Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
avoidance gradient
U
شیب اجتناب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
avoidance
U
اجتناب
inescapable
U
غیرقابل اجتناب
chop
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chopped
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
elude
U
اجتناب کردن از
eluded
U
اجتناب کردن از
eludes
U
اجتناب کردن از
eluding
U
اجتناب کردن از
pass
U
اجتناب کردن
passed
U
اجتناب کردن
passes
U
اجتناب کردن
inevitable
U
اجتناب ناپذیر
inevitable
U
غیر قابل اجتناب
unavoidable
U
اجتناب ناپذیر
unavoidable
U
غیر قابل اجتناب
avoidable
U
اجتناب پذیر
shun
U
پرهیز کردن اجتناب کردن از
shunned
U
پرهیز کردن اجتناب کردن از
shunning
U
پرهیز کردن اجتناب کردن از
shuns
U
پرهیز کردن اجتناب کردن از
eschew
U
اجتناب کردن
eschewed
U
اجتناب کردن
eschewing
U
اجتناب کردن
eschews
U
اجتناب کردن
avoid
U
احتراز کردن اجتناب کردن
avoided
U
احتراز کردن اجتناب کردن
avoiding
U
احتراز کردن اجتناب کردن
avoids
U
احتراز کردن اجتناب کردن
forbear
U
اجتناب کردن از
forbears
U
اجتناب کردن از
shirk
U
اجتناب
shirked
U
اجتناب
shirking
U
اجتناب
shirks
U
اجتناب
evade
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evaded
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evades
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evading
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evasion
U
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasions
U
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
tax avoidance
U
اجتناب از پرداخت مالیات کاهش بدهی مالیاتی
active avoidance
U
اجتناب فعال
aviod
U
اجتناب کردن از
avoidable costs
U
هزینههای قابل اجتناب
avoidancae training
U
اجتناب اموزی
elusion
U
اجتناب
emergency risk
U
خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
eschewal
U
اجتناب
evasive steering
U
اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
evitable
U
اجتناب پذیر
last chance rule
U
مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
lay up
U
ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
refrainment
U
خود داری اجتناب
risk avoider
U
اجتناب کننده از خطر
risk avoider
U
اجتناب کننده از ریسک
stagnation thesis
U
ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
terrain avoidance
U
اجتناب خودکار هواپیما از برخورد باموانع زمینی هنگام فرود
to shuffle throuch shun
U
اجتناب کردن از
stay away from
<idiom>
U
اجتناب کردن
steer clear of someone
<idiom>
U
اجتناب کردن
to stay away from something
U
اجتناب کردن از چیزی یا جایی
steer clear
U
اجتناب کردن
absolute
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
inalienable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
indispensable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
inevitable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
unalienable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
unalterable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com