Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sacred cow
U
شخص مصون از انتقاد
sacred cows
U
شخص مصون از انتقاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
invioable
U
مصون
immune
U
مصون
inviolate
U
مصون
privileged
U
مصون
inviolable
U
مصون
immundity
U
مصون
infallible
U
مصون از خطا
inviolable
U
مصون ازتعرض
immunization
U
مصون کردن
inviolably
U
بطور مصون
irrefrangible
U
نگفتنی مصون
immune from disease
U
مصون از گرفتن ناخوشی
mithridatize
U
از اثر زهر مصون کردن
franks
U
باطل کردن مصون ساختن
frank
U
باطل کردن مصون ساختن
franker
U
باطل کردن مصون ساختن
frankest
U
باطل کردن مصون ساختن
infallible
U
مصون از خطا منزه از گناه
franking
U
باطل کردن مصون ساختن
franked
U
باطل کردن مصون ساختن
inviolability
U
مصون بودن فرستاده دیپلماتیک ازهر نوع تعدی و اهانت
guinea pigs
U
کشتی مسئول بررسی مصون بودن منطقه حرکت ناو گروه
guinea pig
U
کشتی مسئول بررسی مصون بودن منطقه حرکت ناو گروه
dunnage
U
کاه وپوشال ومواد سبکی که لای فروف ومال التجاره می گذارند تا از اسیب مصون بماند
critique
U
انتقاد
critique
U
فن انتقاد
censuring
U
انتقاد
censures
U
انتقاد
censured
U
انتقاد
censure
U
انتقاد
critiques
U
فن انتقاد
critiques
U
انتقاد
reviewal
U
انتقاد
fustigation
U
انتقاد
animadversion
U
انتقاد
criticalness
U
انتقاد
criticisms
U
انتقاد
critic
U
انتقاد
criticism
U
انتقاد
critics
U
انتقاد
critics
U
انتقاد کننده
diatribe
U
انتقاد تلخ
critically
U
از روی انتقاد
hypercriticism
U
افراط در انتقاد
hypercritical
U
مفرط در انتقاد
critic
U
انتقاد کننده
gaff
U
انتقاد نفرین
criticizable
U
انتقاد پذیر
censurable
U
انتقاد امیز
book review
U
انتقاد از کتاب
criticizable
U
قابل انتقاد
raillery
U
سرزنش انتقاد
reviewed
U
انتقاد کردن
tear down
<idiom>
U
انتقاد کردن
put down
<idiom>
U
انتقاد کردن
dish out
<idiom>
U
انتقاد کوبنده
hatchet jobs
U
انتقاد غرضآمیز
hatchet job
U
انتقاد غرضآمیز
verbalism
U
انتقاد لفظی
slashing criticism
U
انتقاد سخت
self criticism
U
انتقاد از خود
reviewing
U
انتقاد کردن
reviews
U
انتقاد کردن
diatribes
U
انتقاد تلخ
criticizing
U
انتقاد کردن
criticises
U
انتقاد کردن
criticised
U
انتقاد کردن
criticising
U
انتقاد کردن
criticized
U
انتقاد کردن
criticizes
U
انتقاد کردن
criticize
U
انتقاد کردن
review
U
انتقاد کردن
reviews
U
بازدید انتقاد کردن
draw fire
<idiom>
U
مورد انتقاد قرارگرفتن
criticising
U
مورد انتقاد قراردادن
reviewing
U
بازدید انتقاد کردن
pull to pieces
U
سخت انتقاد کردن
renouncer
U
سرزنش و انتقاد کننده
criticised
U
مورد انتقاد قراردادن
criticises
U
مورد انتقاد قراردادن
criticize
U
مورد انتقاد قراردادن
criticized
U
مورد انتقاد قراردادن
review
U
بازدید انتقاد کردن
flog
U
انتقاد سخت کردن
flogs
U
انتقاد سخت کردن
self critical
U
انتقاد کننده از خود
flogged
U
انتقاد سخت کردن
criticizing
U
مورد انتقاد قراردادن
fustigate
U
کوبیدن انتقاد کردن
hypercritic
U
انتقاد سخت وموشکافی
reviewed
U
بازدید انتقاد کردن
hypercritically
U
از روی انتقاد و مفرط
criticizes
U
مورد انتقاد قراردادن
to be under fire
U
سخت مورد انتقاد قراردادن
run down
<idiom>
U
انتقاد کردن ،ایراد گرفتن
to be vulnerable
[exposed]
to criticism
U
خود را در معرض انتقاد گذاشتن
to incur a criticism
U
مورد انتقاد واقع شدن
critique
U
جلسه انتقاد بعد ازعملیات
critic report
U
گزارش نتیجه جلسه انتقاد
critiques
U
جلسه انتقاد بعد ازعملیات
pick to pieces
U
سخت مورد انتقاد قرار دادن
descant
U
اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
descants
U
اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
lower criticism
U
انتقاد نسبت به مندرجات متن کتاب مقدس
If you criticize him, it's like a red rag to a bull.
U
اگر از او
[مرد]
انتقاد بکنی زود بهش بر می خورد.
textualism
U
اهمیت دادن به لفظ یا معنی فاهر انتقاد لفظی
acerbic
<adj.>
U
انتقاد هوشندانه و در عین حال نسبتا ظالمانه از کسی یا چیزی
immune
U
مصون کردن محفوظ کردن
criticised
U
انتقاد کردن نکوهش کردن
criticising
U
انتقاد کردن نکوهش کردن
criticises
U
انتقاد کردن نکوهش کردن
criticize
U
انتقاد کردن نکوهش کردن
criticized
U
انتقاد کردن نکوهش کردن
criticizing
U
انتقاد کردن نکوهش کردن
criticizes
U
انتقاد کردن نکوهش کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com