
stolen goods
U
اموال مسروقه
distraint
U
توقیف اموال
assets
U
مال و اموال
personal property
U
اموال شخصی
paraphernalia
U
اموال شخصی زن
property voucher
U
سند اموال
real property
U
اموال غیرمنقول
things in possession
U
اموال عینی
class i property
U
اموال طبقه 1
class ii property
U
اموال طبقه 2
capital assets
U
اموال سرمایهای
post property
U
اموال پادگانی
things in action
U
اموال دینی
post property
U
اموال پادگان
personalty
U
اموال شخصی
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
real estate broker
U
دلال اموال غیرمنقول
offences against property
U
جرائم بر علیه اموال
fixed property
U
اموال غیر منقول
jus disponendi
U
حق واگذار کردن اموال
fisc
U
اموال ضبط شده
priceable things
U
اموال یا اشیا قیمتی
inventory
U
فهرست اموال سیاهه
sequestration
U
حکم توقیف اموال
property of unknown ownership
U
اموال مجهول المالک
contrabanded goods
U
اموال و اشیا قاچاق
property officer
U
افسر ذیحساب اموال
article of roup
U
اموال مورد حراج
goods and chattels
U
اموال و دارائیهای منقول
goods of perishable nature
U
اموال سریع الفساد
replaceable thing
U
اموال یا اشیا مثلی
grand larceny
U
سرقت اموال پرقیمت
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
foreign
U
توقیف اموال مدیون خارجی
foreign
U
توقیف اموال مدیون غایب
conclearer of stolen goods
U
مخفی کننده اموال مسروقه
salvage
U
اموال نجات یافته از خطر
safeguarding
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguard
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
salvaging
U
اموال نجات یافته از خطر
jus postliminii
U
حق وی نسبت به ان اموال محفوظ است
salvages
U
اموال نجات یافته از خطر
safeguarded
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
accountable property officer's bond
U
دفتر افسر ذیحساب اموال
safeguards
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
letters of marque
U
حکم ضبط اموال بیگانگان
salvaged
U
اموال نجات یافته از خطر
occupancy
U
تملک اموال بلا صاحب متصرف
misappropriation of public property
U
تصرف غیر قانونی در اموال عمومی
waveson
U
اموال اب اورده بعد از غرق کشتی
proponent
U
مقام مسئول اموال یا اجرای کار
wear and tear
U
از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
proponents
U
مقام مسئول اموال یا اجرای کار
real action
U
دعوی راجع به اموال غیر منقول
conscription of wealth
U
مصادره اموال در زمان جنگ به وسیله دولت
angary
U
حق کشور متحارب برای استفاده از اموال کشوربیطرف
praemunire
U
حکم توقیف وضبط اموال یاغیان ومتمردین
property disposition
U
ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
hotchpot
U
سرجمع کردن دارایی رویهم ریختن اموال
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
garnishment
U
اخطاری که به شخصی که اموال دیگری در ید او توقیف شده است
receivers
U
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
ransom
U
وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
receiver
U
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
ransoms
U
وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
elegit
U
حکم توقیف اموال مدیون تا زمان واریز بدهی خود
eminent domain
U
قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
pounded
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounds
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounding
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pound
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
jus postliminii
U
هرگاه اموال کسی در جنگ توسط دشمن اخذ و متعاقبا" پس گرفته شود
bill of attainder
U
لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
rom
U
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
deeds
U
در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
receiver
U
ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
conveyancing
U
در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
receivers
U
ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
deed
U
در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
real
U
ارزش واقعی هر کالا یا خدمت در حالتی که با پول اندازه گیری شود حقوق راجعه به اموال غیرمنقول
real representative
U
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
condemnation
U
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnations
U
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
sumptuary law
U
قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
recaption
U
مقابله به مثل کردن در مورد ضبط اموال یازندانی کردن زن و فرزند وخدمه شخص
equity accounts
حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
dediction of way
U
هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
dedication
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedications
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
plene administravit
U
بر این مبنا که اموال متوفی مستغرق دیونش شده است و دیگر چیزی باقی نمانده است
tails
U
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tailed
U
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tail
U
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
accretion
U
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
estate by curtesy
U
در CLقسمتی از اموال زوجه است که پس از فوتش به طریق عمری به زوج به زوج منتقل میشود لیکن به وارث وی نمیرسد
fixed capital
U
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
basic
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
self defense
U
دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
constellation
U
صورت
listing
U
صورت
constellations
U
صورت
images
U
صورت
mazard
U
صورت
image
U
صورت
statements
U
صورت
providing
U
در صورت
roster
U
صورت
hues
U
صورت
hue
U
صورت
statement
U
صورت
effigy
U
صورت
listings
U
صورت
rosters
U
صورت
conformational isomers
U
هم صورت
medals
U
صورت
physiognomies
U
صورت
versions
U
صورت
version
U
صورت
facies
U
صورت
medal
U
صورت
forms
U
صورت
list
U
صورت
formed
U
صورت
form
U
صورت
figure
U
صورت
figures
U
صورت
invoice
U
صورت
coat card
U
صورت
invoiced
U
صورت
invoices
U
صورت
circumstantially
U
در صورت
conformer
U
هم صورت
invoicing
U
صورت
file
U
صورت
filed
U
صورت
visage
U
رو صورت
visages
U
رو صورت
shape
U
صورت
shapes
U
صورت
figuring
U
صورت
effigies
U
صورت
roll
U
صورت
phase
U
صورت
rolls
U
صورت
physiognomy
U
صورت
phases
U
صورت
rolled
U
صورت
phased
U
صورت
slips
U
صورت
kalendar
U
صورت
freckle
U
لک صورت
face
U
صورت
slipped
U
صورت
faces
U
صورت
slip
U
صورت
constellation
U
صورت فلکی
archetypes
U
صورت ازلی
at that rate
U
در این صورت
primordial image
U
صورت ازلی
constellations
U
صورت فلکی
archetype
U
صورت ازلی
powder
U
پودر صورت
processionize
U
صورت مجلس
powdering
U
پودر صورت
programme of work
U
صورت کارها
sick list
U
صورت بیماران
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com