Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
clip joint
<idiom>
U
شغل سطح پایینی که پراز کلاهبرداری باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
possitive stagger
U
ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیمای دوباله بطوریکه لبه حمله بال بالایی جلوترازبخش متنافر بال پایینی باشد
constructive fraud
U
منظورعملی است که به اعتبارقانون خاص عنوان کلاهبرداری بافته و از این نظر از کلاهبرداری واقعی وارادی متمایز است
lower deck
U
پل پایینی
lower limit
U
حد پایینی
lower egypt
U
مصر پایینی
underneath
U
زیرین پایینی
foot
U
قسمت پایینی
underside
U
سطح پایینی
undersides
U
سطح پایینی
beneath
U
زیرین پایینی
fraught with
U
پراز
lower flammability limit
U
حد پایینی اشتعال پذیری
waxy
U
پراز موم
to be fraught
[with]
U
پراز ... بودن
gamy
U
پراز شکار
insidious
U
پراز توط ئه
stressful
U
پراز پریشانی
erroneous
U
پراز غلط
venose
U
پراز رگ و ورید
spinous
U
پراز خار
stubby
U
پراز کنده درخت
the streets are very muddy
U
خیابانها پراز گل است
maggoty
U
پراز کرم حشره
stomachy
U
پراز باد غرور
rubbishing
U
پراز اشغال یا کثا فت
oil scraper
U
رینگی در پایین یا حاشیه پایینی پیستون
The ball is full of air.
U
توپ پراز باد است
commas over the page
U
صفحه را پراز نشان کاماکرد
tacked
U
گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tack
U
گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacks
U
گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacking
U
گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
reversing layer
U
لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
snagged
U
پراز ته شاخه دارای برامدگیهای ناصاف
deceleron
U
شهپری که بصورت نیمه هی بالایی و پایینی جدا میشود
fuliginous
U
وابسته به بخارات مضر بدن پراز دوده
water bed
U
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
inflating
U
پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflate
U
پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflates
U
پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
bran pie
U
فرف بزرگ پراز سبوس که اسباب بازیهایی درمیان ان پنهان می کنند
scams
U
کلاهبرداری
fraudlous
U
کلاهبرداری
scam
U
کلاهبرداری
defraudation
U
کلاهبرداری
fraud
U
کلاهبرداری
false pretense
U
کلاهبرداری
frauds
U
کلاهبرداری
sharp practice
U
کلاهبرداری
constructive fraud
U
کلاهبرداری اعتباری
scam
U
کلاهبرداری کردن
short-changes
U
کلاهبرداری کردن
short-changing
U
کلاهبرداری کردن
rook
U
کلاهبرداری کردن
rooks
U
کلاهبرداری کردن
short-changed
U
کلاهبرداری کردن
short-change
U
کلاهبرداری کردن
defrauds
U
کلاهبرداری کردن
defrauding
U
کلاهبرداری کردن
defrauded
U
کلاهبرداری کردن
fraud
U
کلاهبرداری کلاهبردار
frauds
U
تقلب کلاهبرداری
frauds
U
کلاهبرداری کلاهبردار
defraud
U
کلاهبرداری کردن
frauds
U
حیله کلاهبرداری
Phishing
U
کلاهبرداری اینترنتی
scams
U
کلاهبرداری کردن
spoof
U
کلاهبرداری مسخره
spoofs
U
کلاهبرداری مسخره
fraud
U
تقلب کلاهبرداری
fraud
U
حیله کلاهبرداری
swindling
U
تدلیس جزائی کلاهبرداری
It was all a fraud ( gimmeck ) .
U
تمامش کلاهبرداری بود
guilty of fraud
U
محکوم به علت کلاهبرداری
To swindle someoue . To take someone for a ride.
U
سر کسی کلاه گذاشتن ( کلاهبرداری )
gimmickry
U
استفاده از وسایل اغفال و کلاهبرداری
confidence tricks
U
کلاهبرداری از راه جلب اعتماد
confidence trick
U
کلاهبرداری از راه جلب اعتماد
swindled
U
کلاه گذاشتن یابرداشتن کلاهبرداری کردن
swindle
U
کلاه گذاشتن یابرداشتن کلاهبرداری کردن
swindles
U
کلاه گذاشتن یابرداشتن کلاهبرداری کردن
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
imposters
U
کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
impostors
U
کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
impostor
U
کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
negative stagger
U
ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیماهی دوباله بطوریکه لبه حمله بال پایینی جلوتراز بخش متنافر بال بالایی قرارگیرد
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
trapdoor
U
روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری
trapdoors
U
روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
variable area wing
U
بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
charge
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
statute of fraud
U
قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
shaggy ugs
U
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denial
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
gini coefficient
U
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
at the owner's risk
U
باشد
some one or other
U
هر کس باشد
any old thing
U
هر چه باشد
admissibleness
U
باشد
Benedictine
U
باشد
Benedictines
U
باشد
reflexively
U
باشد
admissibly
U
باشد
incomplete flower
U
کم باشد
custom's declaration
U
باشد
let it be
U
بگذارید باشد
whencesoever
U
از هرجا که باشد
if he be
U
اگر او باشد
coute que coute
U
بهربهاکه باشد
over crowding
U
بیشتر باشد
keep your peck up
U
دل داشته باشد
stet
U
بگذارید باشد
hydroxide
U
داشته باشد
if any
U
اگر باشد
quantum sufficit
U
چندان که بس باشد
let it remain as it is
U
بگذارید باشد
be it so
U
چنین باشد
beit so
U
چنین باشد
whoso
U
هر شخصی که باشد
worksheet
U
ی داشته باشد
at most
U
خیلی باشد
whosoever
U
هر شخصی که باشد
library edition
U
چاپی که درخودکتابخانه باشد
layers
U
ل تصحیح خطا باشد
strays
U
که متوقف نشده باشد
i beam or i beam
U
تیری که به شکل ) باشد
steady as you go
U
راه ثابت باشد
pitfully
U
چنانکه سزاوارنکوهش باشد
i girder
U
تیری که بشکل ) باشد
May his soull live in peace.
U
روحش شاد باشد
shepherdess
U
شبان کلیسا که زن باشد
straying
U
که متوقف نشده باشد
rain or shine
چه باران باشد چه آفتاب
inoffensively
U
بی انکه زننده باشد
he wished to be private
U
می خواست در خلوت باشد
he must have gone
U
باید رفته باشد
stray
U
که متوقف نشده باشد
inviolably
U
چنانکه سزاوارحرمت باشد
riparian
U
حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
HTTPD
U
تصدیق و جستجو باشد
brilliantly
U
چنانکه برجسته باشد
pterygium
U
گلبرگی که مانندبال باشد
shell back
U
دریانوردی که از خط استواگذشته باشد
flocculence
U
یا دسته پشم باشد
kentish fire
U
که نشانه نفاق ..باشد
layer
U
ل تصحیح خطا باشد
shepherdesses
U
شبان کلیسا که زن باشد
You neednt worry . Dont bother your head.
U
خیالت راحت باشد
Mark my words . Remember what I told you .
U
یادت باشد چه گفتم
if any
U
اگر داشته باشد
caryatid
U
ستونی که مجسمه زن باشد
theonomy
U
کشوری که خداپادشاه ان باشد
how difficult soever it may be
U
هر قدر سخت باشد
by all means
U
بهر قیمت که باشد
out of range
U
که خارج از حد سیستم باشد
if i find an opportunity
U
اگر مجالی باشد
if necessary
U
اگر لازم باشد
as the case may be
U
تاچه مورد باشد
if need be
U
اگر لازم باشد
at all events
U
بهر وسیله که باشد
at any price
U
بهر قسمت که باشد
at f.
U
منتهی خیلی باشد
Mind the step!
U
حواست به پله باشد!
Keep your mind on your work.
U
حواست بکارت باشد
He is not dead by any chance , is he ?
U
نکند مرده باشد ؟
well and good
U
باشد چه ضرر دارد
perhaps so
U
شاید چنین باشد
medially
U
چنانکه درمیان باشد
meetly
U
چنانکه در خور باشد
that depends
U
تا چه شرایطی درکار باشد
culpably
U
چنانکه سزاوارسرزنش باشد
cushions
U
وسیلهای که شبیه تشک باشد
sympathetics
U
سلسله پیهای نباتی باشد
i shoudel hardly think so
U
گمان نمیکنم اینطور باشد
razor edge
U
پشته کوه که تیز باشد
telamon
U
ستونی که مجسمه مرد باشد
st.g's cross
U
چلیپایی که ازدوخطقرمزدرست شده باشد
rationabile stoverium
U
نفقهای که میزان ان منطقی باشد
trigraph
U
سه حرفی که مجموعانمایشگر یک صوت باشد
sites
U
محلی که پایه چیزی باشد
sited
U
محلی که پایه چیزی باشد
site
U
محلی که پایه چیزی باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com