Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
an incident ray
U
شعاع ساقط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
actinoid
U
دارای شعاع مانند شعاع
he forefeited his right
U
حق او ساقط شد
lapsed
U
ساقط
miscarried
U
جنین ساقط
lapse vi
U
ساقط شدن
lapsed ppa
U
ساقط شده
casuing to lapse
U
ساقط کننده
lapsible
U
ساقط شدنی
an incident ray
U
پرتو ساقط
abortive foatus
U
جنین ساقط
downstream radius of crest
U
شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
point of no return
U
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
it is no longer valid
U
از درجه اعتبار ساقط است
void
U
از درجه اعتبار ساقط کردن
tolled
U
حق عبور یا حق ارتفاق ساقط شده در اثر مرور زمان
lapsing
U
سلب سلب یا ساقط یا زایل شدن
lapses
U
سلب سلب یا ساقط یا زایل شدن
lapsable
U
سلب شدنی ساقط شدنی برگشتنی
lapse
U
سلب سلب یا ساقط یا زایل شدن
ray
U
شعاع
radius of curvature
U
شعاع خم
radius
U
شعاع
rayless
U
بی شعاع
beam
U
شعاع
beams
U
شعاع
main beam
U
شعاع اصلی
ionic ray
U
شعاع یونی
image ray
U
شعاع تصویر
radial of a well
U
شعاع یک چاه
nuclear radius
U
شعاع هسته
radius of gyration
U
شعاع چرخش
mean radius
U
شعاع میانه
gyoradius
U
شعاع چرخش
light ray
U
شعاع نور
light beam
U
شعاع نور
hydraulic radius
U
شعاع هیدرولیک
ionic radius
U
شعاع یونی
radially
U
شعاع وار
radius of influence
U
شعاع تاثیر
radius of intrados
U
شعاع درونسو
radius vector
U
شعاع حامل
schwarzschild radius
U
شعاع شوارتزشیلد
semidiameter
U
شعاع دایره
stellate
U
شعاع دار
triradiate
U
دارای سه شعاع
radius of giration
U
شعاع ژیراسیون
radius of giration
U
شعاع چرخش
radius of extrados
U
شعاع برونسو
radiometer
U
شعاع سنج
radius gage
U
شابلون شعاع
radius of a well
U
شعاع یک چاه
radius of action
U
شعاع عمل
radius of action
U
شعاع اثر
radius of curvatupe
U
شعاع انحناء
radius of curvature
U
شعاع انحناء
radius of curvature
U
شعاع خمیدگی
within a radius of .kilometre
U
تا شعاع 6 کیلومتر
effective radius
U
شعاع موثر
covalent radius
U
شعاع کووالانسی
corner radius
U
شعاع کنج
casualty radius
U
شعاع تلفات
radius
U
شعاع دایره
average radius
U
شعاع میانگاه
radius
U
شعاع عملیات
bohr radius
U
شعاع بور
atomic radius
U
شعاع اتم
atomic radius
U
شعاع اتمی
short swing
U
پیچهای با شعاع کم
average radius
U
شعاع میانه
electron beam
U
شعاع الکترون
short range
U
با شعاع عمل کم
short-range
U
با شعاع عمل کم
radiates
U
شعاع افکندن
radiate
U
شعاع افکندن
radiated
U
شعاع افکندن
radiating
U
شعاع افکندن
light beam recorder
U
ثبات شعاع نور
radius of convergence
U
شعاع همگرایی
[ریاضی]
searchlight sonar
U
سونار شعاع باریک
radiant
U
شعاع گستر درخشان
pencilled
U
پرتوی شعاع دار
sea room
U
شعاع مانور دریایی
effective radius of a well
U
شعاع موثر چاه
double beam
U
شعاع مضاعف نور
intermediate range
U
با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط
destruction radius
U
شعاع تخریب مین
damage radius
U
شعاع منطقه خسارت
damage radius
U
شعاع خطر مین
wood ray
U
شعاع اوندی چوبی
very long
U
شعاع عمل زیاد
very short
U
شعاع عمل خیلی کم
van der waals radius
U
شعاع وان در والس
light ray bending
U
انحراف شعاع نور
medium range
U
با شعاع عمل متوسط
casualty radius
U
شعاع تولید تلفات
long distance
U
با شعاع عمل زیاد طولانی
sea room
U
شعاع عمل دریایی ازاد
long-distance
U
با شعاع عمل زیاد طولانی
pi
U
نسبت پیرامون به شعاع دایره
pencil beam
U
شعاع نور بسیار باریک
visibility range
U
شعاع عمل دیدبانی یا دید
cruising range
U
شعاع عمل هواپیما یا کشتی
his right of ownership lapsed
U
حق مالکیت از او سلب شد حق مالکیت او ساقط شد
lapsible a
U
ساقط شدنی باطل شدنی
vector
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
supporting range
U
شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
vectors
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vectorial
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
spherical coordinate system
[with constant radius]
U
دستگاه مختصات کروی
[با شعاع ثابت]
isodose
U
دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
angle of incidence
U
زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
intruders
U
هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
intruder
U
هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
ranged
U
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranges
U
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
range
U
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
bend allowance
U
فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
glideslope
U
شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
ogive
U
شکل حاصل از منحنی مدارسیارهای که شعاع ان به تدریج زیاد شده تا سرانجام به خط راست تبدیل میگردد
radius of integration
U
شعاع ترکیب عمل جنگ افزارهای معمولی با جنگ افزار اتمی
beams
U
عرض ستون نور نورافکن شعاع نور
beam
U
عرض ستون نور نورافکن شعاع نور
minimum range
U
حداقل شعاع عمل دستگاه یا برد حداقل
hydraulic radius
U
شعاع ابی که برابر است باسطح خیس شده به محیط خیس شده
court style
U
سبک کورت
[دوره جدیدتری از سبک گوتیک شعاع ساز و گوتیک در فرانسه]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com