English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
certificate of incorporation U شرکت نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
capital stock U عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
Other Matches
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
body corporate U شرکت شرکت سهامی
business group U شرکت سهامی [شرکت]
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
firms U شرکت
incorporation U شرکت
firmer U شرکت
contribution U شرکت
contributions U شرکت
firm U شرکت
consociation U شرکت
partnership U شرکت
partnerships U شرکت
participation U شرکت
EIS U ول شرکت
companies U شرکت
company U شرکت
fellowsh U شرکت
hand U شرکت
firmest U شرکت
cahoot U شرکت
houses U شرکت
association U شرکت
house U شرکت
businesses U شرکت
handing U شرکت
enterprise U شرکت
concerns U شرکت
concern U شرکت
associations U شرکت
corporation U شرکت
enterprises U شرکت
business U شرکت
corporations U شرکت
housed U شرکت
entry U شرکت کننده
participable U شرکت کردنی
partake U شرکت کردن
inveluntary partnership U شرکت قهری
intel corporation U شرکت اینتل
insurance company U شرکت بیمه
general partnership U شرکت تضامنی
participative U شرکت کننده
giant corporation U شرکت بزرگ
go into U شرکت کردن در
holding company U شرکت مرکزی
holding company U شرکت مالک
participable U شرکت بردار
contributors U شرکت کننده
contributor U شرکت کننده
house flag U پرچم شرکت
invalidation of company U بطلان شرکت
partaken U شرکت کردن
founder U موسس شرکت
foundered U موسس شرکت
foundering U موسس شرکت
founders U موسس شرکت
ncr corporation U شرکت NCR
microsoft corporation U شرکت مایکروسافت
memorandum of association U اساسنامه شرکت
memorandom of association U اساسنامه شرکت
entrepreneur U موسس شرکت
partakes U شرکت کردن
partaking U شرکت کردن
joint stock U شرکت سهامی
parent company U شرکت اصلی
parent company U شرکت مادر
business U شرکت تجاری
parcenary U شرکت در ارث
joint stock company U شرکت سهامی
businesses U شرکت تجاری
pall bearer U شرکت میکند
entrepreneurs U موسس شرکت
subsidiaries U شرکت تابعه
associative U شرکت پذیر
principals U شرکت اصلی
principal U شرکت اصلی
associativity U شرکت پذیری
branch of a company U شعبه شرکت
partook U شرکت کردن
contributing U شرکت کردن
contributes U شرکت کردن
contributed U شرکت کردن
contribute U شرکت کردن
stand-ins U شرکت کردن
stand-in U شرکت کردن
stand in U شرکت کردن
associated company U شرکت وابسته
artieles of association U شرکت ناور
articles of assosiation U اساسنامه شرکت
subsidiary U شرکت تابعه
societies U شرکت کمیته
society U شرکت کمیته
private enterprise U شرکت خصوصی
joint-stock companies U شرکت سهامی
joint-stock company U شرکت سهامی
corporatism U شرکت گرایی
participating U شرکت کننده
parcenary U شرکت مشاع
acting company U شرکت عامل
affiliated company U شرکت وابسته
aiding and abetting U شرکت در جرم
article of a company U اساسنامه شرکت
article of association U اساسنامه شرکت
participates U شرکت کردن
participated U شرکت کردن
corporativism U شرکت گرایی
participants U شرکت کننده
complicity U شرکت در جرم
participation U شرکت در جرم
company union U اتحادیه شرکت
participation U شرکت کردن
datapro U یک شرکت تحقیقاتی
dissolution of a company U انحلال شرکت
winding up of a company U انحلال شرکت
dissolution of partner ship U فسخ شرکت
doctor to the company U پزشک شرکت
economic unit U خانوار شرکت
electric company U شرکت برق
corporately U بصورت شرکت
corporate appraisal U ارزیابی شرکت
cooperative society U شرکت تعاونی
champerty U شرکت در دعوا
participate U شرکت کردن
civil partnership U شرکت مدنی
commercial company U شرکت تجاری
commercial firm U شرکت تجارتی
company law U قوانین شرکت
company network U شبکه شرکت
company seal U مهر شرکت
company secretary U منشی شرکت
compulsory partnership U شرکت قهری
cooperative U شرکت تعاونی
cooperative company U شرکت تعاونی
mutual company U شرکت تعاونی
employer's liability insurance company U شرکت بیمه
voluntary partnership U شرکت اختیاری
partnerships U شرکت تضامنی
partnership U شرکت تضامنی
liquidation U تصفیه شرکت
share [in] U شرکت [سهم] [در]
winding up U انحلال شرکت
airline U شرکت هواپیمایی
airlines U شرکت هواپیمایی
C.O U مخفف شرکت
play ball with someone <idiom> U شرکت منصفانه
sit in on <idiom> U شرکت درجلسه
a stand-alone company U یک شرکت مستقل
accession U شرکت در مالکیت
manager U یس بخش در شرکت
to take part [in] U شرکت داشتن [در]
participant U شرکت کننده
managers U یس بخش در شرکت
to sit out U شرکت نداشتن در
corporations U شرکت سهامی
to play at U شرکت کردن در
proprietary company U شرکت خصوصی
proportional liability partnership U شرکت نسبی
private company U شرکت خصوصی
take a hand at U شرکت کردن در
assisted U شرکت جستن
private corporation U شرکت خصوصی
sit out U شرکت نداشتن در
assisting U شرکت جستن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com