Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
adside from
U
صرفنظر از اینکه گذشته از این
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
n-key rollover
[این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
theory of epigensis
U
فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
no matter
<idiom>
U
صرفنظر
regardless
U
صرفنظر از
irrespective
U
صرفنظر از
irregardless
U
صرفنظر از
call off
U
صرفنظر کردن
surrendered
U
واگذاری صرفنظر
waives
U
صرفنظر کردن از
surrender
U
واگذاری صرفنظر
waiver
U
صرفنظر اغماض
surrenders
U
واگذاری صرفنظر
waive
U
صرفنظر کردن از
dispensable
U
صرفنظر کردنی
waiver
U
فسخ صرفنظر
waived
U
صرفنظر کردن از
back down
U
از ادعایی صرفنظر کردن
forgets
U
فراموشی صرفنظر کردن
waiver
U
بار قابل صرفنظر
withdrawal
U
صرفنظر کردن بازگیری
withdraws
U
صرفنظر کردن بازگیری
To give up (overlook)something.
U
از چیزی صرفنظر کردن
withdraw
U
صرفنظر کردن بازگیری
withdrawals
U
صرفنظر کردن بازگیری
cession of a right
U
از حقی صرفنظر کردن
forget
U
فراموشی صرفنظر کردن
waive one's claim
U
از ادعای خود صرفنظر کردن
settlement by abandonment
U
تسویه در نتیجه صرفنظر شدن از مطالبات
provided he goes at once
U
بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
nose gear
U
قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
due out
U
از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
dead freight
U
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
cession
U
صرفنظر کردن از چیزی وواگذار کردن ان واگذاری
coning angle
U
زاویه بین محور طولی تیغه ها و سطح مار بر نوک تیغه ها صرفنظر از خمش تیغه ها
yesternight
U
شب گذشته
and certainly not
<conj.>
U
گذشته از
What is past is past . what is gone is gone .
U
گذشته ها گذشته
to say nothing of
<conj.>
U
گذشته از
not to speak of
<conj.>
U
گذشته از
not to mention
<conj.>
U
گذشته از
preceded
U
گذشته
spun or span
U
گذشته
gone by
U
گذشته
past
U
گذشته
by gone
U
گذشته
aside from
U
گذشته از
due out
U
گذشته
foreby
U
گذشته
forepassed
U
گذشته
agone
U
گذشته
let
[leave]
alone
<conj.>
U
گذشته از
bygone
U
گذشته
beyoned the pale
U
از حد گذشته
last night
U
شب گذشته
aside
U
گذشته از
asides
U
گذشته از
last a
U
گذشته
bypast
U
گذشته
departed
U
گذشته
historical
U
گذشته
oldest
U
گذشته
older
U
گذشته
over with
U
گذشته
old
U
گذشته
foretime
U
گذشته
forepast
U
گذشته
redolence
U
خاطرات گذشته
self devoted
U
از خود گذشته
retrospective falsification
U
تحریف گذشته
last sunday
U
یکشنبه گذشته
the past tense
U
زمان گذشته
ultimo
U
در ماه گذشته
past years
U
سالهای گذشته
yesteryear
U
سال گذشته
past tense
U
زمان گذشته
belatedly
U
ازموقع گذشته
belated
U
ازموقع گذشته
lastmonth
U
ماه گذشته
sprang
U
گذشته gnirps
last year
U
سال گذشته
nostalgia
U
حسرت گذشته
next week
U
هفته گذشته
last week
U
هفته گذشته
out of date
U
از تاریخ گذشته
desperate
U
از جان گذشته
desperado
U
از جان گذشته
upheld
U
گذشته uphold
the year past
U
سال گذشته
pt
U
زمان گذشته
exposed
U
سر راه گذشته
swore
U
گذشته sweatr
rode
U
گذشته ride
ultimo
U
ماه گذشته
besides
<adv.>
U
گذشته از این
backs
U
عقبی گذشته
back
U
عقبی گذشته
in the p
U
درزمان گذشته
the preterite tense
U
زمان گذشته
the present and the past
U
گذشته و حال
outdid
U
گذشته outdo
bled
U
گذشته Bleed
self giving
U
از خود گذشته
stale cheque
U
چک تاریخ گذشته
sup.latest or last
U
تازه گذشته
over and above
U
گذشته ازاین
sware
U
گذشته swear
the present and the past
U
اکنون و گذشته
ex post
U
به اعتبار گذشته
the present and the past
U
حال و گذشته
also
U
گذشته از این
on top of that
<adv.>
U
گذشته از این
over and above
<adv.>
U
از این گذشته
what is more
<adv.>
U
از این گذشته
beyond that
<adv.>
U
از این گذشته
on top of that
<adv.>
U
از این گذشته
on to
<adv.>
U
از این گذشته
also
[moreover]
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
aside from that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on top of this
<adv.>
U
از این گذشته
moreover
<adv.>
U
از این گذشته
in addition
<adv.>
U
از این گذشته
on to
<adv.>
U
گذشته از این
additionally
<adv.>
U
از این گذشته
also
[moreover]
<adv.>
U
از این گذشته
in a. to this
U
گذشته ازاین
besides
<adv.>
U
از این گذشته
forby
<adv.>
U
از این گذشته
further
[moreover]
<adv.>
U
از این گذشته
besides
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
forby
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
furthermore
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on to
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on top of that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
beyond that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
further
[moreover]
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
in addition
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
over-
U
گذشته اضافی
over
U
گذشته اضافی
moreover
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on top of this
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
over and above
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
what is more
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
aside from that
<adv.>
U
از این گذشته
yesterday
U
زمان گذشته
retrospect
U
نگاه به گذشته
retrospect
U
شامل گذشته
by gone
U
قدیمی گذشته ها
by gone
U
چیزهای گذشته
further on
U
از این گذشته
furthermore
U
از این گذشته
past
U
گذشته از ماورای
additionally
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
regression
U
بازگشت به گذشته
bygone
U
چیزهای گذشته
whish
U
بسرعت گذشته
retrospective view
[on]
U
نگاه به گذشته
also
[moreover]
<adv.>
U
گذشته از این
aside from that
<adv.>
U
گذشته از این
forby
<adv.>
U
گذشته از این
further
[moreover]
<adv.>
U
گذشته از این
in addition
<adv.>
U
گذشته از این
moreover
<adv.>
U
گذشته از این
on top of this
<adv.>
U
گذشته از این
over and above
<adv.>
U
گذشته از این
what is more
<adv.>
U
گذشته از این
beyond that
<adv.>
U
گذشته از این
additionally
<adv.>
U
گذشته از این
expired
U
گذشته از موعد
late
U
تازه گذشته
retroactive
U
معطوف به گذشته
furthermore
<adv.>
U
از این گذشته
furthermore
<adv.>
U
گذشته از این
not to mention
U
گذشته از قطع نظر از
took
U
زمان گذشته فعل take
latest
U
تازه گذشته اینده
overdue
U
از موعد گذشته منقضی
came
U
گذشته فعل امدن
ex post facto
U
شامل اصول گذشته
gladiators
U
پهلوان از جان گذشته
gladiator
U
پهلوان از جان گذشته
secondary
U
حاکی از زمان گذشته
retroact
U
شامل گذشته شدن
longed
U
دیر گذشته ازوقت
longer
U
دیر گذشته ازوقت
the last two years
U
دوسال اخیر یا گذشته
ultimo
U
مربوط به ماه گذشته
longest
U
دیر گذشته ازوقت
The water has risen over his head .
<proverb>
U
آب از سرش گذشته است .
(a) while back
<idiom>
U
هفتها یا ماهای گذشته
To review the past in ones minds eye .
U
گذشته را از نظر گذراندن
During the past few days.
U
طی چند روز گذشته
Joking apart.
U
از شوخی گذشته ( جدی )
see in the past makes saw
U
فعل see در گذشته sawمیشود
long-
U
دیر گذشته ازوقت
longs
U
دیر گذشته ازوقت
overdue draft
U
برات سررسید گذشته
got
U
زمان گذشته فعل get
passe
U
کهنه مسلک گذشته
long
U
دیر گذشته ازوقت
In the course of the past centuries.
U
درطی قرنهای گذشته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com