English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gloss U صافی براقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sleekness U براقی
glossiness U براقی
absolute filter U صافی میکرونی صافی میکروسکپی
clipeus U [تزئیناتی شبیه سپر گرد و کوچک و براقی که به دست می بندند.]
clypeus U [تزئیناتی شبیه سپر گرد و کوچک و براقی که به دست می بندند.]
antivignetting filter U صافی هماهنگ کننده نور صافی تطبیق نور
direct dyes U رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
leach U صافی
strainer U صافی
colanders U صافی
colander U صافی
sleekness U صافی
strainers U صافی
limpidity U صافی
limpidity or limpidness U صافی
oaleaceous U صافی
defecator U صافی
line filter U صافی خط
planeness U صافی
pureness U صافی
scumble U صافی
smoothness U صافی
filter bed U صافی اب
absolute filter U صافی صد در صد
water filter U صافی اب
filters U صافی
filter U صافی
gas mask canister U صافی گاز
glassiness U صافی زلالی
gravel filter U صافی شنی
interference eliminator U صافی تداخل
fuel filter U صافی سوخت
frequency filter U صافی فرکانس
filter condenser U خازن صافی
filter crystal U کریستال صافی
filter curve U منحنی صافی
filter disc U قرص صافی
filter disk U قرص صافی
filter flask U بالن صافی
filter layer U لایه صافی
fineness U موشکافی صافی
interference filter U صافی تداخل
interference filter U صافی پارازیت
suction filter U صافی مکنده
scratch filter U صافی پیکاپ
porous filter U صافی متخلخل
polarizing filter U صافی قطبی
oil filter U صافی روغن
nominal filter U صافی میکرونی
noise filter U صافی همهمه
line filter U صافی شبکه
line filter U صافی همهمه
petrol filter U صافی بنزین
light filter U صافی نور
leach U از صافی گذراندن
leach U صافی کردن
filter circuit U مدار صافی
break even U صافی درامدن
filter packing U لایی صافی
crystal filter U صافی بلورین
filter paper U کاغذ صافی
filter press U صافی فشاری
accelofilter U صافی سریع
absorbent filter U صافی جذب
filter packing U پوشش صافی
filter network U شبکه ی صافی
band screen U صافی مخازن
killer stage U صافی رنگ
color killer U صافی رنگ
acoustic filter U صافی صوتی
fuel filter U صافی بنزین
differentiating filter U صافی ممیز
edge fillter U صافی چاکدار
electric filter U صافی الکتریکی
purity U صافی پاکدامنی
filrate U از صافی گذراندن
filter capacitor U خازن صافی
filter bed U صافی شنی
filter U صافی پالایه
filter add U کمک صافی
filter chock U چوک صافی
filter U فیلتر صافی
filters U صافی پالایه
filrate U از صافی گذشتن
filtration U از صافی گذراندن
filters U فیلتر صافی
filtering U از صافی گذراندن
filtrable U صافی کردنی
filterable U صافی کردنی
serenity U بی سر وصدایی صافی
filter characteristic U مشخصه صافی
band pass U صافی میان گذر
strainer well U چاه صافی دار
serene U صافی صاف کردن
power line filter U صافی جریان برق
narrow band filter U صافی فلزات باریک
impedance transforming filter U صافی تبدیل امپدانس
infltrate U از سوراخهای صافی گذراندن
integrating filter U صافی جمع کننده
filter stick U لوله صافی دار
band stop U صافی میان نگذر
filtrate U مایع زیر صافی
low frequency filter U صافی فرکانس پایین
flexible oil filter line U لوله صافی روغن
filter insert U دریچه یا مدخل صافی
low pass filter U صافی پایین گذر
high pass filter U صافی بالا گذر
diesel fuel oil filter U صافی سوخت موتور دیزل
fluted filter paper U کاغذ صافی چین دار
high pass acoustical filter U صافی صوتی بالا گذر
lawn U مرغزار باپارچه صافی کردن
lawns U مرغزار باپارچه صافی کردن
nominal filter U صافی به اندازه عبور معین
intermediate frequency band filter U صافی باند فرکانس میانی
low pass acoustical filter U صافی پایین گذر صوتی
band pass filter circuit U مدار صافی باند پاس
leach [liquid formed by leaching] U مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
leachate U مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
hypostyle hall U [اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
Indian summers U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summer U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
antialiasing U تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
cullender U صافی- ابکش- پالودن-ابکش کردن- صاف کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com