English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
poach U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poaches U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reserved area U مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
jaywalkers U پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
jaywalker U پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
submarine sanctuaries U مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
splash proof enclosure U حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
arid erosion U فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
exclusion area U منطقه ممنوعه
forbidden code U رمز ممنوعه
touch me not ish U امر ممنوعه
prohibited goods U کالاهای ممنوعه
restricted area U منطقه ممنوعه
forbidden character U دخشه ممنوعه
prohibited zone U منطقه ممنوعه
closed area U منطقه ممنوعه
controlled area U منطقه ممنوعه
off limits U منطقه ممنوعه
nuclear equipoise U گلوله اتمی ممنوعه
safe conducts U اجازه عبور از منطقه ممنوعه
safe-conducts U اجازه عبور از منطقه ممنوعه
off limits U اماکن ممنوعه برای نظامیان
safe conduct U اجازه عبور از منطقه ممنوعه
woodlot U منطقه ممنوعه در جنگل برای رشد درختان
avernus U مناطق جهنمی
cultivated areas U مناطق مزروعی
arctic regions U مناطق قطبی
tropical U مناطق حاره
association areas U مناطق ارتباطی
hazardous locations U مناطق خطر
humid tropics U مناطق حاره مرطوبی
hinterlands U مناطق داخلی کشور
pantropic U واقع در مناطق حاره
hinterland U مناطق داخلی کشور
cateran U اهل مناطق مرتفع
havens U مناطق امن دریایی
pantropical U واقع در مناطق حاره
color zones U مناطق گیرنده رنگ
underdeveloped areas U مناطق عقب مانده و کم پیشرفت
culture U عوارض شهری مناطق شهرنشین
gap filler U رادارمخصوص پوشش مناطق باز
culturing U عوارض شهری مناطق شهرنشین
cultures U عوارض شهری مناطق شهرنشین
rain forest U جنگل انبوه مناطق گرم و پرباران
liberated U مناطق ازاد شده ازاشغال دشمن
zonation U طرز پخش و انتشارموجودات در مناطق جغرافیایی
havens U مناطق امن از نظر عبور و مروردریایی
maritime aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
exfiltration U خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
williwa U وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
coverage index U کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
terai U کلاه لبه پهن نمدی سفیدپوستان مناطق حاره
supertropical bleach U نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
automatic terminal information service U ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
conservation U حفافت
preservation U حفافت
security U حفافت
safe guard U حفافت
custody U حفافت
safekeeping U حفافت
egis U حفافت
protection U حفافت
cell protection U حفافت سل
degree of protection U میزان حفافت
block protection U حفافت بلوک
cathode protection U حفافت کاتدی
overcurrent device U دستگاه حفافت
anti skid protection U حفافت از لغزش
safeguard U حفافت کردن
safeguarded U حفافت کردن
anodic protection U حفافت اندی
safeguarding U حفافت کردن
safeguards U حفافت کردن
shields U حفافت کردن
armor protection U حفافت زرهی
shielded U حفافت شده
guard U حفافت کردن
guarding U حفافت کردن
guards U حفافت کردن
file protection U حفافت فایل
protects U حفافت کردن
file protection U حفافت پرونده
formats U حفافت حافظه و..
format U حفافت حافظه و..
data encryption U حفافت داده
protecting U حفافت کردن
memory protection U حفافت حافظه
line differential protection U حفافت دیفرانسیلی خط
impedance protection U حفافت امپدانس
protect U حفافت کردن
collective protection U حفافت گروهی
collective protection U حفافت جمعی
conservable U قابل حفافت
data protection U حفافت داده ها
maintenance U حفافت کردن
system security U حفافت سیستم
protection key کلید حفافت
storage protection U حفافت حافظه
storage protection U حفافت انباره
soil conservation U حفافت خاک
shield U حفافت کردن
physical security U حفافت تاسیسات
protection level U سطح حفافت
protect by fuse U حفافت با فیوز
protection ring U حلقه حفافت
protection U عمل حفافت
safe keeping U حفافت توجه
x ray protection U حفافت رونتگن
safety gap U دهانه حفافت
self protection U حفافت از خود
shielding region U ناحیه حفافت کننده
data encyption standard U استاندارد حفافت داده
file protect ring U حلقه حفافت پرونده
flood protection U حفافت در مقابل طغیان
software protection U حفافت نرم افزاری
environmental conservation U حفافت محیط زیست
shields U حفافت کردن درمقابل
keeps U حفافت امانت داری
keep U حفافت امانت داری
file protect ring U حلقه حفافت فایل
custody of goods U حفافت یا نگهداری کالا
ward U محجور حفافت بخش
wards U محجور حفافت بخش
write protect ring U حلقه حفافت از نوشتن
high tension protection U حفافت فشار قوی
conservation programs U برنامههای حفافت منابع
unprotected field U میدان حفافت نشده
copy protection U حفافت دربرابر کپی
cryptoguard U مسئول حفافت رمز
to keep watch and ward U حفافت یادفاع کردن
cryptosecurity U حفافت مکاتبات رمزی
distance protection U وسیله حفافت فاصله
drip proof enclosure U حفافت در مقابل ریزش اب
shield U حفافت کردن درمقابل
anticorrosive protection U حفافت در برابر خوردگی
power system protection U حفافت سیستم قدرت
insulation against vibration U حفافت در برابر ارتعاش
protective fire U اتشهای حفافت کننده
positional protection device U دستگاه حفافت درگاه
overload protection U حفافت بار زیاد
protecting ring U حلقه حفافت کننده
insulation protection U حفافت عایق بندی
overvoltage protection U حفافت فشار زیاد
protected field U میدان حفافت شده
protected location U مکان حفافت شده
safeguards U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
electronic security U رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
degree of protection U میزان تامین درجه حفافت
write protect disable U بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
safeguarding U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
retention U حفافت توقیف بازداشت کردن
password protection U حفافت به کمک کلمه رمز
beaching U سنگ چینی جهت حفافت
signal security U حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
chemical security U حفافت برعلیه مواد شیمیایی
acid vapor canister U ماسک حفافت در برابر بخاراسید
subsidiaries U باقیمانده در محل برای حفافت
safeguard U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
subsidiary U باقیمانده در محل برای حفافت
rust protection U حفافت در برابر زنگ زدگی
safeguarded U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
self protection U صیانت نفس حفافت از خود
bed pitching U سنگ چینی کف کانال جهت حفافت
sacristan U متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
write protect notch U شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
predatin U شکار
chace U شکار
chevy U شکار
chasing U شکار
venery U شکار
hunts U شکار
game U شکار
hanks U شکار
hunt U شکار
hunting U شکار
gamey U پر از شکار
hunted U شکار
prey U شکار
gameless U بی شکار
quarrying U شکار
quarry U شکار
hank U شکار
chased U شکار
chases U شکار
chase U شکار
ravin U شکار
quarries U شکار
troop safety U حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
ppd U Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
hunting district U شکار گاه
hunting ground U شکار گاه
poniter U نوعی سگ شکار ی
fair game U شکار قانونی
gamy U پراز شکار
game law U قانون شکار
predation U شکار کردن
to go a hunting U شکار رفتن
king hunt U شاه شکار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com