English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rabbit U شکار خرگوش کردن
rabbits U شکار خرگوش کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hare U خرگوش صحرایی گوشت خرگوش
hares U خرگوش صحرایی گوشت خرگوش
rabbitry U محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
predation U شکار کردن
hunts U شکار کردن
hunt U شکار کردن
hunted U شکار کردن
sniping U پاشله شکار کردن
sniped U پاشله شکار کردن
bag U شکار کردن با تیر
snipe U پاشله شکار کردن
bags U شکار کردن با تیر
snipes U پاشله شکار کردن
poach U دزدکی شکار کردن
poached U دزدکی شکار کردن
poaches U دزدکی شکار کردن
give tongue U عوعو کردن در پیدا کردن بوی شکار
foxhunt U باتازی شکار روباه کردن
turtles U لاک پشت شکار کردن
turtle U لاک پشت شکار کردن
to p on any one's preserves U در جای قورق شکار کردن
hunt U اداره کردن تازیها در شکار
hunts U اداره کردن تازیها در شکار
hunted U اداره کردن تازیها در شکار
coursed U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
to rid to hounds U با تازی شکار روباه کردن
to ride to hounds U با تازی شکار روباه کردن
courses U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
course U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
hounds U باتازی شکار کردن تعقیب کردن
hound U باتازی شکار کردن تعقیب کردن
hounded U باتازی شکار کردن تعقیب کردن
hounding U باتازی شکار کردن تعقیب کردن
poaches U برخلاف مقررات شکار صید کردن
weigh-ins U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
poached U برخلاف مقررات شکار صید کردن
poach U برخلاف مقررات شکار صید کردن
weigh in U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
weigh-in U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
shoot U زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
shoots U زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
pika U خرگوش بی دم
leporis U خرگوش
hares U خرگوش
lapin U خرگوش
bun U دم خرگوش
hare U خرگوش
buns U دم خرگوش
lepus U خرگوش
rabbits U خرگوش
rabbit خرگوش
chase U دنبال کردن شکار کردن
hunting U شکار کردن جستجو کردن
chases U دنبال کردن شکار کردن
chasing U دنبال کردن شکار کردن
chased U دنبال کردن شکار کردن
chace U دنبال کردن شکار کردن
coney U خرگوش کوچک
rabbiter U شکارچی خرگوش
rabbity U خرگوش دار
lop ear U خرگوش [به شوخی]
floppy ear U خرگوش [به شوخی]
doe U خرگوش ماده
cotton tail U خرگوش امریکایی
acouchy U خرگوش هندی
cony U خرگوش کوچک
angoras U موی خرگوش یا مرغوز
hyrax U نوعی خرگوش کوهی
angora U موی خرگوش یا مرغوز
forme U لانه یا جای خرگوش
dower U لانه خرگوش وغیره
agouti U یکجورخرگوش امریکایی خرگوش هندی
leveret U بچهء خرگوش یکساله معشوقه
break cover U خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
warren U جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
purse net U دام کیسهای برای خرگوش گیری
The conjurer made the rabbit disappear . U شعبده باز خرگوش را غیب کرد
warrens U جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
hole U نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holed U نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holing U نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holes U نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
hare and hounds U بازی ای که دوتن بنام خرگوش ازپیش دویده خردههای کاغذبرزمین م
gamey U پر از شکار
prey U شکار
ravin U شکار
gameless U بی شکار
hanks U شکار
chace U شکار
predatin U شکار
chevy U شکار
game U شکار
hunted U شکار
hunt U شکار
hunting U شکار
hunts U شکار
chasing U شکار
venery U شکار
chases U شکار
chased U شکار
hank U شکار
chase U شکار
quarries U شکار
quarry U شکار
quarrying U شکار
blood sports U کشتن شکار
quarries U لاشه شکار
quarrying U لاشه شکار
quarries U شکار موردنظر
game U سرگرمی شکار
fowling U شکار پرنده
to go a hunting U شکار رفتن
quarry U لاشه شکار
whaling U شکار نهنگ
quarrying U شکار موردنظر
gamy U پراز شکار
blood sport U کشتن شکار
game law U قانون شکار
game keep U پاسبان شکار
victim U دستخوش شکار
area drive U شکار دواندن
victims U دستخوش شکار
king hunt U شاه شکار
quarry U شکار موردنظر
huntsman U شکار باز
huntsmen U شکار باز
poniter U نوعی سگ شکار ی
shanking U شکار کوسه
shooting U شکار باتفنگ
falconry U شکار با شاهین
ducking U شکار مرغابی
shootings U شکار باتفنگ
gunning U شکار با تفنگ
fair game U شکار مجاز
shotgunner U شکار با تفنگ
hunters U اسب شکار
hunter U اسب شکار
hank U طعمه شکار
hanks U طعمه شکار
fair game U شکار قانونی
hunting ground U شکار گاه
hunting district U شکار گاه
predatory habit U خوی شکار
shoot U هدف گرفتن شکار
bow hunting U شکار با تیر و کمان
hog dress U بریدن گلوی شکار
stool U گروه فریبنده شکار
pointer U سگ شکاری یابنده شکار
hunting U شکار دشمن یا زیردریایی
predator U تغذیه کننده از شکار
deer stalking U شکار اهو و گوزن
checks U و شدن بوی شکار
cub hunting U شکار بچه روباه
predators U تغذیه کننده از شکار
big game U شکار حیوانات بزرگ
pointers U سگ شکاری یابنده شکار
checked U و شدن بوی شکار
check U و شدن بوی شکار
find U یافتن بوی شکار
finds U یافتن بوی شکار
ravens U شکار طعمه شکاری
prowled U درپی شکار گشتن
foxhunt U شکار روباه باتازی
shining U پیداکردن شکار در شب بانورافکن
chevy U فریاد هنگام شکار
predatorial U تغذیه کننده از شکار
prowl U درپی شکار گشتن
prowls U درپی شکار گشتن
prowling U درپی شکار گشتن
game U شکار گرفته شده
shoots U هدف گرفتن شکار
predatory U تغذیه کننده از شکار
raven U شکار طعمه شکاری
outfitters U فروشنده لوازم شکار
raptatory U لازم برای شکار
raptatorial U لازم برای شکار
outfitter U فروشنده لوازم شکار
jaeger U علاقمند به شکار مرد شکارچی
covers U بوته زار پناهگاه شکار
foxhounds U تازی مخصوص شکار روباه
master of U سرپرست گروه شکار روباه
close season U فصلصید ماهیو شکار در بریتانیا
decoy shooting U شکار به کمک مرغ دام
retrievers U سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
retriever U سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
foxhound U تازی مخصوص شکار روباه
cover U بوته زار پناهگاه شکار
coverings U بوته زار پناهگاه شکار
wood craft U جنگل شناسی از لحاظ شکار
tufter U کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
still hunting U شکار باروش در کمین نشستن
predacious U شکاری تغذیه کننده از شکار
privilegium U حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
open season U فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
safaris U سفر برای شکار بزرگ
falconer U کسیکه با شاهین شکار میکند
predaceous U شکاری تغذیه کننده از شکار
falconers U کسیکه با شاهین شکار میکند
closed season U فصل منع ماهیگیری یا شکار
safari U سفر برای شکار بزرگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com