English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
backsword U شمشیر یک لبهء برنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
covered U گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
double U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
spit U شمشیر
swordsman U شمشیر زن
sword U شمشیر
swords U شمشیر
bolo U شمشیر
bilboa U شمشیر
bilbo U شمشیر
spits U شمشیر
spurtle U شمشیر
blade U شمشیر
cutters U برنده
foretooth U برنده
high proof U برنده
winnings U برنده
deferent U برنده
incisor tooth U برنده
incisory U برنده
winner U برنده
winning U برنده
cutter U برنده
winners U برنده
vehicles U برنده
vehicle U برنده
heuristic U پی برنده
mutilator U برنده
trenchant U برنده
discoverer U پی برنده
scissile U برنده
discoverers U پی برنده
portative U برنده
conductive U برنده
incisive U برنده
cutting U برنده
fences U شمشیر بازی
fence U شمشیر بازی
rapier U شمشیر دودم
tucker U شمشیر ساز
sword cutter U شمشیر ساز
rapiers U شمشیر دودم
sword cut U زخم شمشیر
sabre cut U زخم شمشیر
handles U قبضه شمشیر
blade U تیغه شمشیر
swordlike U شمشیر مانند
swordsmanship U شمشیر بازی
to carry sword U شمشیر جستن
swordplay U فن شمشیر بازی
handle U قبضه شمشیر
sword knot U شرابه شمشیر
swordsman U شمشیر باز
sword dance U رقص شمشیر
sword fish U شمشیر ماهی
pommels U قبه شمشیر
scabbard U غلاف شمشیر
foibles U تیغه شمشیر
hilts U دسته شمشیر
hilt U دسته شمشیر
fencer U شمشیر باز
claymore U شمشیر دودمه
steels U شمشیر پولادی
steeling U شمشیر پولادی
steeled U شمشیر پولادی
steel U شمشیر پولادی
swordfishes U شمشیر ماهی.
swordfish U شمشیر ماهی.
pommel U قبه شمشیر
baldric U بند شمشیر
scabbards U غلاف شمشیر
at the point of the sword U بدم شمشیر
foible U تیغه شمشیر
gladiate U شمشیر مانند
daito U شمشیر بزرگ
foilsman U شمشیر باز
With a stork of the sword. U با ضرب شمشیر
outpoint U برنده با امتیاز
matrolinous U بارث برنده
raider U یورش برنده
incisively U بطور برنده
persi U برنده سر دیو
medalist U برنده مدال
lacerative U برنده یا درنده
cutting head U نوک برنده
impellor U پیش برنده
impeller U پیش برنده
raiders U یورش برنده
deferent U بیرون برنده
achiever U از پیش برنده
gonfalonier U برنده پرچم
annihilator U از بین برنده
gestatorial U برنده پاپ
propelling U پیش برنده
winners U برنده بازی
boosters U بالا برنده
winner U برنده بازی
highest bidder U برنده مزایده
edged tool U الت برنده
edge tool U الت برنده
dissolvent U حل کننده برنده
booster U بالا برنده
perseus U برنده سر دیو
utilizer U بکار برنده
contender U برنده احتمالی
contenders U برنده احتمالی
uplifter U بالا برنده
decisions U برنده با امتیاز
wearing U تحلیل برنده
heiresses U ارث برنده زن
dark horse U برنده غیرمترقبه
winner of a match U برنده مسابقه
winning move U حرکت برنده
winning position U پوزیسیون برنده
uptake U بالا برنده
promoters U پیش برنده
heiress U ارث برنده زن
shoo-in <idiom> U برنده مطلق
medalists U برنده مدال
medallist U برنده مدال
medallists U برنده مدال
dark horses U برنده غیرمترقبه
user U بکار برنده
resolutive U تحلیل برنده
victors U برنده مسابقه
propulsive U جلو برنده
users U بکار برنده
prizewinner U برنده جایزه
victor U برنده مسابقه
decision U برنده با امتیاز
prizer U برنده جایزه
promoter U پیش برنده
promotor U پیش برنده
curtle ax U شمشیر کوتاه وسنگین
falchion U شمشیر کوتاه و پهن
action on the blade U تماس با شمشیر حریف
curtal ax U شمشیر کوتاه وسنگین
scimitar U شمشیر هلالی شکل
stoccado U پرتاب با ضربه شمشیر
in line U شمشیر در وضع حمله
fence U شمشیر بازی کردن
academic assault شمشیر بازی نمایشی
point d'arret U نوک چنگالی شمشیر
stoccata U پرتاب با ضربه شمشیر
toledo U شمشیر ابدارمصنوع تولدو
sword play U مهارت در بکارگیری شمشیر
fences U شمشیر بازی کردن
nonwinner U هرگز برنده نشده
Nobel Prize winner U برنده جایزه نوبل
myrmecophilous U بهره برنده ازمورچه
emasculatory U برنده نیروی مردی
carry the day <idiom> U برنده یا موفق شدن
walk all over someone <idiom> U براحتی برنده شدن
winterer U بسر برنده زمستان
won ending U اخر بازی برنده
limivorous U فرو برنده گل ولای
file cutter U قسمت برنده سوهان
raise the hand U بالابردن دست برنده
emulous U رشک برنده طالب
Nobel laureate U برنده جایزه نوبل
jackpot U برنده تمام پولها
emasculative U برنده نیروی مردی
benefitical U منتفع فایده برنده
chung seung U برنده هوگوابی تکواندو
painstakingly U ساعی رنج برنده
painstaking U ساعی رنج برنده
liquidator U برچیننده از بین برنده
liquidators U برچیننده از بین برنده
bearing capacity U قدرت برنده باربرد
cutler U فروشنده الات برنده
decision U برنده کشتی با امتیاز
decisions U برنده کشتی با امتیاز
benefic U فایده برنده نیکوکار
jackpots U برنده تمام پولها
foible U نیمی از شمشیر از وسط تانوک
partisan U شمشیر پهن ودسته بلند
weaknesses U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weakest U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
partizan U شمشیر پهن ودسته بلند
foibles U نیمی از شمشیر از وسط تانوک
weaker U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
partisans U شمشیر پهن ودسته بلند
weak U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
electric foil U شمشیر فویل با نوک برقدار
engagement U تماس دو تیفه شمشیر درگارد
sword dance U اجرای رقص در اطراف شمشیر
double hi U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
The pen is mightier than the sword. <proverb> U قلم قدرتمندتر از شمشیر است .
engagements U تماس دو تیفه شمشیر درگارد
counter parry U دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
circular parry U دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
sabre cut U زخم شوشکه ضربه شمشیر
foin U فرو بردن شمشیر یا نیزه
double touch U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
sharp tongued U بکار برنده سخنان زننده
To win on points. U با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
novillero U گاوبازی که هنوز برنده نشده
to scramble a victory U بزحمت برنده [پیروز] شدن
scissors U چیز برنده قطع کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com