English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
underclassman U شاگرد سالهای اول و دوم دانشگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Master of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
Masters of Arts U صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
past years U سالهای گذشته
school age U سالهای تحصیل
the forties U سالهای چل چلی از 04 تا 05سالگی
deferred credits U اعتبارات سالهای محاسباتی
the sixties U سالهای 06 تا96 از عمر
american campaign medal U نشان خدمت امریکا برای سالهای 64- 1491
russian revolution U وقایعی که در فاصله سالهای 5091 تا 7191 درروسیه اتفاق افتاد و بالاخره به تشکیل دولت سوسیالیستی در ان کشور منجر شد
the common wealth of england U جمهوری یا شبه جمهوری که در فاصله سالهای 9461 تا0661 در انگلستان برقراربود
new deal U برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
disciple U شاگرد
shop boy U شاگرد
students U شاگرد
student U شاگرد
pupils U شاگرد
disciples U شاگرد
votary U شاگرد
schoolgirl U شاگرد
schoolgirls U شاگرد
footboy U شاگرد
follwer U شاگرد
famulus U شاگرد
errand boy U شاگرد
condisciple U هم شاگرد
pupil U شاگرد
mated U شاگرد
mates U شاگرد
apprentice U شاگرد
trainees U شاگرد
trainee U شاگرد
apprentices U شاگرد
mate U شاگرد
buttons U شاگرد
driver's mate U شاگرد راننده
horseboy U شاگرد مهتر
houseboys U خانه شاگرد
grummet U شاگرد خانه
assistant driver U شاگرد شوفر
cook's mate U شاگرد اشپز
counter jumper U شاگرد دکان
boys U خانه شاگرد
boy U خانه شاگرد
houseboy U خانه شاگرد
scholastic agent U شاگرد پیدا کن
shop girl U شاگرد پادو
shop boy U شاگرد دکان
helper U شاگرد قالیباف
loblolly boy or man U شاگرد جراح
boots U شاگرد مهمانخانه
shop girl U شاگرد دکان
an idle pupil U شاگرد بیکار یا تنبل
student of law U شاگرد دانشکده حقوق
protege U حمایت شده شاگرد
boarder U شاگرد شبانه روزی
boarders U شاگرد شبانه روزی
student U شاگرد اهل تحقیق
students U شاگرد اهل تحقیق
journey man U شاگرد یا کارگر روزمزد
colleges U دانشگاه
college U دانشگاه
university U دانشگاه
universities U دانشگاه
academy دانشگاه
Univ U دانشگاه
pages U خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
paged U خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
page U خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
to be at the foot of any one پیرو یا شاگرد کسی بودن
assignments U تکلیف درسی و مشق شاگرد
coach and pupil method U روش مربی و شاگرد دراموزش
assignment U تکلیف درسی و مشق شاگرد
the institution of a universit U تاسیس دانشگاه
technical university U دانشگاه فنی
senior technical college U دانشگاه فناوری
college of [music, technology,...] U دانشگاه فناوری
academy U دانشگاه هنر
staff college U دانشگاه جنگ
state university U دانشگاه ایالتی
state university U دانشگاه دولتی
University of Applied Sciences [UAS] U دانشگاه فناوری
president U رئیس دانشگاه
polytechnic U دانشگاه فناوری
academical U دانشجوی دانشگاه
Chancellors U رئیس دانشگاه
Chancellor U رئیس دانشگاه
academies U دانشگاه اموزشگاه
presidents U رئیس دانشگاه
truants U شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
truant U شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
undergrad u te U شاگرد درجه نگرفته شاگردپایین رتبه
war college U دانشگاه عالی جنگ
semester U دوره 61 هفتهای دانشگاه
vice-chancellors U معاون رئیس دانشگاه
chaired U کرسی استادی در دانشگاه
rector U رئیس دانشگاه رهبر
chair U کرسی استادی در دانشگاه
rectors U رئیس دانشگاه رهبر
vice-chancellor U معاون رئیس دانشگاه
vice chancellor U معاون رئیس دانشگاه
semesters U دوره 61 هفتهای دانشگاه
matriculant U قبول شده در دانشگاه
proctor U مدیر اجرایی دانشگاه
chairing U کرسی استادی در دانشگاه
oxonian U وابسته به دانشگاه اکسفورد
chairs U کرسی استادی در دانشگاه
extramural U مربوط به خارج از دانشگاه
grader U جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
academicals U لباس رسمی استادی دانشگاه
academic costume U لباس رسمی استادی دانشگاه
He is majoring in mathematic at the university. U در دانشگاه رشته ریاضیات می هواند
As a university professor , his performance stank. U طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
faculties U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
He was not admitted to the university. U اورا به دانشگاه راه ندادند
faculty U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
alma mater U سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
spring practice U دوره تمرینهای بهاری دانشگاه
send down U دانشجویی را از دانشگاه بیرون کردن
matriculation U دخول یا نام نویسی در دانشگاه
matriculation U امتحان ورودی دانشگاه کنکور
matriculate U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
mattriculation U نام نویسی دردانشکده یا دانشگاه
matriculated U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculates U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculating U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
donnish U وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
in the schools U مشغول دادن امتحانات دانشگاه
sixth forms U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
ox man U کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
berkeley unix U گونهای از UNIX که توسط دانشگاه کالیفرنیا
varsity U تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prep schools U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
sixth form U دورهی آماده سازی برای دانشگاه
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
chancellory U رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
general staff college U دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
command and general staff college U دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
chancellery U رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
gentleman commoner U شاگرد ممتازدانشگاه اکسفوردو کمبریج که شهریهای بیشترازشاگردان عادی میپردازد
resident school U مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
matriculates U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculating U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
school doctor U استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
matriculated U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculate U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
upper classes U وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
upper class U وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
poll degree U درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
he went out in the poll U امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت
academia U حیطه ای از فعالیت ها و کار مرتبط با تحصیل در دانشگاه
advisee U کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
jayvee U عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه
great go U امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
O levels U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
matricular U وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
upperclassman U کسیکه در کلاسهای عالی دانشگاه یا دبیرستان درس میخواند
O level U آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
university extension U تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
bachelors U مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
bachelor U مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
campus environment U محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
parlour boarder U شاگرد شبانه روزی که نزدخانواده رئیس شبانه روزی زندگی میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com