Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
forty niner
U
شرکت کننده در مهاجرت سال 9481 بکالیفرنیا درجستجوی طلا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
migratory
U
مهاجرت کننده
diadromous
U
مهاجرت کننده از اب شیرین بدریا
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
exodus
U
مهاجرت مهاجرت دسته جمعی
in quest of
U
درجستجوی
contributors
U
شرکت کننده
contributor
U
شرکت کننده
entry
U
شرکت کننده
participating
U
شرکت کننده
participative
U
شرکت کننده
participant
U
شرکت کننده
participants
U
شرکت کننده
nap
U
بهترین شرکت کننده
supply company
U
شرکت تامین کننده
napping
U
بهترین شرکت کننده
participant observer
U
مشاهده گر شرکت کننده
napped
U
بهترین شرکت کننده
marathoner
U
شرکت کننده ماراتون
supplier
U
شرکت تولید کننده
naps
U
بهترین شرکت کننده
symposiast
U
شرکت کننده درسمپوزیم
suppliers
U
شرکت تولید کننده
bidders
U
شرکت کننده در مناقصه یامزایده
tenderer
U
شرکت کننده در مزایده یامناقصه
walker
U
شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
walkers
U
شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
crusaders
U
شرکت کننده درجنگهای صلیبی
crusader
U
شرکت کننده درجنگهای صلیبی
tenderer
U
شرکت کننده در مناقصه یامزایده
merrymaker
U
شرکت کننده درجشن وسرور
olympian
U
شرکت کننده بازیهای المپیک
bidder
U
شرکت کننده در مناقصه یامزایده
sortie reference
U
تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
beseeched
U
درجستجوی چیزی بودن التماس کردن
beseech
U
درجستجوی چیزی بودن التماس کردن
beseeches
U
درجستجوی چیزی بودن التماس کردن
service component
U
نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
hurdler
U
شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
semi-finalist
U
شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
semi-finalists
U
شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
fleet
U
گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
fleets
U
گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
deathlete
U
شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
producers
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
air force component
U
نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
pentathlete
U
شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
sortie number
U
تعداد هواپیماهای شرکت کننده در پرواز
producer
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
surfari
U
گروه موج سواران درجستجوی منطقه مناسب
component change order
U
دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
pacer
U
شریک نوبتی بازیگروقتی که شرکت کننده کم باشد
attack transport
U
ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
veteran
U
سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
camper
U
شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
campers
U
شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
veterans
U
سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
navy component
U
نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
off roader
U
شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
air force component
U
نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
entrymate
U
اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
pcm
U
شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
COMPAQ
U
شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
underwriter
U
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
off roader
U
شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
underwriters
U
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
commitment board
U
هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
third party lease
U
توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
shot putter
U
شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putters
U
شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
letterhead
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
U
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
limited company
U
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander
U
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
emigration
U
مهاجرت از .....
emigration
U
مهاجرت
colonization
U
مهاجرت
flight
U
مهاجرت
immigration
U
مهاجرت
migration
U
مهاجرت
immigration
U
مهاجرت از .....
freightliner
U
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
transplanted
U
مهاجرت کردن
transplanting
U
مهاجرت کردن
transplants
U
مهاجرت کردن
migrate
U
مهاجرت کردن
immigration
U
مهاجرت بداخل
migrated
U
مهاجرت کردن
migrating
U
مهاجرت کردن
electromigration
U
مهاجرت الکتریکی
to expatriate oneself
U
مهاجرت کردن
transplant
U
مهاجرت کردن
visitational
U
مهاجرت موسمی
immigrate
U
مهاجرت کردن
intermigration
U
مهاجرت ازدوسو
immigrates
U
مهاجرت کردن
immigrated
U
مهاجرت کردن
immigrating
U
مهاجرت کردن
colonizes
U
مهاجرت کردن
remigrate
U
از مهاجرت برگشتن
colonizing
U
مهاجرت کردن
emigrated
U
مهاجرت کردن
emigration
U
مهاجرت به خارج
emigrate
U
مهاجرت کردن از .....
migration of ions
U
مهاجرت یونها
migratory
U
وابسته به مهاجرت
visitation
U
مهاجرت موسمی
flight of capital
U
مهاجرت سرمایه
emigrate
U
مهاجرت کردن
colonized
U
مهاجرت کردن
colonize
U
مهاجرت کردن
emigrated
U
مهاجرت کردن از .....
migrates
U
مهاجرت کردن
visitations
U
مهاجرت موسمی
colonised
U
مهاجرت کردن
colonises
U
مهاجرت کردن
emigrating
U
مهاجرت کردن از .....
emigrating
U
مهاجرت کردن
colonising
U
مهاجرت کردن
emigrates
U
مهاجرت کردن از .....
emigrates
U
مهاجرت کردن
international migration
U
مهاجرت بین المللی
crude migration rate
U
نرخ خام مهاجرت
rural urban migration
U
مهاجرت از روستا به شهر
demography
U
مطالعه مهاجرت جمعیت
to emigrate
[to]
U
مهاجرت کردن
[به]
[به کشور دیگررفتن]
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
to be registered as an alien
U
در اداره مهاجرت ثبت شده بودن
refusniks
U
کسی که درخواست مهاجرت او رد شده است
exodus
U
مهاجرت بنی اسرائیل از مصربه کنعان
refusenik
U
کسی که درخواست مهاجرت او رد شده است
refuseniks
U
کسی که درخواست مهاجرت او رد شده است
combat resolution
U
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
transmigrant
U
که در ضمن مهاجرت ازکشورخودبکشور دیگرازکشورسومی گذر میکند
passanger
U
شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
body corporate
U
شرکت شرکت سهامی
business group
U
شرکت سهامی
[شرکت]
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
We have to stem the ride of emigration if our economy is to recover.
U
اگر قرار است اقتصادمان رشد کند باید جلوی رشد مهاجرت را بگیریم.
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
contributions
U
شرکت
contribution
U
شرکت
corporations
U
شرکت
companies
U
شرکت
consociation
U
شرکت
concerns
U
شرکت
firm
U
شرکت
firms
U
شرکت
firmer
U
شرکت
business
U
شرکت
houses
U
شرکت
enterprises
U
شرکت
enterprise
U
شرکت
house
U
شرکت
firmest
U
شرکت
cahoot
U
شرکت
partnerships
U
شرکت
company
U
شرکت
partnership
U
شرکت
corporation
U
شرکت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com