English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
newspaperman U صاحب وگرداننده روزنامه
newspapermen U صاحب وگرداننده روزنامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
staffer U مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
staffers U مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
jointer U صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
newspapers U روزنامه
newspaper U روزنامه
the daily paper U روزنامه
paper U روزنامه
papered U روزنامه
papering U روزنامه
journals U روزنامه
journal U روزنامه
papers U روزنامه
paper boy U روزنامه فروش
sportswriter U خبرنگارورزشی روزنامه
journals U دفتر روزنامه
newspaperman U روزنامه نگار
official jurnal U روزنامه رسمی
official gazette U روزنامه رسمی
paper boy U روزنامه رسان
paper boys U روزنامه فروش
newspapermen U روزنامه نگار
daybook U دفتر روزنامه
paper boys U روزنامه رسان
journal U دفتر روزنامه
logbook U روزنامه دریاپیمایی
daily U روزنامه یومیه
dailies U روزنامه یومیه
newsstand U روزنامه فروشی
newspaper columns U ستونهای روزنامه
journalism U روزنامه نگاری
book of account U دفتر روزنامه
daily news paper U روزنامه یومیه
day book U دفتر روزنامه
gazetteer U روزنامه نویس
publicists U روزنامه نگار
publicist U روزنامه نگار
newsprint U طبع روزنامه
local paper U روزنامه محلی
news agent U روزنامه فروش
news vendor U روزنامه فروش
editor U سردبیر روزنامه
journalists U روزنامه نگار
cutting U برش روزنامه
newsmen U روزنامه فروش
column U ستون روزنامه
columns U ستون روزنامه
newsman U روزنامه فروش
newspaperman U روزنامه فروش
journalist U روزنامه نگار
head line U عنوان سرصفحه روزنامه
newsboy U پسر روزنامه فروش
sales d. U دفتر فروش روزنامه
news room U اطاق روزنامه خوانی
newspapers U روزنامه نگاری کردن
commonly read paper U روزنامه کثیر الانتشار
editoress U مدیره روزنامه یامجله
intelligence journal U دفتر روزنامه اطلاعات
gazette U مجله رسمی روزنامه
newspaper U روزنامه نگاری کردن
headliner U نویسنده سرمقاله روزنامه
journals U دفتر روزنامه یکان
news-stand U جایگاه فروش روزنامه
trade journal U روزنامه یا مجله بازرگانی
unit journal U دفتر روزنامه یکان
journalistic U وابسته به روزنامه و روزنامهنگاری
name plates U نام و آرم روزنامه
news-stands U جایگاه فروش روزنامه
newsprint U ماشین چاپ روزنامه
journal U دفتر روزنامه یکان
news stand U جایگاه فروش روزنامه
newsstand U دکه روزنامه فروشی
purchase journal U دفتر روزنامه خرید
semi monthly U روزنامه یامجله دوهفتگی
a newspaper's political affiliation U وابستگی سیاسی روزنامه ها
newsstand U دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
back issue U نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
he writes for the papers U برای روزنامه هامقاله مینویسد
feuilleton U پاورقی قسمت پایین روزنامه
tabloid U روزنامه نیم قطع و مصور
editorial board U هئیت مدیره یا کارکنان روزنامه
city article U گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
back copy U نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
tabloids U روزنامه نیم قطع و مصور
offprint U مقاله نقل شده از روزنامه یامجله
scrapping U عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
shirt-tail U اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
shirt-tails U اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
an open letter U نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
there is a rush for the papers U مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
balaam U موادکوتاه برای پرکردن جاهای خالی در روزنامه
scrap U عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrapped U عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scraps U عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
press campaingn or stunt U مبارزه سیاسی بوسیله مقاله نویسی در روزنامه ها
tear sheet U قطعه یا مقاله پاره شده ازمجله یا روزنامه
padrone U صاحب
lord U صاحب
ownerless U بی صاحب
mastered U صاحب
lords U صاحب
owners U صاحب
master U صاحب
masters U صاحب
owner U صاحب
personals U بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
paragraphist U کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
itemizer U کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
feuilleton U کتاب یامقالهای که بصورت پاورقی در روزنامه چاپ شود
liege U صاحب تیول
mastered U ارباب صاحب
shareholder U صاحب سهم
free ball U توپ بی صاحب
man of place U صاحب منصب
man of place U صاحب مقام
manufaturer U صاحب کارخانه
master of the time U صاحب الزمان
shareholders U صاحب سهم
monopolist U صاحب انحصار
master U ارباب صاحب
licence owner U صاحب امتیاز
restaurateurs U صاحب رستوران
lessor U صاحب ملک
licensees U صاحب جواز
industrialist U صاحب صنعت
beneficent U صاحب کرم
grantee U صاحب امتیاز
industrialists U صاحب صنعت
in power U صاحب مقام
in the saddle U صاحب اختیار
restaurateur U صاحب رستوران
masters U ارباب صاحب
Distinguished . Titled. U صاحب عنوان
land lady U زن صاحب ملک
landholder U صاحب ملک
stockholder U صاحب سهم
stockholders U صاحب سهم
printers U صاحب چاپخانه
clear-sighted U صاحب نظر
homeowners U صاحب خانه
homeowner U صاحب خانه
unowned U بی صاحب بیمالک
permit holder U صاحب جواز
titlist U صاحب سندمالکیت
inviolable U صاحب حرمت
stock holder U صاحب سهم
slaveholder U صاحب برده
shop keeper U صاحب دکان
shipowner U صاحب کشتی
sharecropper U صاحب نسق
seignior U صاحب تیول
landowner U صاحب ملک
office-holder U صاحب مقام
landlady U زن صاحب ملک
no man's land U سرزمین بی صاحب
notary public U صاحب محضر
nursery man U صاحب قلمستان
printer U صاحب چاپخانه
of consequence U صاحب شان
landladies U زن صاحب ملک
officiary U صاحب منصب
landowners U صاحب ملک
office-holders U صاحب مقام
owner of a property U صاحب ملک
restauranteur U صاحب رستوران
assayer U صاحب عیار
signatories U صاحب امضا
signatory U صاحب امضا
official U صاحب منصب
waif U مال بی صاحب
benefactors U صاحب خیر
planters U صاحب مزرعه
manufacturer U صاحب کارخانه
manufacturers U صاحب کارخانه
titled U صاحب لقب
benefactor U صاحب خیر
officer U صاحب منصب
officers U صاحب منصب
housemothers U زن صاحب خانه
housemother U زن صاحب خانه
innkeepers U صاحب مسافرخانه
innkeeper U صاحب مسافرخانه
lairds U صاحب زمین
laird U صاحب زمین
employers U صاحب کار
stray U جانور بی صاحب
straying U جانور بی صاحب
strays U جانور بی صاحب
concessionaire U صاحب امتیاز
concessionary U صاحب امتیاز
concessioner U صاحب امتیاز
employer U صاحب کار
planter U صاحب مزرعه
licensee U صاحب جواز
feudatory U صاحب تیول
feudary U صاحب تیول
sovereign U صاحب سیادت
sovereigns U صاحب سیادت
building owner U صاحب کار
resolute U صاحب عزم
advertorial U تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com