English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pronominal adjective صفتی که اگر موصوف آن را بیندازند ضمیر میشوند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pronominal U وابسته به ضمیر شبیه ضمیر
nouns U موصوف
noun substantive U موصوف
noun U موصوف
No matter which way you fling a cat, it will light. <proverb> U گربه را هر طورى بیندازند روى چهار دست و پا پائین مى آید.
qualified U کارشناس موصوف
adjectival U صفتی
womanishness U زن صفتی
effeminacy U زن صفتی
epithetical U صفتی
baboonery U میمون صفتی
apishness U میمون صفتی
monkeyishness U میمون صفتی
cattiness U گربه صفتی
felinity U گربه صفتی
old womanishness U پیرزن صفتی
wolfishness U گرگ صفتی
mannishness U مرد صفتی
kingliness U شاه صفتی
impishness U شیطان صفتی
hokeypokey U میمون صفتی
fiendishness U شیطان صفتی
devilishness U شیطان صفتی
foxiness U روبه صفتی
bestiality U حیوان صفتی
guile U روباه صفتی
PR U ضمیر
the inward man U ضمیر
consciences U ضمیر
conscience U ضمیر
egos U ضمیر
ego U ضمیر
pronoun U ضمیر
pronouns U ضمیر
piggishness U خوک صفتی ناپاکی
d. pronoun U ضمیر اشاره
relative pronoun U ضمیر موصول
relative pronouns U ضمیر موصول
unconsciously U ضمیر نابخود
the inner man U روح ضمیر
antecedent U مرجع ضمیر
interrogarive pronoun U ضمیر پرسش
personal pronoun U ضمیر شخصی
antecedents U مرجع ضمیر
unconscious U ضمیر نابخود
infernality U دیو خویی شیطان صفتی
technician U شخص متخصص در امور صفتی
technicians U شخص متخصص در امور صفتی
fiendishly U ازروی دیوخویی یاشیطان صفتی
my <pron.> U مال من [ضمیر ملکی]
apery U میمون صفتی کارهای بوزینه وار
reflexive pronouns U ضمیر مرجوع بفاعل یامسندالیه
reflexive pronoun U ضمیر مرجوع بفاعل یامسندالیه
we U ضمیر اول شخص جمع
animalist U مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
undemonstrative U فاقد ضمیر اشاره غیر مدلل
determinative U اسم اشارهء صفت یا ضمیر اشاره
his U ضمیر ملکی سوم شخص مفردمذکر
determiner U مشخص کننده ضمیر یا صفت اشاره
the heart's letter is read in the eyes <proverb> U رنگ رخساره نشان می دهد از سر ضمیر
determiners U مشخص کننده ضمیر یا صفت اشاره
soever U واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
phonendoscope U شنیده میشوند
boxes are made of wood U جعبه ها از چوب ساخته میشوند
plastic zone U منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
alluvial deposit U موادیکه هنگام حرکت اب ته نشین میشوند
single U استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
avoirdupois U اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
plasmodium U نوعی از پلاسمودیدها که انگل یاختههای خون میشوند
bird's eye perspective U پرسپکتیو اجسامی که از نقاط دور دیده میشوند
oxyhydrogen blowpipe U بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
reversals U نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
back plate U صفحه متحرکی که سیلندرچرخ و کفشکها روی ان سوار میشوند
hauls U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
reversal U نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
phonoscope U التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
hauling U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauled U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
haul U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
data link U راه اصلی که اطلاعات در ان بصورت دیجیتال منتقل میشوند
in love - engaged - married U عاشق . نامزد . متاهل [مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
ballistic U مربوط بعلم حرکت اجسامی که درهوا پرتاپ میشوند
coated chippings U خورده سنگهای قیراندود شدهای که در سطح جاده پخش میشوند
herdic U کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
forlorn hope U دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
green manure U گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
bulb root U وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
periodicals U مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
windbreaks U درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
windbreak U درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
eft U سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند
palatals U حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظ میشوند
zeeman U پدیدهای که در ان هر یک ازطیفهای خطی با عبور ازمیدان مغناطیسی به دو یاچند جزء تجزیه میشوند
anchor block U بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
His sculptures blend into nature as if they belonged there. U مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
presentationism U عقیده باینکه چیزهای واقعی هنگام درک در مغز انسان نمایش داده میشوند
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
lift strut U پایه هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
lift wire U سیم هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
multipropellant U سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
blended U شکل ایرودینامیکی که در ان اجزاء اصلی بدون هیچ خط یاحد و مرز مشخصی به یکدیگرمتصل میشوند
aluminum paste U تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
stratus U لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
compound bending U خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
uberrima fides U صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
continuous wave U امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
contra rotating U دو یا چند ملخ یا شفت که درخلاف جهت هم روی محورمشترکی میچرخند و بدین ترتیب مانع اثر نیروهای پیچشی میشوند
curing U پروسهای که درطی ان بیشترلاستیکهای مصنوعی پلاستیکها و سوختهای جامدتغییر شکل داده و به ترکیباتی با وزن مولکولی بیشتر تبدیل میشوند
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
incorporating mill U کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
central refueling provisions U سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
skittle U که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
controlled environment U محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
heir presumptive U وارث درجه دوم که درصورت نبودن حخاجبی وارث میشوند وارث مقدر
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
batches U 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch U 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com