Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
deadman's float
U
شناور بودن با دستهای باز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
float
U
شناور شدن شناور بودن
floats
U
شناور شدن شناور بودن
floated
U
شناور شدن شناور بودن
someone's hands are tied
<idiom>
U
دستهای کسی بسته بودن
[اصطلاح مجازی]
floats
U
شناور بودن
float
U
شناور بودن
floated
U
شناور بودن
hovers
U
پلکیدن شناور واویزان بودن
hover
U
پلکیدن شناور واویزان بودن
hovered
U
پلکیدن شناور واویزان بودن
floats
U
شناور ساختن در هوا معلق بودن
float
U
شناور ساختن در هوا معلق بودن
floated
U
شناور ساختن در هوا معلق بودن
floating base
U
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
icebergs
U
کوه یخ شناور توده یخ شناور
iceberg
U
کوه یخ شناور توده یخ شناور
gulls
U
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gull
U
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
claque
U
دستهای که
processionary
U
دستهای
batches
U
دستهای
fascicular
U
دستهای
bunchy
U
دستهای
batch
U
دستهای
fascicled
U
دستهای
party line
U
خط دستهای
party lines
U
خط دستهای
denominational
U
دستهای
congregational
U
دستهای
batch compiler
U
همگردان دستهای
group flashing light
U
چشمک زن دستهای
productions
U
تولید دستهای
batch mode
U
باب دستهای
production
U
تولید دستهای
pentadelphous
U
پنج دستهای
multiple contact
U
کنتاکت دستهای
batch processing
U
پردازش دستهای
block copolymer
U
همبسپار دستهای
batch file
U
فایل دستهای
gregarious
U
اجتماعی دستهای
poppyhead
U
گل اذین دستهای
gallowglass
U
دستهای سرباز مزدور
asterism
U
برج دستهای از ستارگان
wash your hands
U
دستهای خود را بشویید
splitting
U
چند دستهای شدن
dinosaurs
U
دستهای ازسوسماران دوره تریاسیک
vespiary
U
اجتماع زنبوران دستهای زنبور
squadron
U
دستهای از مردم گروه هواپیما
prone float
U
روی شکم با دستهای کشیده
processionist
U
کسیکه با دستهای راه میافتد
feverweed
U
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
squadrons
U
دستهای از مردم گروه هواپیما
wide arm handstand
U
بالانس ژاپنی با دستهای فاصله دار
batches
U
سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
deme
U
دستهای از موجودات زنده مرتبط با یکدیگر
batch
U
سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
fascicle
U
دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
bursts
U
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
burst
U
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
hard handed
U
دارای دستهای پینه خورده سخت گیر
chain gang
U
دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
strappado
U
مچ دستهای مجرم را بر پشت او بستن واویختن وی ازطناب
maharaja
U
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
fascicule
U
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
maharajas
U
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
maharajah
U
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
fasciculus
U
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
monoprogramming system
U
سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
hurdy gurdy
U
نوعی الت موسیقی که باگرداندن دستهای کار میکند
chains
U
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
batch
U
فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
queued
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
forlorn hope
U
دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
queue
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
passionist
U
عضو دستهای از نصارا که پیوسته مصیبت حضرت مسیح رابایدیاداورشوند
happy family
U
دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
songfest
U
دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
batches
U
فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
queues
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queueing
U
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
windrow
U
دستهای علف که برای خشک کردن جمع شده است
chain
U
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
rje
U
سیم پردازش دستهای که دستورات ازترمینال راه دور به کامپیوترارسال می شوند
stream
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
capitulary
U
عضو دستهای درکلیسا مجموعه دستورهاوایین نامههای اداری وشرعی سرلوحه
streams
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
Jehovah's Witnesses
U
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
job
U
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
jobs
U
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
streamed
U
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
end
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ended
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ends
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
sequential
U
خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
script
U
مجموعه دستوراتی که تابعی را انجام می دهند که توسط یک زبان ماکرو یا دستهای استفاده میشود
AUTOEXEC.BAT
U
فایل دستهای که شامل دستوراتی است که وقتی کامپیوتر شروع به کار میکند اجرا می شوند
log
U
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
logs
U
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
autoexec bat
U
در DOS یک فایل دستهای است که هنگام روشن شدن کامپیوتر یا شروع مجدد کاردستگاه فعال میشود
floating bridge
U
پل شناور
floating fundation
U
پی شناور
float bridge
U
پل شناور
floats
U
شناور
drift ice
U
یخ شناور
flying bridge
U
پل شناور
bouyant foundation
U
پی شناور
pack ice
U
یخ شناور
afloat
U
شناور
ballcock
U
شناور
free swimming
U
شناور
floaty
U
شناور
floated
U
شناور
vessel
U
شناور
ballcocks
U
شناور
vessels
U
شناور
buoyant
U
شناور
floating
U
شناور
on the float
U
شناور
nectonic
U
شناور
above water
<adj.>
U
شناور
pontoons
U
پل شناور
pontoon
U
پل شناور
float
U
شناور
fluxed electrode
U
الکترود شناور
dipping varnish
U
لاک شناور
floe
U
تخته یخ شناور
lifebuoy
U
گوی شناور
plungers
U
پیستون شناور
drifting mine
U
مین شناور
vessels
U
یگان شناور
plunger
U
پیستون شناور
float guage
U
اشل شناور
lifebuoys
U
گوی شناور
boom
U
دستگاه شناور
boomed
U
دستگاه شناور
floating audress
U
نشانی شناور
floating aquatics
U
ابزیان شناور
floater
U
جسم شناور
float well
U
چاه شناور
booming
U
دستگاه شناور
float valve
U
دریچه شناور
float test
U
ازمون شناور
float into position
U
شناور شدن
booms
U
دستگاه شناور
waft
U
شناور ساختن
wafted
U
شناور ساختن
wafting
U
شناور ساختن
wafts
U
شناور ساختن
immersion heaters
U
اب گرم کن شناور
immersion heater
U
اب گرم کن شناور
dipping enamel
U
لعاب شناور
dipped electrode
U
الکترود شناور
floating charactep
U
دخشه شناور
vessel
U
یگان شناور
barge
U
تراده شناور
barged
U
تراده شناور
barges
U
تراده شناور
bay
U
پل رابط در پل شناور
bayed
U
پل رابط در پل شناور
antisurface
U
ضد ناوهای شناور
baying
U
پل رابط در پل شناور
bays
U
پل رابط در پل شناور
adrift
U
شناور مهارشده
swim
U
شناور شدن
swims
U
شناور شدن
pontoon
U
اسکله شناور
pontoon
U
طراده شناور
pontoons
U
اسکله شناور
pontoons
U
طراده شناور
carburetor float
U
شناور کاربراتور
bouyant foundation
U
پایه شناور
bouyancy pump
U
پمپ شناور
buoying
U
شناور ساختن
immersion thermometer
U
دماسنج شناور
phytoplankton
U
گیاهان شناور
zooplankton
U
جانوران شناور
ice field
U
یخزار یخ شناور
buoyed
U
رهنمای شناور
life bouy
U
رهنمای شناور
buoy
U
راهنمای شناور در اب
buoy
U
شناور ساختن
buoy
U
جسم شناور
buoy
U
رهنمای شناور
iceberg
U
توده یخ شناور
icebergs
U
توده یخ شناور
nekton
U
جانور شناور
oil slick
U
نفت شناور
buoyed
U
جسم شناور
floats
U
شناور شدن
buoying
U
جسم شناور
buoying
U
راهنمای شناور در اب
buoying
U
رهنمای شناور
buoys
U
رهنمای شناور
buoys
U
جسم شناور
buoyed
U
راهنمای شناور در اب
buoys
U
شناور ساختن
float
U
شناور شدن
buoyed
U
شناور ساختن
buoys
U
راهنمای شناور در اب
pontoon bridge
U
پل شناور قایقی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com