English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unconquerable U شکست ناپذیر مغلوب نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unbeatable U شکست ناپذیر مغلوب نشدنی
insuperable U شکست ناپذیر مغلوب نشدنی
unbeaten U شکست نخورده مغلوب نشده
invincible U شکست ناپذیر
sure-fire U شکست ناپذیر
invulnerable U شکست ناپذیر رویین تن
invincibly U بطور شکست ناپذیر
insuperably U بطور شکست ناپذیر
invulnerably U بطور شکست ناپذیر
waisting U کاهش موضعی قطر ناشی ازجریان برگشت ناپذیر حاصل از تنش در نقطه شکست
immedicable U درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
invulnerable U زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
parallax U پارالاکس ضریب شکست نور جابجایی تصویر در اثر شکست نور
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unpicked U نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unbroke U رام نشده سوقان گیری نشده
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
undisciplined U تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unresolved U تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unbaoked U سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
conquered U مغلوب
beaten U مغلوب
defeat U مغلوب ساختن
defeats U مغلوب ساختن
superable U مغلوب شدنی
KO's U مغلوب کردن
defeated U مغلوب ساختن
invincible U مغلوب نشدنی
defeating U مغلوب ساختن
KO U مغلوب کردن
vanquishing U مغلوب ساختن
beat U مغلوب کردن
invictive U مغلوب نشدنی
vanquishes U مغلوب ساختن
beats U مغلوب کردن
vanquished U مغلوب ساختن
vanquish U مغلوب ساختن
to put to the w U مغلوب کردن
things were at the U مغلوب کردن
conquerable U مغلوب شدنی
irredenta U انجام نشده جبران نشده
unredeemed U جبران نشده سبک نشده
unsought U جستجو نشده کشف نشده
unasked U خواسته نشده پرسیده نشده
unsifted U الک نشده رسیدگی نشده
unset U جایگزین نشده جاانداخته نشده
undirected U رهبری نشده راهنمایی نشده
uncharged U محسوب نشده رسمامتهم نشده
inconsummate U تکمیل نشده انجام نشده
untried U امتحان نشده محاکمه نشده
trump U مغلوب ساختن پیشی جستن
overcomes U پیروز شدن بر مغلوب ساختن
overcome U پیروز شدن بر مغلوب ساختن
to bring down somebody [something] U کسی [چیزی] را مغلوب ساختن
to cause the downfall of somebody [something] U کسی [چیزی] را مغلوب ساختن
overcoming U پیروز شدن بر مغلوب ساختن
hit and miss U گاهی موفق وگاهی مغلوب
get the worst of <idiom> U رنج بردن ،مغلوب شدن
trumps U مغلوب ساختن پیشی جستن
licked U تازیانه زدن مغلوب کردن
lick U تازیانه زدن مغلوب کردن
licks U تازیانه زدن مغلوب کردن
overbear U مغلوب کردن زیاد میوه دادن
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
hologynic U منحصرا از مادر ارث برده بصورت صفت مغلوب
atmospheric refraction U شکست نور دراثر برخورد به طبقات جوی شکست جوی نور
incomplete U انجام نشده پر نشده
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
waterproofed U نم ناپذیر
waterproofs U نم ناپذیر
unchallenged U بحث ناپذیر
inappeasable U ناپذیر
imperviable U نم ناپذیر
watertight U اب ناپذیر
waterproof U نم ناپذیر
fall U شکست
flopper U شکست
deflections U شکست
gaps U شکست
miscarriage U شکست
miscarriages U شکست
defeature U شکست
gap U شکست
defeasance U شکست
failure U شکست
flunks U شکست
flunking U شکست
three successive defeats U سه شکست پی در پی
flunked U شکست
flunk U شکست
loss U شکست
failures U شکست
unsuccess U شکست
prosternation U شکست
unsuccessfully U شکست
unsuccessful U شکست
defeated U شکست
defeat U شکست
set back U شکست
breakages U شکست
refraction U شکست
breakage U شکست
defeats U شکست
break U شکست
deflection U شکست
breaks U شکست
plumper U شکست
defeating U شکست
irriversible U برگشت ناپذیر
beyond bearing U تحمل ناپذیر
unalterable U تغییر ناپذیر
air proof U هوا ناپذیر
sateless U سیری ناپذیر
indescribable U وصف ناپذیر
infallible U لغزش ناپذیر
non descript U تشریح ناپذیر
achromic U رنگ ناپذیر
inconceivable U تصور ناپذیر
raintight U باران ناپذیر
non descript U وصف ناپذیر
insoluble U انحلال ناپذیر
nanoaddressable U نشانی ناپذیر
inalienable U بیع ناپذیر
achromatic U رنگ ناپذیر
joiner door U دربهای اب ناپذیر
insol U انحلال ناپذیر
inseparable U تفکیک ناپذیر
remediless U درمان ناپذیر
nonsuperimposable U انطباق ناپذیر
impenitent U توبه ناپذیر
incompressible U تراکم ناپذیر
incompressible U فشار ناپذیر
inconvertible U مبادله ناپذیر
incorruptibly U بطورفساد ناپذیر
indecomposable U فساد ناپذیر
unassailable U یورش ناپذیر
indefeasible U فسخ ناپذیر
indefeasible U بطلان ناپذیر
indefectible U خلل ناپذیر
indiminishable U کاهش ناپذیر
indisciplinable U انظباط ناپذیر
indispansably U بطورچاره ناپذیر
incommutably U تبدیل ناپذیر
incommutable U تخفیف ناپذیر
incommutable U استحاله ناپذیر
irredeemable U پایان ناپذیر
incorrigible U اصلاح ناپذیر
impartible U بخش ناپذیر
irreparable U جبران ناپذیر
indefatigable U خستگی ناپذیر
imperviable U سرایت ناپذیر
inalterable U تغییر ناپذیر
inappealable U پژوهش ناپذیر
inappellable U پژوهش ناپذیر
incodensable U انقباض ناپذیر
incoercible U انقباض ناپذیر
incommensurable U سنجش ناپذیر
incommensurable U مقایسه ناپذیر
indisributable U بخش ناپذیر
indubious U تردید ناپذیر
ineludible U گریز ناپذیر
invariant U تغییر ناپذیر
exhautless U خستگی ناپذیر
indestructible U فنا ناپذیر
ireversible U تغییر ناپذیر
engrained U چاره ناپذیر
ego alien U خود ناپذیر
irrecocilably U بطوروفق ناپذیر
irrecoverable U جبران ناپذیر
irrecoverably U بطوراصلاح ناپذیر
drainless U خستگی ناپذیر
irremissible U اغماض ناپذیر
deathless U فنا ناپذیر
irresistable U مقاومت ناپذیر
fatigueless U خستگی ناپذیر
unwearying U خستگی ناپذیر
intangibly U بطورلمس ناپذیر
inexcitable U هیجان ناپذیر
inexhaustibly U بطورپایان ناپذیر
immitigable U تخفیف ناپذیر
immiscible U امتزاج ناپذیر
inexplorable U کاوش ناپذیر
inextinguishably U بطورتسکین ناپذیر
infrangible U تجزیه ناپذیر
inirritable U تحریک ناپذیر
inscrvtable U تفحص ناپذیر
immiscible U امیزش ناپذیر
nondescript U وصف ناپذیر
atomic U تجزیه ناپذیر
insusceptible U تایید ناپذیر
irresolvable U تجزیه ناپذیر
invariable U تغییر ناپذیر
unchallenged U انکار ناپذیر
unbearably U تحمل ناپذیر
unbearable U تحمل ناپذیر
unappealabe U پژوهش ناپذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com