English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sea fire U شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
colony U گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند [زیست شناسی]
continental shelf U مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
neap tide U کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity U نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
impatience U بی تابی
phosphorism U شب تابی
luminescence U شب تابی
bioluminescence U شب تابی
magniloquence U پر اب و تابی
bioluminescence U زیست تابی
luminescence U روشن تابی
fox fire U شب تابی چوب ها
twisting U چندلا تابی
doubling U دولا تابی
chrominance U رنگ تابی
phosphorescence U روشنایی شب تابی
She is extremly restive. U خیلی بی تابی می کند
carrier chrominance signal U پیام رنگ تابی
spinning frame U چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
carrier color signal U پیام رنگ تابی
chrominance signal U پیام رنگ تابی
schiller U زرق وبرق یا شب تابی
The baby is restless. U نوزاد بی تابی می کند
chrominance channel U کانال رنگ تابی
restlessly U از روی بی تابی یا بیقراری
phew U برای نشان دادن بی تابی
chrominance amplifier U فزون ساز رنگ تابی
mean sea level U سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
to fog off U دراثر رطوبت پوسیدن
windbound U متوقف دراثر باد
By a happy coincidence. U دراثر حسن تصادف
ether extract U ماده الی محلول دراثر
electrocution U کشتن یا مرگ دراثر برق
to d. in one's bed U دراثر پیری یا بیماری مردن
companionate U بهم پیوسته دراثر اتحادواشتراک
frost hoil U ازدیاد حجم دراثر یخبندان بادکردگی
psychomotor U ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
lunitidal U وابسته بحرکت جزر ومد دراثر ماه
cacogenesis U فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
suntan U قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
strain hardening U سخت شدن فلز دراثر تغییرشکل نسبی
suntans U قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
photoglyph U صفخهای که دراثر روشنایی حکاکی شده باشد
single yarn U نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
sbend distortion U لرزش تصویر دراثر حرکت زیگزاکی انتن رادار
boggle U دراثر امری ناگهان وحشت زده وناراحت شدن
windage U کاهش دور وسیله گردنده دراثر پسای هوا
moraine U سنگ وخاکی که دراثر توده یخ غلتان جابجاوانباشته شود
catalysts U عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
sympathetic detonation U انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
catalyst U عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
form utility U کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
downwash U زاویه انحراف هوا بطرف پایین دراثر برخورد با یک ایرفویل
hunting U حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
holding anchorage U لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
electromagnetic wave U موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
evangelical U پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
hydrofoils U سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
hydrofoil U سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
evangelic U پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
faunology U جانوران
sagging U تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
faunis U الهه جانوران
menagerie U نمایشگاه جانوران
menageries U نمایشگاه جانوران
invertebrata U جانوران بی مهره
faunae U مربوط به جانوران
acephali U جانوران بیسر
arachnida U جانوران عنکبوتی
kit U بچه جانوران
kits U بچه جانوران
faunistic U وابسته به جانوران
vermin U جانوران موذی
implacentalia U جانوران بی جفت
halobiont U جانوران اب شور
zoodvnamics U فیزیولوژی جانوران
lights U ریه جانوران
bimana U جانوران دودست
zooplankton U جانوران شناور
animal kingdom U جهان جانوران
herbivora U جانوران علفخوار
animals kingdom U جهان جانوران
animality U زندگی جانوران
animalist U پیکرنمای جانوران
wild beasts U جانوران وحشی وحوش
pachyder mata U جانوران پوست کلفت
underbody U پایین تنه جانوران
clawing U سرپنجه جانوران ناخن
claws U سرپنجه جانوران ناخن
verminous U پر از حشرات یا جانوران موذی
neontology U بررسی جانوران مانده
king of beasts U پادشان جانوران :شیر
zootaxy U طبقه بندی جانوران
zooid U جانورسان شبیه جانوران
oestrum U شهوت ومستی جانوران
clawed U سرپنجه جانوران ناخن
claw U سرپنجه جانوران ناخن
instincts U هوش طبیعی جانوران
animal husband U پرورش جانوران اهلی
biosystematic U رده بندی جانوران
arthropoda U جانوران مفصل دار
articulata U جانوران حلقه دار
instinct U هوش طبیعی جانوران
to water [horses, cattle, etc.] U آب دادن [به جانوران بومی]
terrarium U نمایشگاه جانوران خشکی
pincer U عضو گازانبری جانوران
contact burst preclusion U ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
concentration cell corrosion U نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
mercantilists U مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
ptomaine U مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
zoometry U اندازه گیری اندامهای جانوران
microorganism U جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
gamekeeper U متصدی جانوران شکاری قرقچی
lorica U پوسته سخت حافظ جانوران
microorganisms U جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
limnologist U زیست شناس جانوران اب شیرین
gamekeepers U متصدی جانوران شکاری قرقچی
aquaria U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
animalcular U وابسته به جانوران ذره بینی
achordata U جانوران فاقد ستون فقرات
somite U حلقه یابند بدن جانوران
weasel U جانوران پستاندار شبیه راسو
vivarium U جای نگاهداری جانوران زمینی
weasels U جانوران پستاندار شبیه راسو
aquariums U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquarium U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
epizootic U منتشر شونده درمیان جانوران
To kI'll animals for food . U جانوران را برای غذا کشتن
seafood U غذاهای مرکب از جانوران دریایی
bump U ضربت ضربت حاصله دراثر تکان سخت
incestuous U وابسته به جفت گیری جانوران از یک جنس
polyphagous U تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
fauna U کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
humane killer U تپانچه ویژه برای بی زجرکشتن جانوران
polyzoic U مرکب از شبه جانوران بسیار پرزیوگانی
verminate U تولید حشرات یا جانوران موذی کردن
zootechnics U روش تربیت ورام کردن جانوران
zootechnics U فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zootechny U روش تربیت و رام کردن جانوران
zoography U علم توصیف جانوران وخوی انان
zootechny U فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
rodenticide U دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
chitin U جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
deadfall U دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
foot and mouth U یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
foraminifer U جنسی از جانوران ریز ریشه پای
Are animals able to think ? آیا جانوران قادربه فکر کردن هستند ؟
pinfold U جانوران ولگرد درتوقیف گاه نگاه داشتن
chine U مهره استخوان پشت جانوران گوشت مازه
awn U الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
pond life جانوران بی مهره [که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
outbreed U جفت گیری کردن انواع مختلف جانوران
herd book U نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک
Aborigines U سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
inbreed U پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
lethal chamber U اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
over break U خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
Brit U جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
Brits U جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
drag net U توریادامی که روی زمین بکشندکه همه جانوران رایکجابگیرد
zootechnician U کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
aquaria U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquarium U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquariums U شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
oestrual U در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
hard roe U اشبل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
roe U اشبل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
hard roe U أشپل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
roe U أشپل [تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی] [ماهیگیری]
omnivora U جانوران همه چیزخوار مانند خوک و اسب ابی
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
lanugo U کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
heteromorphic U جور بجور شونده دارای شکلهای گوناگون جانوران دگردیس
inbreeding U تخم کشی از جانوران هم تیره تولید و تناسل در میان هم نژادها
et cetera U وغیره
etcaetera U وغیره
And so on and so forth. Etcetera et cetera . U وغیره وغیره
labyrinthodon U سنگواره یکی از جانوران دوزیست بزرگ که دندانهای پیچ درپیچ دارد
zoophyte U انواع جانوران مهره داری که رشد انها شبیه گیاه میباشد
mackle U لکه یاخطی که دراثر تاشدن کاغد دوتایی چاپ شده باشد دوتایی چاپ شدن
galantine U خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
piled U پرزقالی وغیره
pile U پرزقالی وغیره
sheeting U ملافه وغیره
snap U قفلکیف وغیره
dales U خلیج وغیره
snapped U قفلکیف وغیره
dale U خلیج وغیره
snapping U قفلکیف وغیره
snaps U قفلکیف وغیره
dossel U پشتی صندلی وغیره
clop U لنگی اسب وغیره
pillbox U قوطی حب دارو وغیره
snouts U لوله کتری وغیره
furnaces U تون حمام وغیره
pillboxes U قوطی حب دارو وغیره
dossal U پشتی صندلی وغیره
furnace U تون حمام وغیره
station U ایستگاه اتوبوس وغیره
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com