Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
speed
U
شتاب حرکت
speeding
U
شتاب حرکت
speeds
U
شتاب حرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
mush
U
افزایش ناگهانی زاویه حمله بدون شتاب قائم انی متعاقب که از اندازه حرکت در امتدادمسیر اصلی ناشی میشود
poomse
U
نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
Other Matches
cyclotron
U
دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
hustles
U
شتاب
cursoriness
U
شتاب
over hasty
U
پر شتاب
expedience
U
شتاب
hustled
U
شتاب
hustle
U
شتاب
precipitation
U
شتاب
acceleration lane
U
خط شتاب
hastiness
U
شتاب
at full lick
U
با شتاب
hie thee
U
شتاب کن
hustling
U
شتاب
unhurriedly
U
بی شتاب
pelted
U
شتاب
pelts
U
شتاب
unhurried
U
بی شتاب
speeds
U
شتاب
pelt
U
شتاب
speeding
U
شتاب
acceleration
U
شتاب
expediency
U
شتاب
speed
U
شتاب
haste
U
شتاب
accelerator
U
شتاب
accelerators
U
شتاب
at leisure
U
بی شتاب
in a hurry
U
در شتاب
accelerates
U
شتاب دادن
accelerated
U
شتاب دادن
acceleration principle
U
اصل شتاب
peremptory
U
شتاب امیز
deceleration
U
شتاب کاهنده
speed
U
شتاب کامیابی
deceleration
U
شتاب منفی
speed
U
میزان شتاب
speeding
U
شتاب کامیابی
retardation
U
شتاب منفی
speeding
U
میزان شتاب
whirry
U
شتاب کردن
accelerating
U
شتاب دادن
centripetal acceleration
U
شتاب مرکزگرا
to make a hurry
U
شتاب کردن
skeet
U
شتاب کردن
despatched
U
کشتن شتاب
despatches
U
کشتن شتاب
despatching
U
کشتن شتاب
dispatch
U
کشتن شتاب
dispatched
U
کشتن شتاب
to make haste
U
شتاب کردن
dispatches
U
کشتن شتاب
skelp
U
شتاب کردن
skelpit
U
شتاب کردن
spatchcock
U
با شتاب جادادن
angular acceleration
U
شتاب زاویهای
angular acceleratin
U
شتاب زاویهای
jotted
U
با شتاب نوشتن
jots
U
با شتاب نوشتن
jot
U
با شتاب نوشتن
to look sharp
U
شتاب کردن
coefficient of acceleration
U
ضریب شتاب
apparent gravity
U
شتاب گرانی
acceleration of free fall
U
شتاب ثقل
acceleration of free fall
U
شتاب گرانی
acceleration due to gravity
U
شتاب ثقل
acceleration coefficient
U
ضریب شتاب
accelerating power
U
قدرت شتاب
accelerating electrode
U
الکترود شتاب ده
accelerated particle
U
ذره با شتاب
d. haste
U
شتاب زیاد
apparent gravity
U
شتاب ثقل
acceleration of gravity
U
شتاب ثقل
accelerometer
U
شتاب سنج
acceleration time
U
زمان شتاب
acceleration space
U
فضای شتاب
acceleration of gravity
U
شتاب گرانی
acceleration of gravity
U
شتاب گرانش
transverse acceleration
U
شتاب عرضی
accelerate
U
شتاب دادن
speeds
U
شتاب کامیابی
accelerators
U
الکترد شتاب ده
no hurry
U
شتاب نداریم
normal acceleration
U
شتاب عمودی
normal acceleration
U
شتاب قائم
accelerators
U
شتاب دهنده
positive acceleration
U
شتاب مثبت
post deflection acceleration
U
شتاب ثانوی
hastener
U
شتاب کننده
hurriedness
U
شتاب زدگی
hie
U
شتاب کردن
hying
U
شتاب کردن
make a push
U
شتاب کردن
negative acceleration
U
شتاب منفی
net acceleration
U
شتاب برایند
tilt
U
شتاب پرتاب
net acceleration
U
شتاب خالص
resultant acceleration
U
شتاب برایند
tilted
U
شتاب پرتاب
tilts
U
شتاب پرتاب
resultant acceleration
U
شتاب خالص
accelerator
U
الکترد شتاب ده
hurry
U
شتاب کردن
previousness
U
شتاب زدگی
post haste
U
با شتاب فراوان
hurrying
U
راندن شتاب
to come along
U
شتاب کردن
hurriedly
U
از روی شتاب
hurrying
U
شتاب کردن
hasty
U
شتاب زده
hurry
U
راندن شتاب
hurries
U
شتاب کردن
hurries
U
راندن شتاب
instantaneous acceleration
شتاب لحظه ای
initial acceleration
U
شتاب اولیه
speeds
U
میزان شتاب
longitudinal acceleration
U
شتاب طولی
linear acceleration
U
شتاب خطی
accelerator
U
شتاب دهنده
impact acceleration
شتاب ضربه ای
in a hurried state
U
در حال شتاب
precipitateness
U
شتاب زدگی
electron acceleration
U
شتاب الکترون
jerked
U
میزان تغییر شتاب
accelerator board
U
تخته شتاب دهنده
coefficient of acceleration
U
ضریب شتاب اقتصادی
jerk
U
میزان تغییر شتاب
accelerator catalyst
U
کاتالیزور شتاب دهنده
post haste
U
بسرعت شتاب فراوان
at full pelt
U
با شتاب هر چه بیشتر سراسیمه
pelted
U
شتاب کردن ضربه
pelt
U
شتاب کردن ضربه
linear accelerator
شتاب دهنده خطی
ion accelerator
U
شتاب دهنده یون
ionic centrifuge
U
شتاب دهنده یونی
pelts
U
شتاب کردن ضربه
velocity
U
سرعت سیر شتاب
velocities
U
سرعت سیر شتاب
centrifugal acceleration
U
شتاب گریز از مرکز
hurry scurry
U
دستپاچگی شتاب زدگی
to polish off
U
با شتاب پرداخت کردن
electron accelerator
U
شتاب دهنده الکترون
accelerated particle
U
ذره شتاب دار
grab off
U
با شتاب گرفتن قاپیدن
forwardness
U
اشتیاق شتاب زدگی
jerks
U
میزان تغییر شتاب
precipitately
U
از روی شتاب زدگی
hurry skurry
U
دستپاچگی شتاب زدگی
decelerating electrode
U
الکترد شتاب گیر
jerking
U
میزان تغییر شتاب
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
full pelt
U
با شتاب هرچه بیشتر سراسیمه
slow and sure
U
شتاب کار را خراب میکند
hastiness
U
دست پاچگی شتاب زدگی
compass acceleration error
U
خطای شتاب جهت یاب
i am in a hurry for it
U
عجله دارم یا در شتاب هستم
get a wiggle on
<idiom>
U
عجله کردن با شتاب رفتن
premature decision
U
تصمیم نا بهنگام یا شتاب امیز
decelerete
U
بصورت منفی شتاب دادن
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
kinetic lead
U
سبقت مربوط به شتاب یاانرژی سینتیک
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com