English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reticulum U شیردان جانور نشخوار کننده ساختمان شبکهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ruminant U جانور پستاندار نشخوار کننده
enterprise network U شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
epizoic U زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
grillage U شبکهای از تیرهای سنگین که بجای پی ساختمان قرارمیدهند
ruminator U نشخوار کننده
grillage U شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند
homology U همانندی وتجانس ساختمان اعضای مختلف جانور یاگیاه در اثرمنشعب شدن از یک ریشه یامبدا متجانس
homogeneous computer network U شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
rennet U شیردان
vivisector U تشریح کننده جانور زنده
stenophagous U تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
building system U اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
quid U نشخوار
fletcherism U نشخوار
ruminations U نشخوار
rumination U نشخوار
cud U نشخوار
merycism U نشخوار
ruminated U نشخوار کردن
ruminating U نشخوار کردن
ruminates U نشخوار کردن
obsessive rumination U نشخوار فکری
ruminantia U نشخوار کنندگان
ruminate U نشخوار کردن
champs U نشخوار مخفف champion
champing U باصداجویدن نشخوار کردن
champs U باصداجویدن نشخوار کردن
champed U نشخوار مخفف champion
champ U باصداجویدن نشخوار کردن
champing U نشخوار مخفف champion
champed U باصداجویدن نشخوار کردن
champ U نشخوار مخفف champion
angle-post U [تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
building material dealer U فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
dependency U [قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
gigantic building U ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
civil engineering contractor U مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
building enterprise U مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
coach-house U ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی]
lattice bridge U پل شبکهای
retiary U شبکهای
lacy U شبکهای
reticular U شبکهای
grillage foundation U پی شبکهای
grills U سیخ شبکهای
grilling U سیخ شبکهای
grill U سیخ شبکهای
network structure U ساختار شبکهای
reticular formation U ساخت شبکهای
grid chart U نمودار شبکهای
formatio reticularis U ساخت شبکهای
reticular membrane U غشاء شبکهای
plexiform U شبکهای شبیه رگ
grids U سیخ شبکهای
interstitial U درون شبکهای
grid U سیخ شبکهای
cellular structure U ساختار شبکهای
block structure U ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
double shell constraction U ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
constructional feature U ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
foundation soil U شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
rotundas U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotonda U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotunda U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
centralized network configuration U ساختار شبکهای متمرکز
parallel trussed girder U تیر شبکهای موازی
raster image processor U پردازشگر تصویر شبکهای
interstitial compound U ترکیب درون شبکهای
interstitial hydride U هیدرید درون شبکهای
raster display U صفحه نمایش شبکهای
interstitial atom U اتم درون شبکهای
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
reticular activating system U دستگاه فعال ساز شبکهای
base shear U نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
character map U شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
ascending reticular activating system U دستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
despotic network U شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
accross the slope system U شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
star network topology U شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
local area network U شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
aras U system reticularactivating ascendingدستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
decentralized computer network U شبکهای که کنترل بین چندین کامپیوتر تقسیم شده است
lan U شبکهای که ترمینالها و قط عات مختلف آن در فاصله کمی از هم قرار دارند.
OCE U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک شی و فایل میدهد
campus network U شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
synchronous U شبکهای که تمام اتصالات آن با یک سیگنال زمان بندی همان شده است
opens U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
opened U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
open U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
capacitor intel filter U شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
distributes U شبکهای که در آن هر گره به عنوان سرور ذخیره سازی فایل ها یا چاپگر به کار می رود
distribute U شبکهای که در آن هر گره به عنوان سرور ذخیره سازی فایل ها یا چاپگر به کار می رود
distributing U شبکهای که در آن هر گره به عنوان سرور ذخیره سازی فایل ها یا چاپگر به کار می رود
hierarchical communications system U روش اختصاص توابع کنترلی و پردازش در شبکهای از کامپیوتر که برای کارها مناسبند
platform U نرم افزار یا شبکهای که میتواند با سخت افزارهای مختلف ناسازگار کار کند و متصل شود
isochronous network U شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
gert U technique review &evaluation graphicalروشی برای فرموله کردن وارزیابی سیستمها با استفاده از یک مشی شبکهای
wide area network U شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
platforms U نرم افزار یا شبکهای که میتواند با سخت افزارهای مختلف ناسازگار کار کند و متصل شود
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hierarchical communications system U شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
multidrop circuit U شبکهای که ارتباط بین چندین ترمینال و کامپیوتر مرکزی را فراهم میکند ولی نه مستقیما بین ترمینالها
creature U جانور
structure of an animal U جانور
he U جانور نر
animalize U جانور
it pron U ان جانور
malacostracan U جانور
beasts U جانور
animals U جانور
nightwalker U جانور شب پر
apod U جانور بی پا
creatures U جانور
animal U جانور
it U ان جانور
beast U جانور
ruffianly U جانور خو
johnny U جانور نر
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
craw U معده جانور
pelagian U جانور دریایی
perissodactyl U جانور فرد سم
beastliness U جانور خویی
edentate U جانور بی دندان
mammifer U جانور پستاندار
rodents U جانور جونده
rodent U جانور جونده
mammiferous U جانور پستاندار
brutalities U جانور خویی
polypod U جانور بسیارپا
polystomatous U جانور بسیار
polystome U جانور بسیار
brute U جانور حیوان
brutes U جانور حیوان
brutal U جانور خوی
hybrid U جانور دورگه
game U جانور شکاری
strayed U جانور ولگرد
pudge U جانور چاق
brutalization U جانور خویی
strays U جانور بی صاحب
pollard U جانور بی شاخ
poikilothermism U خونسردی جانور
brutality U جانور خویی
tardigrade U جانور کندرو
stinkard U جانور بدبو
plantigrade U جانور دوپا
proud <adj.> U جانور حشری
in heat [American E] <adj.> U حشری [جانور زن]
on heat [British E] <adj.> U حشری [جانور زن]
zoomorphic <adj.> U جانور گونه
scavengers U جانور لاشخور
poikilotherm U جانور خونسرد
scavenger U جانور لاشخور
stray U جانور بی صاحب
straying U جانور بی صاحب
zoophagous U جانور خوار
zootomy U جانور شکافی
saxicoline U جانور سنگ زی
monocule U جانور یک چشم
fauna U جانور نامه
nekton U جانور شناور
amoebas U جانور تک سلولی
amebae U جانور تک سلولی
amebas U جانور تک سلولی
amoeba U جانور تک سلولی
amoebae U جانور تک سلولی
scrag U جانور نحیف
zoology U جانور شناسی
zoologist U جانور شناس
saxicolous U جانور سنگ زی
zoophilous U علاقمند به جانور
zoophilic U علاقمند به جانور
saprozoon U جانور پوده زی
ungulate U جانور سم دار
animalculum U جانور ریزه
animalist U نقاش جانور
shell fish U جانور صدف
milker U جانور شیرده
zootheism U جانور پرستی
construction batalion U گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
scavengers U جانور کثافت خور
pleophagous U چند جانور خوار
white face U جانور پیشانی سفید
tentacle U موی حساس جانور
animalculum U جانور ذره بینی
endotherm U جانور خون گرم
rutting <adj.> U حشری [جانور مرد]
holozoic U جانور خوراک گیر
zoomorphic U شبیه جانور جانورسان
zoography U جانور شناسی تطبیقی
migrants U سیار جانور مهاجر
migrant U سیار جانور مهاجر
phytozoon U جانور گیاه نما
in rut <adj.> U حشری [جانور شناسی]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com