English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
eccentric disc U صفحه گریز از مرکز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
centrifugal U با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
centrifugal U مرکز گریز
centrifugal U گریز از مرکز
centrifuges U مرکز گریز
centrifuge U مرکز گریز
contrifuge U گریز از مرکز
eccentricity U گریز یا خروج از مرکز
centrifugal acceleration U شتاب گریز از مرکز
ultracentrifuge U فرا مرکز گریز
contrifugal force U نیروی گریز از مرکز
centrifugal lubrication U روغنکاری گریز از مرکز
centrifugal pump U تلمبه مرکز گریز
centrifugal force U نیروی گریز از مرکز
centrifugal force U نیروی مرکز گریز
eccentric cam U بادامک گریز از مرکز
eccentricity U گریز از مرکز غرابت
eccentricities U گریز یا خروج از مرکز
centrifugation U قوه گریز از مرکز
centrifugal pump U پمپ گریز از مرکز
eccentricities U گریز از مرکز غرابت
centrifugally cast pipe U لوله ریخته گی گریز از مرکز
blower U نوعی کمپرسور گریز از مرکز
centrifugal casting process U طریقه ریخته گری گریز از مرکز
centrifugal casting U ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
pincushion distortion U خطای صفحه نمایش که باعث خرابی تصویر نمایش داده شده میشود چون لبه ها به مرکز صفحه خم می شوند
centering U عمل قرار دادن متن در مرکز صفحه نمایش
centre U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centered U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centred U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centers U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
center U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
menu U مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
menus U مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
medical assemblage U مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
provision center U مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
qwerty keyboard U ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
center mark U علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
whole blood center U مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
pen U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pens U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
clattering U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
paper white monitor U صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
scans U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
raster U گرافیکی که تصاویر آن روی خط وطی در صفحه نمایش یا صفحه ساخته می شوند
consol U دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
plasma display U صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
ksr U ترمینالی که صفحه کلید و صفحه نمایش دارد و به CPU متصل است
con U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conned U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
table U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tabling U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tables U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
cons U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
multiviewports U صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
routing U صفحه ویدیو متنی که مسیر سایر صفحه ها را شرح میدهد
portrait U جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
auto U متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
autos U متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
lead in page U صفحه ویدیویی که کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت میکند
conning U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
raster U یک حرکت افقی اشعه روی صفحه در مقابل صفحه CRT
tabled U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
portraits U جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
flattest U صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
glares U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glared U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
data tablet U یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
flat U صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
glare U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
notebook computer U که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
hyperlink U کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد
backlight U چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند
refresh buffer U یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
stations U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
stationed U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
devices U CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device U CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
disc U صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
discs U صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
buttoning U شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
button U شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
buttoned U شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
cls U در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
paged U عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
implicit reference U مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
pages U عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
page U عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
fielded U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fields U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
ansi U ترتیبی از حروف کنترلی صفحه نمایش ANSI که رنگها و خصوصیات متن را روی صفحه کنترل میکند این ترتیب با کلید ESC و شروع میشود
leakage U گریز
desertion U گریز
get away U گریز
digression U گریز
leakages U گریز
chevy U گریز
scampering U گریز
escapement U گریز
scampered U گریز
elusion U گریز
scamper U گریز
scampers U گریز
escape U گریز
abscondence U گریز
allusions U گریز
allusion U گریز
fly-by-night U شب گریز
evasions U گریز
evasion U گریز
aposteophe U گریز
subterfuges U گریز
subterfuge U گریز
side step U گریز
escaped U گریز
escapes U گریز
escaping U گریز
lubricious U گریز پا
loop hole U گریز
metabasis U گریز
flight U گریز
loop U گریز
ineluctable U نا گریز
jink U گریز
scuttle U گریز
scuttled U گریز
misogynists U زن گریز
scuttles U گریز
scuttling U گریز
misogynist U زن گریز
truancy U گریز
elopement U گریز
elopements U گریز
leg bail U گریز
standard U تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standards U تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
pop up window U پنجرهای که در هر لحظه قابل نمایش روی صفحه است در بالای تمام چیزهایی که روی صفحه هستند
zapping U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapped U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zap U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zaps U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
VDU U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
VDUs U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
vdt U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
print U کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
prints U کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
printed U کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
misanthropes U انسان گریز
misanthrope U انسان گریز
misanthrope U مردم گریز
hit and run U جنگ و گریز
misanthropes U مردم گریز
hit-and-run U جنگ و گریز
dodged U گریز زدن
evading U گریز از دشمن
misogynous U متنفر از زن زن گریز
velocity of escape U سرعت گریز
running fight U جنگ و گریز
flight U عزیمت گریز
centrifugal U گریز از مرکزی
to run off U گریز زدن
to put by U گریز زدن
negative movement reflex U بازتاب گریز
to give leg U گریز زدن
unsocial U مردم گریز
guy U فرار گریز
guys U فرار گریز
dodging U گریز زدن
escape U گریز فرار
inescapable U گریز نا پذیر
escaped U گریز فرار
escapes U گریز فرار
escaping U گریز فرار
unsociable U مردم گریز
loopholes U راه گریز
loophole U راه گریز
parthian shaft or shot U جنگ و گریز
parthian shaft or shot U تیرهنگام گریز
loss U گریز سقوط
evasions U گریز زنی
evasion U گریز زنی
apostrophize U گریز زدن
prison breaker U زندان گریز
dodges U گریز زدن
fugue reaction U واکنش گریز
corticofugal U قشر گریز
drive U گریز پا به توپ
ineludible U گریز ناپذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com