Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
clang
U
صدای بهم خوردن اسلحه
clanged
U
صدای بهم خوردن اسلحه
clanging
U
صدای بهم خوردن اسلحه
clangs
U
صدای بهم خوردن اسلحه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bonking
U
صدای خوردن چیزی به سر
bonked
U
صدای خوردن چیزی به سر
bonk
U
صدای خوردن چیزی به سر
bonks
U
صدای خوردن چیزی به سر
scrunching
U
صدای بهم خوردن چیزی
scrunches
U
صدای بهم خوردن چیزی
scrunched
U
صدای بهم خوردن چیزی
chinked
U
صدای بهم خوردن فلز
scrunch
U
صدای بهم خوردن چیزی
chinking
U
صدای بهم خوردن فلز
chink
U
صدای بهم خوردن فلز
bonks
U
صدای خوردن کله به چیزی
bonked
U
صدای خوردن کله به چیزی
chinks
U
صدای بهم خوردن فلز
bonk
U
صدای خوردن کله به چیزی
brattle
U
صدای پچ پچ وبهم خوردن بشقاب
bonking
U
صدای خوردن کله به چیزی
clicked
U
صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
click
U
صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
wham
U
صدای بهم خوردن اجسام جامد
clicks
U
صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
clack
U
صدای بهم خوردن دوتخته یاچیز دیگر
clacks
U
صدای بهم خوردن دوتخته یاچیز دیگر
clacking
U
صدای بهم خوردن دوتخته یاچیز دیگر
clacked
U
صدای بهم خوردن دوتخته یاچیز دیگر
clattering
U
جغ جغ یا تلق تلق کردن صدای بهم خوردن اشیایی مثل بشقاب
clattered
U
جغ جغ یا تلق تلق کردن صدای بهم خوردن اشیایی مثل بشقاب
clatters
U
جغ جغ یا تلق تلق کردن صدای بهم خوردن اشیایی مثل بشقاب
clatter
U
جغ جغ یا تلق تلق کردن صدای بهم خوردن اشیایی مثل بشقاب
inspection arms
U
سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
raider
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
brigand
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
robber
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
bandit
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
heister
[American E]
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
preyer
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
honking
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
U
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
to play a good knife and fork
U
ازروی اشتهاخوراک خوردن خوب چیز خوردن
swag
U
تاب خوردن تلوتلو خوردن بنوسان دراوردن
voice
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesisers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinged
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voicing
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
contraltos
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
chortles
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut
U
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
chortled
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
monophthong
U
صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortle
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
trip
U
لغزش خوردن سکندری خوردن
trips
U
لغزش خوردن سکندری خوردن
tripped
U
لغزش خوردن سکندری خوردن
tumbles
U
غلت خوردن معلق خوردن
tumbled
U
غلت خوردن معلق خوردن
tumble
U
غلت خوردن معلق خوردن
skirl
U
صدای زیر صدای نی انبان
grog
U
دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
armless
U
بی اسلحه
weapon
U
اسلحه
weapons
U
اسلحه
bare handed
U
بی اسلحه
unarmed
U
بی اسلحه
d. armour
U
اسلحه دفاع
side arm
U
اسلحه کمری
cold steel
U
اسلحه سرد
armouries
U
اسلحه قوزخانه
armoury
U
اسلحه خانه
triggered
U
ماشه اسلحه
firearms
U
اسلحه گرم
armouries
U
اسلحه خانه
weapon
U
اسلحه حربه
ordnance
U
اسلحه ومهمات
antiaircraft
U
اسلحه ضد هوایی
armory
U
اسلحه خانه
arm of precision
U
اسلحه دقیق
armourer
U
اسلحه ساز
pieces
U
اسلحه گرم
piece
U
اسلحه گرم
shooting iron
U
اسلحه گرم
safety lock
U
ضامن اسلحه
weaponry
U
اسلحه سازی
weapons
U
اسلحه حربه
Elaborate
U
اسلحه بزرگ
armorer
U
اسلحه ساز
trigger
U
ماشه اسلحه
single shot
U
اسلحه تک تیر
maximum range
U
بردنهایی اسلحه
side arms
U
اسلحه کمری
Ten firearms .
U
ده قبضه اسلحه
stoppages
U
گیر در اسلحه
stoppage
U
گیر در اسلحه
arm
U
اسلحه گرم
thumb
U
شستی اسلحه
thumbed
U
شستی اسلحه
thumbing
U
شستی اسلحه
thumbs
U
شستی اسلحه
light armed
U
سبک اسلحه
heavy armed
U
سنگین اسلحه
misfire
U
گیرکردن اسلحه
holsters
U
جلد اسلحه
repeating firearm
U
اسلحه خودکار
weaponary
U
مربوط به اسلحه
holster
U
جلد اسلحه
firearm
U
اسلحه گرم
triggers
U
ماشه اسلحه
misfired
U
گیرکردن اسلحه
misfires
U
گیرکردن اسلحه
armoury
U
اسلحه قوزخانه
fire arms
U
اسلحه ی گرم
twang
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus
U
صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
ordnance
U
مربوط به اسلحه و مهمات
armorer
U
نگهبان اسلحه زراد
armory
U
کارخانهء اسلحه سازی
lift fire
U
زیادکردن برد اسلحه
To lay down ones arms .
U
اسلحه رابزمین گذاشتن
armor bearer
U
حامل اسلحه زرهدار
stock
U
دسته ابزار و اسلحه
gunrunner
U
قاچاقچی اسلحه و مهمات
light infantry
U
پیاده سبک اسلحه
cleaning rod
U
سمبه نظافت اسلحه
hold-ups
U
با اسلحه سرقت کردن
missiles
U
اسلحه پرتاب کردنی
disassemble
U
بازکردن اسلحه یا موتور
missile
U
اسلحه پرتاب کردنی
velite
U
سرباز سبک اسلحه
to sight gun
U
نشان کردن اسلحه
biathlon
U
اسکی صحرانوردی با اسلحه
to decommission weapons
U
اسلحه ها را غیردایر کردن
muzzling
U
دهانه لوله اسلحه
magazine
U
مخزن خشاب اسلحه
chambers
U
خزانه فشنگ در اسلحه
muzzle
U
دهانه لوله اسلحه
muzzles
U
دهانه لوله اسلحه
magazines
U
مخزن خشاب اسلحه
poppers
U
اسلحه صدا دار
hold-up
U
با اسلحه سرقت کردن
hold up
U
با اسلحه سرقت کردن
chamber
U
خزانه فشنگ در اسلحه
popper
U
اسلحه صدا دار
to decommission weapons
U
اسلحه ها را از کار انداختن
ranging
U
تنظیم کردن اسلحه
muzzled
U
دهانه لوله اسلحه
to drink wine
U
می خوردن شراب خوردن
to call to arms
U
اعلام دست به اسلحه کردن
caliber
U
قطر داخلی لوله اسلحه
arm
U
اسلحه دستهء صندلی یا مبل
cant
U
اسلحه را درهدفگیری کمی کج کردن
bores
U
قطر داخلی لوله اسلحه
bore
U
قطر داخلی لوله اسلحه
To drow ( pull ) a gun on some one .
U
بروی کسی اسلحه کشیدن
light horse
U
سوار نظام سبک اسلحه
shooting position
U
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
to be packing
[heat]
[colloquial]
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
to carry a weapon
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
to pack a weapon
[colloquial]
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
gunfighter
U
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
freeing
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
freed
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
free
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
firing pin
U
سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
gun-running
U
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
gun running
U
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
frees
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
karate
U
فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه کاراته
hussar
U
سرباز سواره نظام سبک اسلحه
flatling
U
زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
brigand
U
سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
judo
U
فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
brigands
U
سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
flatlings
U
زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
big bore
U
اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
boresight
U
میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
tacit
U
تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
tu whit tu whoo
U
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu-whit tu-whoo
U
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
phalanxes
U
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
doubled up
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
assembly
U
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
barrel
U
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
phalanx
U
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
barrels
U
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
contraband of war
U
قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com