Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shipping company
U
شرکت کشتیرانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
shipping agent
U
نماینده شرکت کشتیرانی
Other Matches
letterheads
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
U
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
sailing
U
کشتیرانی
liner
U
خط کشتیرانی
navigation
U
کشتیرانی
liners
U
خط کشتیرانی
shipping line
U
خط کشتیرانی
shipping
U
کشتیرانی
shipping conference
U
کنفرانس کشتیرانی
commercial marine
U
کشتیرانی تجارتی
liner terms
U
شرایط خط کشتیرانی
cabotage
U
کشتیرانی ساحلی
navigate
U
کشتیرانی کردن
chamber of shipping
U
اتاق کشتیرانی
navigated
U
کشتیرانی کردن
navigating
U
کشتیرانی کردن
navigability
U
قابلیت کشتیرانی
navigable
U
قابل کشتیرانی
navigates
U
کشتیرانی کردن
sailable
U
قابل کشتیرانی
shipping
U
کشتیرانی ناوگان
nautical
U
مربوط به کشتیرانی
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company
U
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
cargo liners
U
خط کشتیرانی مخصوص بار
water supply to navigation
U
تامین اب کانال کشتیرانی
liner trade
U
کشتیرانی منظم تجاری
fairway
U
مسیر قابل کشتیرانی کانال
conference freight rate
U
نرخ مشترک شرکتهای کشتیرانی
coasters
U
کشتی مخصوص کشتیرانی در کنارساحل
fairways
U
مسیر قابل کشتیرانی کانال
coaster
U
کشتی مخصوص کشتیرانی در کنارساحل
fairway
U
قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
fairways
U
قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
sudd
U
توده شناور علف و نی که دررود نیل مانع کشتیرانی میشود
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
body corporate
U
شرکت شرکت سهامی
business group
U
شرکت سهامی
[شرکت]
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
cabotage
U
کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
sailings
U
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailed
U
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sail
U
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
cabotage
U
کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
corporations
U
شرکت
enterprise
U
شرکت
handing
U
شرکت
hand
U
شرکت
enterprises
U
شرکت
corporation
U
شرکت
associations
U
شرکت
house
U
شرکت
businesses
U
شرکت
companies
U
شرکت
business
U
شرکت
concern
U
شرکت
concerns
U
شرکت
housed
U
شرکت
association
U
شرکت
houses
U
شرکت
consociation
U
شرکت
firm
U
شرکت
company
U
شرکت
incorporation
U
شرکت
firmer
U
شرکت
participation
U
شرکت
fellowsh
U
شرکت
firmest
U
شرکت
cahoot
U
شرکت
firms
U
شرکت
partnerships
U
شرکت
EIS
U
ول شرکت
contribution
U
شرکت
contributions
U
شرکت
partnership
U
شرکت
parent company
U
شرکت اصلی
contributed
U
شرکت کردن
stock company
U
شرکت سهامی
sit out
U
شرکت نداشتن در
principals
U
شرکت اصلی
contributes
U
شرکت کردن
contributing
U
شرکت کردن
subsidiary company
U
شرکت فرعی
partook
U
شرکت کردن
principal
U
شرکت اصلی
joint-stock companies
U
شرکت سهامی
joint-stock company
U
شرکت سهامی
subsidiaries
U
شرکت تابعه
participable
U
شرکت بردار
participative
U
شرکت کننده
private company
U
شرکت خصوصی
societies
U
شرکت کمیته
private corporation
U
شرکت خصوصی
participants
U
شرکت کننده
participable
U
شرکت کردنی
proprietary company
U
شرکت خصوصی
proportional liability partnership
U
شرکت نسبی
private enterprise
U
شرکت خصوصی
society
U
شرکت کمیته
parent company
U
شرکت مادر
shipping agent
U
شرکت حمل
subsidiary
U
شرکت تابعه
cooperative company
U
شرکت تعاونی
dissolution of partner ship
U
فسخ شرکت
doctor to the company
U
پزشک شرکت
civil partnership
U
شرکت مدنی
champerty
U
شرکت در دعوا
certificate of incorporation
U
شرکت نامه
economic unit
U
خانوار شرکت
electric company
U
شرکت برق
employer's liability insurance company
U
شرکت بیمه
cooperative
U
شرکت تعاونی
general partnership
U
شرکت تضامنی
giant corporation
U
شرکت بزرگ
winding up of a company
U
انحلال شرکت
commercial company
U
شرکت تجاری
commercial firm
U
شرکت تجارتی
mutual company
U
شرکت تعاونی
cooperative society
U
شرکت تعاونی
compulsory partnership
U
شرکت قهری
corporate appraisal
U
ارزیابی شرکت
company union
U
اتحادیه شرکت
company secretary
U
منشی شرکت
company seal
U
مهر شرکت
company network
U
شبکه شرکت
company law
U
قوانین شرکت
corporately
U
بصورت شرکت
corporativism
U
شرکت گرایی
dissolution of a company
U
انحلال شرکت
go into
U
شرکت کردن در
holding company
U
شرکت مرکزی
holding company
U
شرکت مالک
aiding and abetting
U
شرکت در جرم
affiliated company
U
شرکت وابسته
memorandom of association
U
اساسنامه شرکت
acting company
U
شرکت عامل
memorandum of association
U
اساسنامه شرکت
microsoft corporation
U
شرکت مایکروسافت
ncr corporation
U
شرکت NCR
participating
U
شرکت کننده
pall bearer
U
شرکت میکند
corporatism
U
شرکت گرایی
parcenary
U
شرکت در ارث
joint stock company
U
شرکت سهامی
datapro
U
یک شرکت تحقیقاتی
joint stock
U
شرکت سهامی
house flag
U
پرچم شرکت
insurance company
U
شرکت بیمه
intel corporation
U
شرکت اینتل
associativity
U
شرکت پذیری
associative
U
شرکت پذیر
invalidation of company
U
بطلان شرکت
associated company
U
شرکت وابسته
inveluntary partnership
U
شرکت قهری
artieles of association
U
شرکت ناور
articles of assosiation
U
اساسنامه شرکت
article of association
U
اساسنامه شرکت
article of a company
U
اساسنامه شرکت
parcenary
U
شرکت مشاع
foundered
U
موسس شرکت
founder
U
موسس شرکت
businesses
U
شرکت تجاری
business
U
شرکت تجاری
entry
U
شرکت کننده
equity
U
حق صاحبان شرکت
foundering
U
موسس شرکت
founders
U
موسس شرکت
partaking
U
شرکت کردن
partakes
U
شرکت کردن
partaken
U
شرکت کردن
partake
U
شرکت کردن
entrepreneurs
U
موسس شرکت
entrepreneur
U
موسس شرکت
equities
U
حق صاحبان شرکت
assist
U
شرکت جستن
a stand-alone company
U
یک شرکت مستقل
tandy corporation
U
شرکت Tandy
partnerships
U
شرکت تضامنی
partnership
U
شرکت تضامنی
liquidation
U
تصفیه شرکت
to take part
[in]
U
شرکت داشتن
[در]
assisted
U
شرکت جستن
assisting
U
شرکت جستن
unity
U
وحدت شرکت
corporations
U
شرکت سهامی
corporation
U
شرکت سهامی
share
[in]
U
شرکت
[سهم]
[در]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com