English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 271 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
entry U شرکت کننده
contributor U شرکت کننده
contributors U شرکت کننده
participant U شرکت کننده
participants U شرکت کننده
participating U شرکت کننده
participative U شرکت کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bidder U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
bidders U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
nap U بهترین شرکت کننده
napped U بهترین شرکت کننده
napping U بهترین شرکت کننده
naps U بهترین شرکت کننده
camper U شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
campers U شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
underwriter U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriters U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
pcm U شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
shot putter U شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putters U شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
veteran U سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
veterans U سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
fleet U گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
fleets U گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
crusader U شرکت کننده درجنگهای صلیبی
crusaders U شرکت کننده درجنگهای صلیبی
walker U شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
walkers U شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
supplier U شرکت تولید کننده
suppliers U شرکت تولید کننده
producer U شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
producers U شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack transport U ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
combat resolution U تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
commitment board U هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
COMPAQ U شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
component change order U دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
deathlete U شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
entrymate U اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
forty niner U شرکت کننده در مهاجرت سال 9481 بکالیفرنیا درجستجوی طلا
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
hurdler U شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
marathoner U شرکت کننده ماراتون
merrymaker U شرکت کننده درجشن وسرور
navy component U نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
off roader U شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
off roader U شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
olympian U شرکت کننده بازیهای المپیک
pacer U شریک نوبتی بازیگروقتی که شرکت کننده کم باشد
participant observer U مشاهده گر شرکت کننده
pentathlete U شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
service component U نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
sortie number U تعداد هواپیماهای شرکت کننده در پرواز
sortie reference U تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
supply company U شرکت تامین کننده
symposiast U شرکت کننده درسمپوزیم
tenderer U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
tenderer U شرکت کننده در مزایده یامناقصه
third party lease U توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
semi-finalist U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
semi-finalists U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
Other Matches
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group U شرکت سهامی [شرکت]
body corporate U شرکت شرکت سهامی
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
business U شرکت
businesses U شرکت
firmer U شرکت
corporation U شرکت
firm U شرکت
firmest U شرکت
corporations U شرکت
firms U شرکت
consociation U شرکت
contributions U شرکت
contribution U شرکت
concern U شرکت
concerns U شرکت
EIS U ول شرکت
enterprise U شرکت
enterprises U شرکت
association U شرکت
handing U شرکت
hand U شرکت
associations U شرکت
cahoot U شرکت
fellowsh U شرکت
incorporation U شرکت
participation U شرکت
company U شرکت
partnerships U شرکت
house U شرکت
housed U شرکت
houses U شرکت
partnership U شرکت
companies U شرکت
holding company U شرکت مرکزی
voluntary partnership U شرکت اختیاری
company network U شبکه شرکت
pall bearer U شرکت میکند
assisting U شرکت جستن
businesses U شرکت تجاری
assist U شرکت جستن
holding company U شرکت مالک
assisted U شرکت جستن
assists U شرکت جستن
corporatism U شرکت گرایی
tandy corporation U شرکت Tandy
airlines U شرکت هواپیمایی
airline U شرکت هواپیمایی
private enterprise U شرکت خصوصی
winding up U انحلال شرکت
subsidiary U شرکت تابعه
go into U شرکت کردن در
microsoft corporation U شرکت مایکروسافت
memorandom of association U اساسنامه شرکت
memorandum of association U اساسنامه شرکت
ncr corporation U شرکت NCR
joint-stock company U شرکت سهامی
C.O U مخفف شرکت
business U شرکت تجاری
participable U شرکت بردار
entrepreneurs U موسس شرکت
entrepreneur U موسس شرکت
unlimited liability company U شرکت تضامنی
unity U وحدت شرکت
founders U موسس شرکت
sit in on <idiom> U شرکت درجلسه
foundering U موسس شرکت
play ball with someone <idiom> U شرکت منصفانه
intel corporation U شرکت اینتل
participable U شرکت کردنی
partaken U شرکت کردن
partake U شرکت کردن
subsidiaries U شرکت تابعه
equity U حق صاحبان شرکت
equities U حق صاحبان شرکت
insurance company U شرکت بیمه
partakes U شرکت کردن
partaking U شرکت کردن
corporations U شرکت سهامی
private company U شرکت خصوصی
proportional liability partnership U شرکت نسبی
parcenary U شرکت مشاع
joint stock U شرکت سهامی
joint stock company U شرکت سهامی
to take part [in] U شرکت داشتن [در]
joint-stock companies U شرکت سهامی
proprietary company U شرکت خصوصی
house flag U پرچم شرکت
inveluntary partnership U شرکت قهری
invalidation of company U بطلان شرکت
to play at U شرکت کردن در
foundered U موسس شرکت
founder U موسس شرکت
corporation U شرکت سهامی
parent company U شرکت اصلی
private corporation U شرکت خصوصی
trading company U شرکت تجارتی
share [in] U شرکت [سهم] [در]
societies U شرکت کمیته
society U شرکت کمیته
parent company U شرکت مادر
a stand-alone company U یک شرکت مستقل
to sit out U شرکت نداشتن در
parcenary U شرکت در ارث
affiliated company U شرکت وابسته
cooperative society U شرکت تعاونی
corporate appraisal U ارزیابی شرکت
corporately U بصورت شرکت
corporativism U شرکت گرایی
participated U شرکت کردن
managers U یس بخش در شرکت
principal U شرکت اصلی
compulsory partnership U شرکت قهری
participate U شرکت کردن
acting company U شرکت عامل
cooperative U شرکت تعاونی
cooperative company U شرکت تعاونی
manager U یس بخش در شرکت
principals U شرکت اصلی
stock company U شرکت سهامی
employer's liability insurance company U شرکت بیمه
dissolution of a company U انحلال شرکت
winding up of a company U انحلال شرکت
dissolution of partner ship U فسخ شرکت
partook U شرکت کردن
contributing U شرکت کردن
contributes U شرکت کردن
doctor to the company U پزشک شرکت
stand-ins U شرکت کردن
contribute U شرکت کردن
stand-in U شرکت کردن
electric company U شرکت برق
subsidiary company U شرکت فرعی
participates U شرکت کردن
datapro U یک شرکت تحقیقاتی
economic unit U خانوار شرکت
stand in U شرکت کردن
contributed U شرکت کردن
aiding and abetting U شرکت در جرم
shipping company U شرکت کشتیرانی
article of association U اساسنامه شرکت
participation U شرکت در جرم
participation U شرکت کردن
general partnership U شرکت تضامنی
article of a company U اساسنامه شرکت
certificate of incorporation U شرکت نامه
champerty U شرکت در دعوا
articles of assosiation U اساسنامه شرکت
associativity U شرکت پذیری
take a hand at U شرکت کردن در
associative U شرکت پذیر
associated company U شرکت وابسته
shipping agent U شرکت حمل
branch of a company U شعبه شرکت
complicity U شرکت در جرم
liquidation U تصفیه شرکت
sit out U شرکت نداشتن در
civil partnership U شرکت مدنی
artieles of association U شرکت ناور
partnership U شرکت تضامنی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com