|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
Total search result: 4 (3 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید |
||
Menu![]() |
English | Persian | Menu![]() |
---|---|---|---|
![]() |
He is a truthful(genuine,sincere)person. U | شخص با حقیقتی است | ![]() |
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
|||
Search result with all words | |||
![]() |
integrity U | حقیقتی که بیان کننده این است که فایل روی دیسک آسیب ندیده است و خراب نیست | ![]() |
![]() |
leg to stand on <idiom> U | (گفتهای)حقیقتی که ادعای کسی را ثابت کند | ![]() |
![]() |
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced. U ![]() |
زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد. | ![]() |
Partial phrase not found. |
Recent search history | Forum search | ||
|
|||
|