English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
debenzolation U شستشو با بنزول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
launder U شستشو
washing U شستشو
scouring U شستشو
ablution U شستشو
purification U شستشو
cleaning U شستشو
bathing U شستشو
lixiviation U شستشو
leaching U شستشو
lavation U شستشو
lotion U شستشو
lotions U شستشو
bath U شستشو
bathed U شستشو
imbathe U شستشو
souse U شستشو
washes U شستشو
embrocation U شستشو
wash U شستشو
launders U شستشو
laundering U شستشو
ablutions U شستشو
washed U شستشو
laundered U شستشو
elution U شستشو
embrocations U شستشو
imbathe U شستشو دادن
flush tank U حوضچه شستشو
cleaning door U دریچه شستشو
cleaning process U فرایند شستشو
cleaning room U اطاق شستشو
embrocate U شستشو دادن
imbathe U شستشو کردن
levigate U شستشو دادن
purification U شستشو تصفیه
rinser U شستشو کننده
to take a bath U شستشو کردن
wash oil U روغن شستشو
wash out U شستشو کردن
water extraction U آبگیری [پس از شستشو]
washers U شستشو کننده
washer U شستشو کننده
washes U اب دادن شستشو
washes U شستشو دادن
washed U اب دادن شستشو
washed U شستشو دادن
wash U اب دادن شستشو
abluent U شستشو دهنده
acid leach U شستشو با اسید
acid dip U شستشو با اسید
washable U قابل شستشو
wash U شستشو دادن
ablutomania U وسواس شستشو
scrubbing process U فرایند شستشو و تصفیه
dehydration U [آبگیری فرش پس از شستشو]
sediment escape U ساختمانهای تخلیه و شستشو
tubber U گازر شستشو دهنده
wash away U با شستشو پاک کردن
wash out U محو کردن شستشو
bathes U استحمام کردن شستشو
elutriation U شستشو با اب فرسایش انتخابی
lave U چکیدن شستشو کردن
bathe U استحمام کردن شستشو
leaching U تصفیه بوسیله شستشو
rinses U با اب پاک کردن شستشو
rinsed U با اب پاک کردن شستشو
wash off U با شستشو پاک کردن
rinse U با اب پاک کردن شستشو
back blowing U عمل شستشو و توسعه چاه
absterge U تمیز کردن شستشو دادن
change (one's) mind <idiom> U مغز کسی را شستشو دادن
shampoos U باشامپویا سرشوی شستشو دادن
shampoo U باشامپویا سرشوی شستشو دادن
abstergent U شستشو دهنده ماده پاک کننده
leachate U مایعی که بوسله شستشو ازخاک یا واسطه دیگری بگذرد
bleaching materiel U پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
lixiviate U تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
lavage U انجدان رومی شستشوی معده یازخم شستشو دادن
needle bath U شستشو در زیر ابی که با دانههای خیلی ریز بر تن میریزد
color fastness U درجه و میزان ثبات رنگ در مقابل نور و شستشو
raw wool U پشم خام [پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.]
bleacher U کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
sizing U آهارزنی [گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
give it a good wash U خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
direct dyes U رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
vat dyeing U رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com