English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
polydactyl U شش انگشتی یابیشتر
polydactyle U شش انگشتی یابیشتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intersubjective U قابل شمول بدو فاعل یابیشتر
up U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
upped U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
upping U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
poker pocket billiards U بیلیارد کیسهای دونفره یابیشتر با گوی اصلی و 61گوی شماره دار
pressure cabin U بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
finger parted U انگشتی
digitated U انگشتی
finger board U جا انگشتی
key جا انگشتی
wrist pin U انگشتی
monodactylous U یک انگشتی
three f. U سه انگشتی
digital U انگشتی
knucle pin U انگشتی
tridactylous U سه انگشتی
piston pin U انگشتی
phalangeal U بند انگشتی
pentadactyl U پنج انگشتی
manual alphabet U الفبای انگشتی
polydactyle U چند انگشتی
rule of thumb U حساب سر انگشتی
rule of thumb U قاعده سر انگشتی
A rough (crude)estimate. U حساب سر انگشتی
syndactylism U چسبیده انگشتی
tridactyl U سه انگشتی سه وتدی
polydactylism U بیش انگشتی
interdigital U بین انگشتی
digitate U پنجهای انگشتی
dactylology U زبان انگشتی
cold finger condenser U چگالنده انگشتی
clavier U ردیف جا انگشتی
breaker arm U انگشتی دلکو
brachydactyly U کوتاه انگشتی
axle box U انگشتی محور
toeholds U گیره انگشتی
toehold U گیره انگشتی
finger painting U نقاشی انگشتی
distributor finger U انگشتی دلکو
end mill U فرز انگشتی
finger alphabet U الفبای انگشتی
finger joint U اتصال انگشتی
foot rule correlation U همبستگی سر انگشتی
finger spelling U املاء انگشتی
finger maze U ماز انگشتی
polydactyl U چند انگشتی پر انگشت
key bugle U شیپورجا انگشتی دار
fingerprint region U ناحیه اثر انگشتی
string fingers U سه انگشتی که زه کمان را می کشند
piano accordion U اکوردئون جا انگشتی دارشبیه پیانو
psaltery U قانون یاسنتور انگشتی یامضرابی سرود
thimbleberry U تمشک امریکایی دارای میوه انگشتی شکل
clavichord U یکجورسازسیمی وجا انگشتی دارکه پیشروپیانوی کنونی بوده است
cam ground piston U پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
pentadactylate U پنج انگشتی دارای پنج پنجه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com