Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
academic assault
شمشیر بازی نمایشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
figure skating
U
یخ بازی نمایشی
showboat
U
نمایشی بازی کردن
exhibition game
U
بازی نمایشی به نفع خیریه
swordplay
U
فن شمشیر بازی
fences
U
شمشیر بازی
fence
U
شمشیر بازی
swordsmanship
U
شمشیر بازی
fence
U
شمشیر بازی کردن
fences
U
شمشیر بازی کردن
director
U
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
directors
U
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
covered
U
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
doubled
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
shinny
U
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
flashiest
U
نمایشی
scenic
U
نمایشی
epideictic
U
نمایشی
expository
U
نمایشی
exhibitive
U
نمایشی
flashier
U
نمایشی
dramatically
U
نمایشی
showdown
U
نمایشی
dramatic
U
نمایشی
showdowns
U
نمایشی
flashy
U
نمایشی
display architecture
U
معماری نمایشی
expositive
U
نمایشی نمایشگاهی
hot dogging
U
عملیات نمایشی
ideogramic
U
نمایشی تجسمی
demonstration effect
U
اثر نمایشی
performing arts
U
هنرهای نمایشی
ideogrammic
U
نمایشی تجسمی
stagy
U
نمایشی صحنهای
representative arts
U
فنون نمایشی
false arch
U
قوس نمایشی
demo
U
نمونه نمایشی
traversed
U
حرکت نمایشی اسب
amphibious demonstration
U
عملیات نمایشی اب خاکی
the drama
U
تصنیف داستانهای نمایشی
demonstrability
U
نمایشی نمایش دادنی
mock up
U
نمونه نمایشی کالا
display menu
U
فهرست انتخاب نمایشی
traverse
U
حرکت نمایشی اسب
amphibious demonstration
U
عملیات اب خاکی نمایشی
traverses
U
حرکت نمایشی اسب
performing
U
وابسته به هنرهای نمایشی
traversing
U
حرکت نمایشی اسب
harlequinade
U
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship
U
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat
U
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay
U
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
international demonstration effect
U
اثر نمایشی بین المللی
problem plav
U
نمایشی که موضوع ان مسئلهای باشد
to put over a play
U
موافق بدادن نمایشی شدن
game
U
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kiss in the ring
U
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight
U
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib
U
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick
U
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
shinney
U
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
indiental music
U
ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
dramaturge
U
نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
monopolylogue
U
نمایشی که در ان یک تن عهده دارچند بخش است
inning
U
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
showdowns
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
variety
U
نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
showdown
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
varieties
U
نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
charlatanic
U
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade
U
نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game
U
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
colour
U
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
colours
U
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
tragi comedy
U
نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
spurtle
U
شمشیر
spit
U
شمشیر
spits
U
شمشیر
blade
U
شمشیر
swords
U
شمشیر
sword
U
شمشیر
bolo
U
شمشیر
bilbo
U
شمشیر
swordsman
U
شمشیر زن
bilboa
U
شمشیر
mosaic
U
حرف نمایشی در سیستمهای ویدیویی که از نقاط کوچک تشکیل شده است
It was an enjoyable performance, if less than ideal.
U
این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
thin window display
U
نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
colours
U
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
colour
U
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
foible
U
تیغه شمشیر
scabbard
U
غلاف شمشیر
fencer
U
شمشیر باز
swordlike
U
شمشیر مانند
steels
U
شمشیر پولادی
steeling
U
شمشیر پولادی
steeled
U
شمشیر پولادی
steel
U
شمشیر پولادی
sword knot
U
شرابه شمشیر
rapiers
U
شمشیر دودم
sword fish
U
شمشیر ماهی
foilsman
U
شمشیر باز
sword dance
U
رقص شمشیر
sword cut
U
زخم شمشیر
handles
U
قبضه شمشیر
swordsman
U
شمشیر باز
scabbards
U
غلاف شمشیر
claymore
U
شمشیر دودمه
foibles
U
تیغه شمشیر
pommel
U
قبه شمشیر
pommels
U
قبه شمشیر
hilts
U
دسته شمشیر
daito
U
شمشیر بزرگ
hilt
U
دسته شمشیر
sabre cut
U
زخم شمشیر
to carry sword
U
شمشیر جستن
baldric
U
بند شمشیر
at the point of the sword
U
بدم شمشیر
tucker
U
شمشیر ساز
blade
U
تیغه شمشیر
handle
U
قبضه شمشیر
gladiate
U
شمشیر مانند
swordfish
U
شمشیر ماهی.
swordfishes
U
شمشیر ماهی.
With a stork of the sword.
U
با ضرب شمشیر
sword cutter
U
شمشیر ساز
rapier
U
شمشیر دودم
Bureaucracy . Red tape .
U
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
curtle ax
U
شمشیر کوتاه وسنگین
sword play
U
مهارت در بکارگیری شمشیر
stoccado
U
پرتاب با ضربه شمشیر
curtal ax
U
شمشیر کوتاه وسنگین
toledo
U
شمشیر ابدارمصنوع تولدو
falchion
U
شمشیر کوتاه و پهن
scimitar
U
شمشیر هلالی شکل
action on the blade
U
تماس با شمشیر حریف
point d'arret
U
نوک چنگالی شمشیر
in line
U
شمشیر در وضع حمله
backsword
U
شمشیر یک لبهء برنده
stoccata
U
پرتاب با ضربه شمشیر
dramatic monologue
U
نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
double hi
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double touch
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
electric foil
U
شمشیر فویل با نوک برقدار
sabre cut
U
زخم شوشکه ضربه شمشیر
weakest
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weaknesses
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
foibles
U
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
partisan
U
شمشیر پهن ودسته بلند
partisans
U
شمشیر پهن ودسته بلند
sword dance
U
اجرای رقص در اطراف شمشیر
engagements
U
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
The pen is mightier than the sword.
<proverb>
U
قلم قدرتمندتر از شمشیر است .
foin
U
فرو بردن شمشیر یا نیزه
counter parry
U
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
circular parry
U
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
partizan
U
شمشیر پهن ودسته بلند
weaker
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
engagement
U
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
foible
U
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
weak
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
sabre
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
compound parry
U
دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
manipulators
U
گرفتن شمشیر با شست وانگشت ابهام
bind
U
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
sabers
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
handles
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
croise
U
عبور تیغه شمشیر به شکل خاص
fortes
U
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
guard
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guarding
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guards
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
handle
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
To behead ( decapitate ) someone .
U
کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
saber
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
binds
U
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
change of engagement
U
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
sabres
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
line of engagement
U
ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
acinaces
U
شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
forte
U
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
scimitar
U
شمشیر کارد دسته دراز ونوک برگشته
touches
U
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
touch
U
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
opposition
U
حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
tuck
U
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
barong
U
یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
pommels
U
قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
tucks
U
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tucking
U
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
pommel
U
قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
ceding parry
U
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
counter disengagement
U
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
dubbed
U
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dub
U
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dubs
U
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
trick ski
U
اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
multiviewports
U
صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com