Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
water dog
U
شناگر ماهر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
swimmer
U
شناگر
swimmers
U
شناگر
turn
U
برگشت شناگر
turns
U
برگشت شناگر
backstroker
U
شناگر پشت
naiad
U
مهروی شناگر
butterflyer
U
شناگر پروانه
breaststroker
U
شناگر قورباغه
kicked
U
ضربه پای شناگر
medleyist
U
شناگر شنای مختلط
individual medleyist
U
شناگر شنای مختلط
kicks
U
ضربه پای شناگر
armpoll
U
کشش دست شناگر
waterfowler
U
شکارچی مرغان شناگر
freestyler
U
شناگر شنای ازاد
kick
U
ضربه پای شناگر
kicking
U
ضربه پای شناگر
belly whopper
U
شیرجه شناگر برروی شکم
overarm
U
خارج شدن بازوی شناگر ازاب
Given the water ,he is a good swimmer .
<proverb>
U
آب نمى بیند والا شناگر قابلى است .
beats
U
تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
beat
U
تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
catch
U
نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
pull
U
ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
pulls
U
ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
workmanly
U
ماهر
handier
U
ماهر
handiest
U
ماهر
pert
U
ماهر
diligent
<adj.>
U
ماهر
skilful
U
ماهر
deft
U
ماهر
handy
U
ماهر
skilled
U
ماهر
studious
<adj.>
U
ماهر
industrious
<adj.>
U
ماهر
hardworking
<adj.>
U
ماهر
assiduous
<adj.>
U
ماهر
adroit
<adj.>
U
ماهر
wieldy
U
ماهر
skillful Šetc
U
ماهر
skillful
U
ماهر
neat handed
U
ماهر
light handed
U
ماهر
light footed
U
ماهر
knacky
U
ماهر
he was neat
U
ماهر
fine fingered
U
ماهر
sedulous
<adj.>
U
ماهر
dexterous
U
ماهر
experts
U
ماهر
dextrous
U
ماهر
proficient
U
ماهر
adept
U
ماهر
industrious
U
ماهر
workmanlike
U
ماهر
expert
U
ماهر
lane
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
flunkeys
U
غیر ماهر
craftsmen
U
کارگر ماهر
versant
U
ماهر واستاد
craftsman
U
کارگر ماهر
tactical
U
ماهر ماهرانه
flunkey
U
غیر ماهر
flunkies
U
غیر ماهر
expert gunner
U
توپچی ماهر
scientail
U
ماهر علمی
semiskilled
U
نیمه ماهر
sharpshooter
U
تیرانداز ماهر
shotmaker
U
شوت زن ماهر
articulate
U
ماهر در صحبت
skilled labour
U
کارگر ماهر
skilled worker
U
کارگر ماهر
articulates
U
ماهر در صحبت
articulating
U
ماهر در صحبت
light foot
U
ماهر تردست
flunkys
U
غیر ماهر
flunky
U
غیر ماهر
semi skilled
U
نیمه ماهر
marksman
U
تیرانداز ماهر
natty
U
پاکیزه ماهر
master
U
ماهر شدن
qualify
U
ماهر شدن
qualifies
U
ماهر شدن
jimmy
U
ماهر دیلم
jimmies
U
ماهر دیلم
slickest
U
ماهر صاف
understandings
U
مطلع ماهر
understanding
U
مطلع ماهر
slick
U
ماهر صاف
mastered
U
ماهر شدن
nattiest
U
پاکیزه ماهر
cunning
U
ماهر زیرکی
nattier
U
پاکیزه ماهر
marksmen
U
تیرانداز ماهر
greatest
U
متعدد ماهر
great-
U
متعدد ماهر
great
U
متعدد ماهر
tactically
U
ماهر ماهرانه
masters
U
ماهر شدن
skilled
U
ماهر و باتجربه
journeyman
U
کارگر ماهر
journeymen
U
کارگر ماهر
semi skilled worker
U
کارگر نیمه ماهر
skillful weaver
U
بافنده ماهر و خبره
shots
U
تیراندازی تیرانداز ماهر
shot
U
تیراندازی تیرانداز ماهر
navvy
U
کارگر غیر ماهر
sniper
U
تیرانداز ماهر تفنگ
aces
U
خلبان ماهر و متهور
building craftsman
U
کارگر ماهر ساختمانی
figure skater
U
اسکیت باز ماهر
navvies
U
کارگر غیر ماهر
mastered
U
ماهر شدن در چیزی
unskilled worker
U
کارگر غیر ماهر
ace
U
خلبان ماهر و متهور
qualified
U
صلاحیت دار ماهر
snipers
U
تیرانداز ماهر تفنگ
reinsman
U
سوار کار ماهر
masters
U
ماهر شدن در چیزی
master
U
ماهر شدن در چیزی
marksman
U
تیرانداز ماهر
[ارتش و ورزش]
toxophilite
U
تیرانداز ماهر با تیر و کمان
gift of the gab
<idiom>
U
درصحبت کردن ماهر بودن
streetwise
U
ماهر در برخورد با مشکلات و خشونتهای شهری
stickhandler
U
شخص ماهر در استفاده ازچوب هاکی
digger
U
پاسور ماهر درپاس نزدیک زمین
cradler
U
بازیگر ماهر در حفظ گوی لاکراس
unskilled labor
U
نیروی کارغیر ماهر غیر متخصص
orion
U
منظومه جبار یا النسق شکارچی ماهر
mudder
U
اسب ماهر در مسیر خیس وگلی
digger
U
بازیگر ماهر و سمج درگرفتن گوی از گوشها
roughrider
U
سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
punter
U
دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
demolition derby
U
مسابقه رانندگان ماهر درزدن اتومبیلهای کهنه به یکدیگر
punters
U
دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
bunter
U
توپزن ماهر در ضربه بدون تاب دادن چوب بیس بال
Grand Prix
U
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
duress
U
در CL نیزمانند حقوق ماهر عمل یاتاسیس حقوقی ناشی از اکراه باطل است
Grands Prix
U
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
penalty kicker
U
بازیگر ماهر که هنگام کم شدن تعداد افراد تیم نقش مهمی در دفاع دارد
wheel sucker
U
دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
sniper scope
U
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
dogger
U
اسکی باز ماهر در هات داگ اسکی
marks man
U
تیرانداز درجه 3 تفنگ تیرانداز نیمه ماهر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com