Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
nurser
U
شیشه درجه دار برای شیردادن کودک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vitrescence
U
امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
boasts
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasted
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boast
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
vitrescent
U
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
putty powder
U
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
jeweller's putty
U
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
foster
U
شیردادن
fosters
U
شیردادن
fostering
U
شیردادن
fostered
U
شیردادن
optical
U
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
breast-feeds
U
با پستان شیردادن
breast-fed
U
با پستان شیردادن
breast-feed
U
با پستان شیردادن
dan
U
درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
One point for you.
U
یک درجه امتیاز
[ بازی]
برای تو.
direct reading dial
U
درجه بندی برای قرائت مستقیم
feeding bottle
U
بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
feeding-bottle
U
بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
feeding-bottles
U
بطری سرپستانک داربرای شیردادن بچه
greats
U
امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
great go
U
امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
ink bottle
U
شیشه مرکب شیشه جوهر
glassman
U
تاجر شیشه شیشه ساز
plate glass
U
شیشه سنگ شیشه تختهای
windage
U
درجه تنظیم تیر برای پیشگیری اثر باد
little go
U
نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
humidistat
U
اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
flatbed
U
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
grader
U
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
v ring
U
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
stair stepping
U
روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
beam attack
U
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
tryout
U
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
vitrify
U
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
elevation indicator
U
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch
U
درجه روی بازوی درجه داران
kinchin
U
کودک
tyke
U
کودک
toddlers
U
کودک نو پا
infant
U
کودک
infants
U
کودک
bantling
U
کودک
child
U
کودک
it
U
ان کودک
toddler
U
کودک نو پا
tike
U
کودک
baby
U
کودک
babies
U
کودک
chits
U
کودک
chit
U
کودک
sighting bar
U
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation
U
درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class
U
درجه سوم بلیط درجه 3
third class
U
درجه سوم بلیط درجه 3
an fitting
U
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
nurseries
U
مهد کودک
nursery
U
مهد کودک
kid
U
کودک بچه
pediatrics
U
پزشکی کودک
schoolchild
U
کودک دبستانی
kidded
U
کودک بچه
child law
U
حقوق کودک
rejected child
U
کودک مطرود
child psychiatry
U
روانپزشکی کودک
child psychology
U
روانشناسی کودک
babyish
U
کودک مانند
pedology
U
کودک شناسی
kidding
U
کودک بچه
child study
U
کودک پژوهی
child centered
U
کودک محور
infantilism
U
کودک ماندگی
infanticide
U
کودک کشی
child development
U
رشد کودک
puerilism
U
کودک خویی
puerilism
U
کودک منشی
day care center
U
مهد کودک
carrycot
U
صندلی کودک
kindergartens
U
باغ کودک
kindergarten
U
باغ کودک
carrycots
U
صندلی کودک
suckled
U
کودک شیرخوار
childproof
U
کودک ایمن
feral child
U
کودک وحشی
suckling
U
کودک شیرخواره
suckles
U
کودک شیرخوار
suckle
U
کودک شیرخوار
schoolchildren
U
کودک دبستانی
glass wool
U
پشم یا براده شیشه پشم شیشه
sighting leaf
U
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
enelicomorphism
U
بزرگسال انگاری کودک
pedometer
U
رشد سنج کودک
child abuse
U
بهره کشی از کودک
problem child
U
کودک مشکل افرین
wolf child
U
کودک گرگ پرورده
eros
U
صورت کودک بالدار
backward child
U
کودک عقب مانده
pedimeter
U
رشد سنج کودک
child guidance clinic
U
درمانگاه راهنمایی کودک
suckling
U
کودک شیر خوار
child rearing practices
U
شیوههای پرورش کودک
babes
U
کودک شخص ساده و معصوم
toddles
U
کودک تازه براه افتاده
toddling
U
کودک تازه براه افتاده
toddlers
U
کودک تازه براه افتاده
babe
U
کودک شخص ساده و معصوم
toddled
U
کودک تازه براه افتاده
weanling
U
کودک تازه از شیر گرفته
toddle
U
کودک تازه براه افتاده
pedagogy
U
فن اموزش وپرورش کودک للگی
toddler
U
کودک تازه براه افتاده
dewy eyed
U
معصوم و پاک چون کودک بی گناه
childlike
U
ساده وبی الایش کودک مانند
dewy-eyed
U
معصوم و پاک چون کودک بی گناه
teething ring
U
حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد
Like every child, she has only limited vocabulary at her disposal.
U
مانند هر کودک، او
[زن]
وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
Cupid
U
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
cupids
U
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger.
U
من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
brevet
U
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
panes
U
شیشه
plate
U
شیشه
bottle
U
شیشه
bottles
U
شیشه
glass
U
شیشه
pane
U
شیشه
plates
U
شیشه
glazier
U
شیشه گر
glass blower
U
شیشه گر
water glass
U
اب شیشه
glazier
U
شیشه بر
glass cutter
U
شیشه بر
glassblower
U
شیشه گر
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
fiberglass
U
پشم شیشه
case-bottle
U
شیشه چارپر
sight glass
U
شیشه مرئی
colored glass
U
شیشه رنگی
silicate of soda
U
شیشه مایع
safety glass
U
شیشه اطمینان
plate glass
U
شیشه لوحی
glasshouse
U
شیشه گرخانه
glazing
U
شیشه بری
glasshouses
U
شیشه گرخانه
safety glass
U
شیشه ایمنی
glazing
U
شیشه کاری
glassy
U
شیشه مانند
safety glass
U
شیشه نشکن
safety glass
U
شیشه بی خطراتومبیل
vitriform
U
شیشه مانند
glass
U
شیشه الات
glassware
U
شیشه الات
fibreglass
U
پشم شیشه
fibreglass
U
شیشه لیفی
sandiver
U
ریم شیشه
sandiver
U
خلط شیشه
obsidian
U
شیشه معدنی
sheetglass
U
شیشه ورق
obscured glass
U
شیشه مات
sheetglass
U
ورق شیشه
obscured glass
U
شیشه تار
foamglass
U
شیشه اسفنجی
foamglass
U
شیشه کفی
focusing screen
U
شیشه مات
sheet glass
U
شیشه ورقی
lead glass
U
شیشه سربی
glassware
U
فروف شیشه
glaziery
U
شیشه بری
vitrification
U
تبدیل به شیشه
tempered glass
U
شیشه ابداده
vitrification
U
شیشه سازی
hyaline
U
شیشه مانند
anti dazzle screen
U
شیشه ضد نور
anti dazzle screen
U
شیشه نورگیر
opaque glass
U
شیشه کدر
glass
U
شیشه گرفتن
opalline
U
شیشه مات
scent bottle
U
شیشه عطری
optic
U
شیشه عینک
opaline
U
شیشه مات
granulated glass
U
شیشه اج دار
case bottle
U
شیشه چارپهلو
cast glass
U
شیشه ریخته گی
lead work
U
شیشه اندازی
sodium metasilicate
U
شیشه مایع
glass fibers
U
الیاف شیشه
glazes
U
شیشه انداختن
crown glass
U
شیشه گردیاچرخی
glaze
U
شیشه انداختن
glassman
U
شیشه فروشی
mirror glass
U
شیشه اینه
glasswool
U
پشم شیشه
glasswork
U
شیشه سازی
brush
U
شیشه شور
glaze
U
لعاب شیشه
water glass
U
شیشه مایع
stined glass
U
شیشه رنگی
stock bottle
U
شیشه ذخیره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com