English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
true north U شمال جغرافیایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
true convergence U سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
northing U عرض شمالی انحراف به سوی شمال شمال شبکه
geographic reference U سیستم مختصات جغرافیایی سیستم شبکه بندی جغرافیایی
true origin U نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
north by cast U میان شمال و شمال شرقی
northwest U شمال غرب شمال غربی
northeast U شمال شرقی شمال شرق
north west U شمال غرب شمال غربی
north-west U شمال غربی در شمال غرب
north north east U میان شمال و شمال خاور
north east U شمال شرق شمال شرقی
north-east U شمال شرقی در شمال شرق
holarctic U وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
geographic U جغرافیایی
land map U نقشه جغرافیایی
latitudes U عرض جغرافیایی
geographic equator U استوای جغرافیایی
geographical latitude U عرض جغرافیایی
geographical longitude U طول جغرافیایی
geographical meridian U خط طول جغرافیایی
geographical mile U میل جغرافیایی
geographical mile U مایل جغرافیایی
geographical poles U قطبهای جغرافیایی
latitude U عرض جغرافیایی
geographic map U نقشه جغرافیایی
longitude U طول جغرافیایی
true convergence U انحراف جغرافیایی
easting U طول جغرافیایی
gazetteer U فرهنگ جغرافیایی
biogeographic U زیست جغرافیایی
true heading U سمت جغرافیایی
geographic coordinates U مختصات جغرافیایی
true bearing U سمت جغرافیایی
longitudes U طول جغرافیایی
placename U نام جغرافیایی
cartogram U نقشه اماری جغرافیایی
colatitude U متمم عرض جغرافیایی
difference in easting U اختلاف طول جغرافیایی
co latitude U متمم عرض جغرافیایی
geocentric latitude U عرض جغرافیایی زمینی
geographical meridian U نصف النهار جغرافیایی
Longitude and latitude. U طول وعرض جغرافیایی
parrallels of latitude U مدارات عرض جغرافیایی
military area U حوزه جغرافیایی نظامی
latitudinarian U وابسته بعرض جغرافیایی
latitudinal U وابسته بعرض جغرافیایی
grids U شبکه بندی جغرافیایی
longitudinal U وابسته بطول جغرافیایی
georef grid U مختصات جغرافیایی جهانی
true course U سمت مسیر جغرافیایی
grid U شبکه بندی جغرافیایی
locality U محل مخصوص مکان جغرافیایی
topology U مکان شناسی وضعیت جغرافیایی
true azimuth U سمت حقیقی گرای جغرافیایی
localities U محل مخصوص مکان جغرافیایی
zonation U طرز پخش و انتشارموجودات در مناطق جغرافیایی
boundary disclaimer U نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
isobar U خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
aba U مقیاس اندازه گیری عرض جغرافیایی
true course U سمت حرکت جغرافیایی ناو یاهواپیما
isobare U خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
chorographic U وابسته بنقشه برداری جغرافیایی از ناحیهای
isobars U خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
chorography U نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
time zone U منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zones U منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
geocoding U روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
variations U زاویه افقی بین امتدادمغناطیسی محل و نصف النهارهای جغرافیایی
variation U زاویه افقی بین امتدادمغناطیسی محل و نصف النهارهای جغرافیایی
model geometric U یک قسمت یا یک ناحیه جغرافیایی که روی یک سیستم گرافیکی کامپیوترطراحی و در یک پایگاه ذخیره شده است
north <adj.> U شمال
north U در شمال
northerly U شمال
north U شمال
routing indicator U گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
geopolitic U علمی که روابط بین موقعیت جغرافیایی سرزمینها را باپیدایش و نابودی قدرتهای بزرگ و امپراطوریها مطالعه میکند
northeastward U شمال شرقی
north U باد شمال
northeast U شمال خاوری
north U روبه شمال
north-westerly U شمال غربی
north wind U باد شمال
north west U شمال باختر
northerner U اهل شمال
north east U در شمال خاور
northerners U اهل شمال
north east U شمال خاور
northbound U عازم شمال
northwardly U سوی شمال
northwest U شمال باختری
Libya U شمال افریقا
north-eastern U از شمال خاوری
north-westerly U در شمال باختر
north-eastern U رو به شمال شرق
arctic U قطب شمال
NW U شمال غربی
North Pole U قطب شمال
north westerly U در شمال باختر
the north pole U قطب شمال
north westerly U شمال غربی
north-easterly U شمال شرقی
northerly U به سمت شمال
northeastern U شمال شرقی
true north U شمال واقعی
northern U ساکن شمال
ina northerly direction U سوی شمال
arcturus U نگهبان شمال
north easterly U شمال شرقی
true north U شمال حقیقی
north-east U شمال شرق
north-west U شمال غرب
grid north U شمال شبکه
north western U شمال غربی
north-western U شمال غربی
northwestern U شمال غربی
magnetic north U شمال مغناطیسی
epsilon bootis U رایت شمال
compass north U شمال مغناطیسی
compass rose U شمال نما
Nordic U وابسته به شمال اروپا
northward U بسوی شمال شمالا
northwester U باد شمال غربی
northwester U طوفان شمال غربی
northwestwards U بطرف شمال غربی
northeaster U نسیم شمال شرقی
upstater U اهل شمال استان
rubicon U رودی در شمال ایتالیا
north-eastern U به سوی شمال شرق
compass north U شمال قطب نما
northernmost U دورترین محل در شمال
Arctic Circle U مدار قطب شمال
NW U مخفف شمال غرب
smew U مرغابی شمال اروپاواسیا
northwards U بسوی شمال شمالا
northwardly U بطرف شمال شمالی
ina northerly direction U بطرف شمال شمالا
ice foot U دیواره یخ درنواحی شمال
north easter U باد شمال خاور
north light roof U بام شمال نور
norther U بیشتر بطرف شمال
celestial north pole U قطب شمال عالم
northeastward U بطرف شمال شرقی
northeastern U مربوط به شمال شرقی
northeaster U باد شمال خاوری
north wester U باد شمال باختر
Flemish Mannerism U انقلاب شمال اروپا
magnetic north pole U قطب شمال مغناطیسی
barbary U کشوران اسلامی شمال افریقا
piedmont U ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
moors U اهل شمال افریقا مسلمان
narwhale U نهنگ دریایی قطب شمال
moor U اهل شمال افریقا مسلمان
steelhead U ماهی ازاد شمال امریکا
polar U وابسته به قطب شمال وجنوب
euroclidon U بادطوفانی شمال شرقی درمدیترانه
lemmings U موش صحرایی قطب شمال
lemming U موش صحرایی قطب شمال
narwal U نهنگ دریایی قطب شمال
narwhal U نهنگ دریایی قطب شمال
moored U اهل شمال افریقا مسلمان
moorish U وابسته به اهالی شمال افریقا
uptown U واقع در محلات شمال شهر
low dutch U زبان شمال المان و هلندی
arctic U وابسته بقطب شمال سرد
laplander U اهل در شمال اسکاندیناوی زبان لایلاندی
north-eastern U وابسته به شمال شرق ایالات متحده
The aircrafts was flying in a northerly direction. U هواپیما در جهت شمال حرکت می کرد
inkberry U درخت خاص شمال شرق امریکا
declination U مقدار تفاوت بین شمال واقعی و مغناطیسی
fox grape U انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
bald eagle U نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
bald eagles U نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
trouvere U شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
troy U شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
shaman U کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
white crappie U ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
English style U [نوعی سبک قرن بیستم در انگلستان و شمال آمریکا]
gadwall U اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
Expressionism U [جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
new england U نام شش ایالت در شمال خاوراتازونی در امتداداقیانوس اهالی انراگویند
Nahavand U شهر نهاوند [در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
azimuth U نقطه شمال دایره قائمی که از مرکز جسم عبور میکند
gyrocompass U نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
Ditterling U [تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
true track U تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
wimp U آدم دست و پا چلفته [شمال آلمان] [خفت آور ] [اصطلاحات نوجوانان]
jackrabbit U نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
lapland U ناحیه شمال سوئدونروژ وفنلاند وشوروی که محل سکونت اقوام لاپ میباشد
Hispano-Moresque U [سبک معماری ساختمان های شمال آفریقا در صده هشت تا پانزده میلادی]
blue law U قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
blue laws U قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
Indian summers U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summer U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
anthropography U علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
rhaeto romanic U زبان لاتین سوئیس شرقی وایتالیای شمال شرقی
upstate U وابسته به بخش شمالی ایالت شمال ایالت نیویورک
arcturus U نگهبان شمال الفا- گاوران الفا- عوا ارکتوروس
baltic U دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com