Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sleeping partner
U
شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
sleeping partners
U
شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
silent partner
U
شریکی که تهیه سرمایه بااوست
nominal partner
U
شریکی که درسود و زیان شرکت سهیم نیست و فقط از اسمش استفاده میشود
capital stock
U
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
reduction of capital
U
تقلیل سرمایه شرکت
He has a poor service record in this company.
U
دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
capital sum
U
سرمایه اولیه موسسان شرکت
holding company
U
شرکت سرمایه گذاری درسهام
holding company
U
شرکت در سرمایه گذاری درسهام
letter-box company
U
شرکتی
[درپناهگاه مالیاتی]
که تنها صندوق پستی دارد
restricted propellant
U
سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
treasury stock
U
سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد
residents
U
ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
resident
U
ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
undamped
U
نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
He is not too educated, but has plenty of horse sense .
U
تحصیلات چندانی ندارد ولی فهم وشعور دارد
prospectus
U
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectuses
U
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
mission critical
U
که شرکت شما به آن بستگی دارد
discussant
U
کسی که در مباحثه و منافره شرکت دارد
residents
U
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
resident
U
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
service element
U
عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
long shot
U
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
digital research inc
U
یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
aileron spar
U
تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود دارد و نقاط لولاشدن فلپ به بال روی انهاقرار میگیرد
constant displacement pump
U
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
maintenance
U
قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
pally
U
شریکی
IBM
U
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای تابعی است و در سمت چپ کلیدهای اصلی قرار دارد و نوشته عددی جداگانه ندارد
If it has not water for me it certainly has bread .
<proverb>
U
آب براى من ندارد براى تو که دارد .
municipalist
U
متخصص درامور شهرداری
enclitic
U
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
presumption of innocence
U
فرض برائت درامور جزائی
presumption of clearance
U
فرض برائت درامور مدنی
He is well versed in business .
U
درامور با زرگانی کاملا" وارد است
salachak
U
فرش محرابی یموتی
[این نوع بافت حالت معمول مستطیل شکل فرش را ندارد و قسمت بالای فرش شکل قوسی یا مثلثی دارد.]
He that blows in the dust fills his eyes.
<proverb>
U
کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless.
U
معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
supply price of capital
U
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
over capitalised
U
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
owelty
U
سرانه نقدی که شریکی برای برابر شدن کالای تقسیم شده به دیگری میدهد
interventionism
U
سیستم مداخله دولت درامور اقتصادی و عدم وجودازادی درتجارت
capital consumption allowance
U
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
he is second to none
U
دومی ندارد بالادست ندارد
liquidity trap
U
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
capitalization
U
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
disinvestment
U
سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
central treaty organization
U
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financiers
U
سرمایه دار سرمایه گذار
financier
U
سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism
U
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
letterhead
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
U
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
ethic
U
غالبا بصورت جمع علم اخلاق بجث درامور اخلاقی اصول اخلاق
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company
U
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
overcapitalization
U
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
capital program
U
برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
collapse capitalism
U
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marginal utility of capital
U
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
registered capital
U
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
housed
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
body corporate
U
شرکت شرکت سهامی
business group
U
شرکت سهامی
[شرکت]
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
lone
U
تنها
out in the cold
<idiom>
U
تنها
unique
U
تنها
unaccompanied
U
تنها
solitarily
U
تنها
single handed
U
تنها
uniquely
U
تنها
by it self
U
تنها
soles
U
تنها
single
U
تنها
sole
U
تنها
recluse
U
تنها
recluses
U
تنها
exclusive
U
تنها
lonelier
U
تنها
loneliest
U
تنها
lonely
U
تنها
solitary
U
تنها
alone
U
تنها
single-handed
U
تنها
by yourself
U
تنها
siolus
U
تنها
by oneself
U
تنها
by one,s self
U
تنها
single line
U
خط تنها
solo
U
تنها
mere
U
تنها
merest
U
تنها
solus
U
تنها
just
U
تنها
solos
U
تنها
only
U
تنها
bare handed
U
دست تنها
bread alone
U
تنها نان
aside
U
صحبت تنها
read only
U
تنها خواندنی
single
U
تنها یک نفری
strands
U
تنها گذاشتن
strand
U
تنها گذاشتن
asides
U
صحبت تنها
wirte only
U
تنها نوشتن
leave alone
U
تنها گذاردن
lone electron
U
الکترون تنها
singly
U
تنها انفرادا
lonesome
U
تنها وبیکس
he alone went
U
تنها اورفت
fly by the seat of one's pants
<idiom>
U
دست تنها
soli
U
تنها خوانان
sole argument
U
تنها دلیل
single haneded
U
دست تنها
to pull a lone oar
U
تنها کارکردن
soles
U
تنها انحصاری
sole
U
شالوده تنها
soles
U
شالوده تنها
Do not leave me alone.
U
من را تنها نگذار.
sole
U
تنها انحصاری
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
lonely hearts
U
تنها و جویای همدم
lone pair electron
U
زوج الکترون تنها
adhoc
U
تنها به این منظور
To go alone to the judge .
<proverb>
U
تنها به قاضى رفتن.
to reckon with out one's host
U
تنها به قاضی رفتن
kick back
<idiom>
U
تنها استراحت کردن
not only he came but
U
نه تنها امد بلکه
to pull a lone oar
U
تنها پارو زدن
leave in the lurch
<idiom>
U
دست تنها گذاشتن
to live to oneself
U
تنها زندگی کردن
but
U
نه تنها بطور محض
out of pure mischief
U
تنها از روی بدجنسی
monological
U
تنها سخن گو خودگووخودشنو
fair-weather friend
<idiom>
U
شخصی که تنها دوست است
photon
U
تنها یک الکترون تابش شود
baring the king
U
تنها کردن شاه شطرنج
bare king
U
شاه تنها یا بی یاور شطرنج
zoon
U
تنها محصول یک نطفه واحد
rat race
<idiom>
U
رها کردن ،تنها گذاشتن
one-track mind
<idiom>
U
تنها به یک چیز فکر کردن
par for the course
<idiom>
U
تنها چیزیکه انتظار داشته
lip service
<idiom>
U
تنها زبونی موافقت کردن
Come along and keep me company.
U
بامن بیا تا تنها نباشم
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
live out of a suitcase
<idiom>
U
تنها بایک چمدان زندگی کردن
tapped
U
ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
Leave her alone.
U
اورا تنها (بحال خود ) بگذار
His only aim and object is to make afortune .
U
تنها قصدش پولدار شدن است
tapping
U
ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
tap
U
ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
i did it only for your sake
U
تنها به خاطرشما این کار را کردم
i was reserved for it
U
تنها برای من مقدر شده بود
endorsement in blank
U
فهر نویسی به وسیله امضاء تنها
i rely solely on god...
U
تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
peripheral
U
و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
only death does not tell lies
U
تنها مرگ است که دروغ نمی گوید
This is the only way to guarantee that ...
U
تنها راه برای تضمین این است که ...
monarchs
U
پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
You alone can help me.
U
تنها (فقط )شما می توانید کمکم کنید
monarch
U
پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
My only problem is money .
U
تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
U
دیوار موش دارد موش گوش دارد
tuners
U
زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
tuner
U
زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
HD
U
ارسال داده تنها در یک جهت روی کانال یک سویه
I am obsessed by fear of unemployment .
U
تنها فکرم نگرانی از بیکاری ( عدم اشتغال ) است
there is no limit to it
U
حد ندارد
he is not of that stamp
U
را ندارد
there is no style about her
U
ندارد
flicker free
U
ی ندارد
it does not weigh with me
U
ندارد
to disturb any one's privacy
U
کسیرا تنها یا اسوده نگذاشتن مخل اسایش کسی شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com